بسم الله الرحمن الرحيم

نتائج البحث: 6236
ترتيب الآيةرقم السورةرقم الآيةالاية
27352362ولا نكلف نفسا إلا وسعها ولدينا كتاب ينطق بالحق وهم لا يظلمون
ما برای هیچ کسی جز به اندازه‌ی تاب و توانش (وظائف و تکالیف تعیین و) تحمیل نمی‌کنیم (و از افراد مخلص پیشین نیز جز به اندازه‌ی توانشان چیزی خواسته نشده است، و جملگی تکالیف آسمانی در توان انسان است، و همه‌ی اعمال بندگان ثبت و ضبط در) کتابی است که در پیش ما است و به حق سخن می‌گوید و (گویای حقائق بوده و ذرّه‌ای از اعمال و اقوال آدمی به دست فراموشی سپرده نمی‌شود و به همین دلیل) هیچ ظلم و ستمی بدیشان نمی‌گردد. [[«لا نُکَلِّفُ ...»: (نگا: انعام / 152، اعراف / 42). «کِتَابٌ»: مراد نامه و پرونده اعمال است (نگا: کهف / 49، جاثیه / 29). «یَنطِقُ بِالْحَقِّ»: نطق کتاب جنبه مجازی دارد و مراد این است که گویای حقیقت است و آئینه تمام نمای کارهای آدمی است.]]
27362363بل قلوبهم في غمرة من هذا ولهم أعمال من دون ذلك هم لها عاملون
اصلاً (برنامه‌ی کافران با برنامه‌ی مؤمنان به کلّی از هم جدا است، چرا که) دلهای (کافران به سبب عناد و تعصّب) ایشان غافل از این (گونه اعمال خیر و انجام وظیفه در حدّ توان و دقّت در حساب) است، و آنان کارهائی جدا (از کار مؤمنان) دارند و به انجام آنها مشغول می‌باشند. [[«غَمْرَةٍ»: ضلالت و حیرت و غفلت و جهالت (نگا: مؤمنون / 54). «هذا»: این کارهای نیکی که مؤمنانِ متّصف به اوصاف اربعه پیشین، انجام می‌دادند. «مِن دُونِ ذلکَ»: جدای از آن و مخالف با آن.]]
27372364حتى إذا أخذنا مترفيهم بالعذاب إذا هم يجأرون
(کافران به کارهای پلشت خود ادامه می‌دهند) و هنگامی که (در روز قیامت) سران خوشگذران ایشان را گرفتار عذاب می‌کنیم، ناگهان فریاد می‌کشند و لابه سر می‌دهند. [[«حَتّی»: ابتدائیّه است. «أَخَذْنَا مُتْرَفِیهِم بِالْعَذَابِ»: ذکر خاصّ افراد متنعّم و خوشگذران بدان خاطر است که دیگران پیروان بشمارند و همراه این سردمدارانند. «یَجْأَرُونَ»: بسان گاو بانگ سر می‌دهند و فریاد می‌کشند. از مصدر (جُوار) به معنی صدای گاو، مراد ناله سر دادن و لابه کردن است.]]
27382365لا تجأروا اليوم إنكم منا لا تنصرون
(بدیشان خواهیم گفت:) امروز فریاد و واویلا سر ندهید و تضرّع و لابه نکنید، شما از سوی ما یاری و کمک نمی‌شوید (و با داد و بیداد از عذاب آتش رهایتان نمی‌کنیم). [[«مِنَّا لا تُنصَرُونَ»: از سوی ما یاری نمی‌شوید.]]
27392366قد كانت آياتي تتلى عليكم فكنتم على أعقابكم تنكصون
آیات من (در دنیا) بر شما خوانده می‌شد و شما بر پاشنه‌های خود چرخی می‌زدید (و بدانها پشت می‌کردید و از پذیرش احکام و دستور آنها سر باز می‌زدید). [[«أَعْقَاب»: جمع عَقِب، پاشنه. «تَنکِصُونَ»: به عقب برمی‌گشتید. اعراض می‌نمودید. از مصدر (نُکُوص) به معنی رجوع عقب عقب. عقب عقب برگشتن.]]
27402367مستكبرين به سامرا تهجرون
از این عقب‌گرد و روی‌گردانی، به خود می بالیدید و (آیات ما را) در گفتگوهای شبانه‌ی خود به باد استهزاء می‌گرفتید و (از آنها) بدگوئی می‌کردید. [[«مُسْتَکْبِرِینَ»: به خود بالندگان. متکبّران. «بِهِ»: ضمیر (ه) به نکوص، مصدر (تَنکِصُونَ) برمی‌گردد. برخی مرجع آن را قرآن که از آیات فراهم می‌آید، نزول آیات، پیغمبر، بیت‌الحرام دانسته‌اند. «مُسْتَکْبِرِینَ بِهِ»: به این اعراض افتخار می‌کردند. پیغمبر و قرآن و نزول آیات را متکبّرانه تکذیب می‌کردند. با توجّه بدین معنی، مستکبرین را به معنی مکذبین گرفته‌اند. از این که پرده‌داران کعبه و خادمان بیت‌الحرام بودند، به خود می‌بالیدند. در معنی اخیر، مرجع ضمیر به سبب شهرت قریشیان به نازش و افتخار به بیت‌الحرام حذف شده است. «سَامِراً»: گفتگوهای شبانه. قصّه‌گویان شب. واژه (سامِر) را مصدری همچون عاقبة و عافیة و قائم (نگا: تفسیر قاسمی)، یا اسمِ جمعی همچون جامِل و باقِر و حاجّ و حاضِر، به معنی شتران و گاوان و حاجیان و حاضران دانسته‌اند. «تَهْجُرُونَ»: هذیان و پریشان‌گوئی می‌کردند. بدگوئی و یاوه‌سرائی می‌نمودند. ترک می‌کردند. با توجّه به معنی اخیر (تَهْجُرُونَ) مفهوم چنین می‌گردد: آیات مرا ترک می‌کردند و از پذیرش سر باز می‌زدند. واژه‌های (مُسْتَکْبِرِینَ، سَامِر، تَهْجُرُونَ) حال می‌باشند.]]
27412368أفلم يدبروا القول أم جاءهم ما لم يأت آباءهم الأولين
آیا آنان سخنان را نمی‌سنجند (و درباره‌ی این آیات الهی نمی‌اندیشند، تا اعجاز قرآن را با چشم سر و چشم دل مشاهده کنند)، یا این که مطالبی برای آنان آمده است که برای نیاکانشان نیامده (و نزول آیات آسمانی، چیز نوظهوری است؟ چنین نیست، ارسال پیغمبران و انزال کتابهای آسمانی برای ایشان شیوه‌ی دیرین خدا بوده و محتوای دعوت تو از نظر اصول و اساس، همان محتوای دعوت پیغمبران است). [[«اَفَلَمْ یَدَّبَّرُوا ...»: (نگا: نساء / 82). اصل یَدَّبَّرُوا، (یَتَدَبَّرُوا) است، یعنی آیا درباره معانی و مفاهیم آیات قرآنی نمی‌اندیشند؟]]
27422369أم لم يعرفوا رسولهم فهم له منكرون
یا این که ایشان پیغمبر خود را نمی‌شناسند، و این است که (رسالت) او را قبول نمی‌کنند؟ [[«أَمْ لَمْ یَعْرِفُوا ...»: آنان که محمّد را می‌شناسند و از امانت و صداقت و حسن اخلاق و حسب و نسب او آگاهند.]]
27432370أم يقولون به جنة بل جاءهم بالحق وأكثرهم للحق كارهون
یا این که خواهند گفت: او دیوانه است؟ (چنین نیست که می‌انگارند) بلکه او حق را برای آنان آورده است (و سخنانش سراسر حقیقت است. ولی عیب کار اینجا است که) بیشتر ایشان از حق بیزار (و دشمن حقیقت) می‌باشند. [[«جِنَّةٌ»: جنون. دیوانگی (نگا: اعراف / 184، مؤمنون / 25). «الْحَقِّ»: حقیقت. مراد قرآن (نگا: مائده / 48 و 84) یا شریعت است (نگا: قصص / 48، عنکبوت / 68).]]
27442371ولو اتبع الحق أهواءهم لفسدت السماوات والأرض ومن فيهن بل أتيناهم بذكرهم فهم عن ذكرهم معرضون
اگر حق و حقیقت از خواستها و هوسهای ایشان پیروی می‌کرد (و جهان هستی بر طبق تمایلاتشان به گردش می‌افتاد) آسمانها و زمین و همه‌ی کسانی که در آنها بسر می‌برند تباه می‌گردیدند (و نظم و نظام کائنات از هم می‌پاشید). ما قرآن را به آنان داده‌ایم که در آن (موجبات) آوازه‌ی ایشان است، ولی آنان از (چیزی که مایه‌ی) عزّت و آبرویشان (است) رویگردانند (و انگار راه بیداری و خوشبختی خود را نمی‌دانند). [[«الْحَقُّ»: خدا (نگا: نور / 25). یعنی اگر خدا برابر خواست مردم به ویژه کفّار رفتار کند، هرج و مرج سراسر جهان را فرا می‌گیرد و ... حقیقت. آنچه صحیح و درست است و مقابل باطل قرار دارد. «ذِکْر»: قرآن. (نگا: آل‌عمران / 58، حجر / 6 و 9). شهرت و افتخار و نام و آوازه (نگا: انبیاء / 10، زخرف / 44). چرا که قرآن به زبان عربها بوده و ملّتها مادام که زبانشان برجا است، ایشان ماندگارند. غیر از این، قرآن عربها را به جهان شناساند و آنان را زنده نگاه داشت و از نوکری به سَروری رساند.]]


0 ... 263.4 264.4 265.4 266.4 267.4 268.4 269.4 270.4 271.4 272.4 274.4 275.4 276.4 277.4 278.4 279.4 280.4 281.4 282.4 ... 623

إنتاج هذه المادة أخد: 0.02 ثانية


المغرب.كووم © ٢٠٠٩ - ١٤٣٠ © الحـمـد لله الـذي سـخـر لـنا هـذا :: وقف لله تعالى وصدقة جارية

2897012302411135428275020436013343330