نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
2622 | 22 | 27 | وأذن في الناس بالحج يأتوك رجالا وعلى كل ضامر يأتين من كل فج عميق |
| | | (ای پیغمبر!) به مردم اعلام کن که (افراد مسلمان و مستطیع)، پیاده، یا سواره بر شتران باریک اندام (ورزیده و چابک و پرتحمّل، و مرکبها و وسائل خوب دیگری) که راههای فراخ و دور را طی کنند، به حجّ کعبه بیایند (و ندای تو را پاسخ گویند). [[«أَذِّنْ»: اعلام کن. آگهی کن. «رِجَالاً»: جمع راجِل، پیادگان. حال است. «ضَامِر»: شتر لاغر و باریک اندام. مراد استفاده از مرکبهای قوی و دارای عضلات سفت و محکمی است که تاب تحمّل بیابانهای خشک و سوزان و بیآب و علف را داشته باشند. «رِجَالاً وَ عَلَی کُلِّ ضَامِرٍ»: مراد استفاده از هرگونه امکانات، برای شرکت در این فریضه مهمّ است. «فَجٍّ عَمِیقٍ»: راه فراخ. راه دور (نگا: أنبیاء / 31، نوح / 20).]] |
|
2623 | 22 | 28 | ليشهدوا منافع لهم ويذكروا اسم الله في أيام معلومات على ما رزقهم من بهيمة الأنعام فكلوا منها وأطعموا البائس الفقير |
| | | (آنان به این سرزمین مقدّس بیایند) تا منافع خویش را با چشم خود ببینند (و به سود مادی و معنویشان برسند و ناظر فوائد فردی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و اخلاقی حجّ باشند)، و در ایّام معیّنی که (روز عید قربان و دو و یا سه روز بعد از آن است، به هنگام ذبح قربانی) نام خدا را بر چهارپایانی (همچون بز و گوسفند و شتر و گاو) ببرند که خدا نصیب ایشان کرده است. پس (از ذبح حیوانات، ای حجّاج) خودتان از (گوشت) آنها بخورید و بینوایان مستمند را نیز بخورانید. [[«مَنَافِعَ»: مراد سود مادی همچون تجارت و بازرگانی، و سود معنوی همچون عبادت و عفو و مغفرت است. «أَیَّامٍ مَّعْلُومَاتٍ»: چند روز معیّن و مشخّص. مراد روز عید و دو روز یا سه روز بعد از آن است. برخی هم روز عرفه و روز عید و یک روز بعد از آن و بعضی هم ده روز ذیالحجّه دانستهاند. «بَهِیمَةِ الأَنْعَامِ»: چهارپایان اهلی (نگا: مائده / 1). «فَکُلُوا مِنْهَا وَ ...»: معنی مستفاد از این بخش آیه، این است که گوشت قربانی باید به مصرفهای لازم برسد. دیگر گوشتهای قربانی در سرزمین مِنی بر روی زمین انداخته نشود تا گندیده و یا در زیر خاکها مدفون گردد. بلکه اگر نیازمندانی در آنجا و در آن زمان پیدا نشوند، باید گوشتها - در صورت امکان - هرگونه که شده است به مناطق دیگری حمل و به مصرف برسد. «الْبَآئِسَ»: سخت نیازمند. مستمند.]] |
|
2624 | 22 | 29 | ثم ليقضوا تفثهم وليوفوا نذورهم وليطوفوا بالبيت العتيق |
| | | بعد از آن باید آلودگیها (و چرک و کثافت، و زوائد بدن همچون مو و ناخن) را از خود برطرف سازند، و به نذرهای خویش (اگر نذر کردهاند) وفا کنند، و خانهی قدیمی و گرامی (خدا، کعبه) را طواف نمایند. [[«لِیَقْضُوا»: قطع کنند. به پایان برسانند. برطرف سازند. «تَفَثَ»: چرک و کثافت و آلودگی. از قبیل: موهای زائد و ناخن و عرق بدن. «لِیَقْضُوا تَفَثَهُمْ»: مراد تَقْصیر است که از مناسک حجّ بشمار است و به دنبال از احرام به در آمدن انجام میپذیرد. «نُذُورَهُمْ»: مراد نذرهای حلال است. از قبیل: قربانیهای اضافی و صدقات و خیرات. «لِیَطَّوَّفُوا»: مراد طواف اضافه است که بعد از عرفه و از احرام به در آمدن انجام میپذیرد. «الْعَتِیقِ»: عتیق چیزی است که از نظر زمان یا مکان و یا مرتبه متقدّم باشد. آزاد (از تسلّط جبّاران و قلدران).]] |
|
2625 | 22 | 30 | ذلك ومن يعظم حرمات الله فهو خير له عند ربه وأحلت لكم الأنعام إلا ما يتلى عليكم فاجتنبوا الرجس من الأوثان واجتنبوا قول الزور |
| | | آن (چیزی که گذشت، برنامه و مناسک حجّ بود) و هر کس اوامر و نواهی خدا را (به ویژه در مراسم و امور مربوط به حجّ) بزرگ و محترم دارد، از نظر خدا چنین کاری (در دنیا و آخرت) برای او بهتر است. (خوردن گوشت) چهارپایان (همچون شتر و گاو و بز و گوسفند) برای شما حلال گشته است، مگر (گوشت) آن چهارپایانی که (در قرآن) برایتان بیان میشود (همچون مردار و غیره). و از (پرستش) پلیدها، یعنی بتها دوری کنید، و از گفتن افتراء (بر مردم و بر خدا) بپرهیزید. [[«ذلِکَ»: این گونه اسماء اشاره، برای جداسازی دو نوع سخن از هم، و یا فاصله انداختن بخش پیشین سخنی از قسمت پسین آن به کار میرود (نگا: ص / 55). خبر مبتدای محذوف است و تقدیر چنین است: أَلأمْرُ هُوَ ذلِکَ. «حُرُمات»: مقدّسات. چیزهائی که نباید حرمت آنها پایمال شود. مراد مراسم و مناسک حجّ و به طور کلّی احکام اوامر و نواهی خدا است (نگا: بقره / 194). «عِندَ رَبِّهِ»: از نظر پروردگارش. در پیشگاه خداوندگارش. «إِلاّ مَا یُتْلَی ...»: (نگا: مائده / 3). «الرِّجْسَ»: ناپاک. پلید. در اینجا ناپاک و پلید معنوی مراد است و لذا با (الأوْثان) یعنی بتان بیان و توضیح داده شده است. «مِنْ»: مِن بیانیّه است. «قَوْلَ الزُّورِ»: افتراء. سخن باطل و بیاساس.]] |
|
2626 | 22 | 31 | حنفاء لله غير مشركين به ومن يشرك بالله فكأنما خر من السماء فتخطفه الطير أو تهوي به الريح في مكان سحيق |
| | | حقّگرا و مخلص خدا باشید، و هیچ گونه شرکی برای خدا قرار ندهید. زیرا کسی که برای خدا انبازی قرار دهد، انگار (به خاطر سقوط از اوج ایمان به حضیض کفر) از آسمان فرو افتاده است (و به بدترین شکل جان داده است) و پرندگان (تکّههای بدن) او را میربایند، یا این که تندباد او را به مکان بسیار دوری (و درّهی ژرفی) پرتاب میکند (و وی را آن چنان بر زمین میکوبد که بدنش متلاشی و هر قطعهای از آن به نقطهای پرت میشود). [[«حُنَفَآءَ»: جمع حَنیف، حقّگرایان و دوری گزیدگان از باطل. مخلصین (نگا: بقره / 135، آلعمران / 67 و 95). حال ضمیر (و) در فعل (إِجْتَنِبُوا) است. «غَیْرَ»: عطف بر (حُنَفآءَ) و حال است. «خَرَّ»: سقوط کرد. فرو افتاد. «السَّمَآءِ»: مراد آسمان ایمان است. شخص به هنگام سقوط از آن بر اثر اضطراب فراوان، احساس بیوزنی و بیارجی در درون روح و جان خود میکند و خویشتن را بیپایگاه میبیند. «الطَّیْرُ»: مراد پرندگان هواها و هوسها است که افکار شخص را پریشان میسازند. «تَهْوِی بِهِ»: او را پرت میکند. وی را به پائین میاندازد. «الرِّیحُ»: مراد ابلیس ملعون است که کافر را در وادی ضلالت سرگردان و ویلان میسازد و هلاک و تباهش مینماید. «سَحِیقٍ»: بسیار ژرف. دور افتاده و پرت.]] |
|
2627 | 22 | 32 | ذلك ومن يعظم شعائر الله فإنها من تقوى القلوب |
| | | (مطلب) چنین است (که گفته شد)، و هر کس مراسم و برنامههای الهی را بزرگ دارد (و از جمله مناسک حجّ را گرامیشمارد)، بیگمان بزرگداشت آنها نشانهی پرهیزگاری دلها (و خوف و هراس از خدا) است. [[«ذلِکَ»: (نگا: حجّ / 30). «شَعَآئِرَ»: (نگا: بقره / 158، مائده / 2). «فَإِنَّهَا»: شعائر و مناسک. حیوانات قربانی.]] |
|
2628 | 22 | 33 | لكم فيها منافع إلى أجل مسمى ثم محلها إلى البيت العتيق |
| | | در این حیوانات قربانی، منافع (دنیوی از قبیل سوار شدن و بار کردن و استفاده از شیر و پشم و تولید مثل آنها برایتان آزاد) است تا زمان معیّن (که روز ذبح آنها است) و بعد هم که در کنار خانهی قدیمی و گرامی (کعبه، یعنی در قربانگاه منی و دیگر جاهای حرم) آماده گردیدند (و ذبح شدند، شما میتوانید از منافع مادی و معنوی آنها برخوردار شوید). [[«لَکُمْ فِیهَا مَنَافِعُ ...»: مراد این است که استفاده از فرآوردههای حیوانات قربانی آزاد است. یا این که: در مراسم و مناسک، سود شما است. «اَجَلٍ مُّسَمّیً»: وقت مشخّص. مراد روز ذبح است. «مَحِلُّهَا»: حلال بودن ذبح، یا محلّ و یا زمان حلال بودن ذبح حیوان قربانی. یا این که: محلّ مردم از احرامشان تا کعبه است. یعنی پس از مناسک، کعبه را طواف میکنند. «إِلَی الْبَیْتِ»: حرف (إِلی) به معنی (عِندَ) یعنی نزد، و مراد از بیت، کلّ حرم است.]] |
|
2629 | 22 | 34 | ولكل أمة جعلنا منسكا ليذكروا اسم الله على ما رزقهم من بهيمة الأنعام فإلهكم إله واحد فله أسلموا وبشر المخبتين |
| | | (قربانی تنها منحصر به شما مسلمانان نبوده، و بلکه) ما برای هر ملّتی (که پیش از شما به خدا ایمان داشتهاند) قربانی را (که سمبل آمادگی انسان برای فدا شدن در راه خدا است) مقرّر کردهایم، تا به نام خدا چهارپایانی را ذبح کنند که خدا بدیشان عطاء نموده است. خدای شما و ایشان خدای واحدی است (و برنامهی او هم برنامهی واحدی است. حال که چنین است) پستسلیم (فرمان) او بوده، و (اعمالتان خالصانه برای او باشد. ای پیغمبر) مژده بده مخلصان متواضع (در برابر فرمان خدا) را (به بهشت و پاداش فراوان آفریدگارشان). [[«مَنسَکاً»: عبادت. در اینجا به قرینه (لِیَذْکُرُوا اسْمَ اللهِ ...) مراد قربانی، یعنی ذبح حیوان برای فقراء است. «أَسْلِمُوا»: مخلص شوید. منقاد و مطیع شوید. «الْمُخْبِتِینَ»: افراد متواضع و مُقِرّ به بندگی و مطمئنّ از ایمان خود (نگا: هود / 23، حجّ / 54). ایمانداران خاضع و خاکی.]] |
|
2630 | 22 | 35 | الذين إذا ذكر الله وجلت قلوبهم والصابرين على ما أصابهم والمقيمي الصلاة ومما رزقناهم ينفقون |
| | | آنان کسانی هستند که چون نام خدا برده شود (به خاطر درک مقام باعظمت یزدان) دلهایشان به هراس میافتد، و در برابر مصائبی که گریبانگیرشان میگردد، شکیبائی پیش میگیرند (و ایستادگی میکنند، چرا که تسلیم فرمان قضا و قدرند)، و نماز را چنان که باید میخوانند، و از اموالی که بدیشان عطاء کردهایم (در کارها و راههای خیر) صرف میکنند. [[«وَجِلَتْ»: به خوف و هراس افتاد (نگا: اَنفال / 2، حجر / 52 و53).]] |
|
2631 | 22 | 36 | والبدن جعلناها لكم من شعائر الله لكم فيها خير فاذكروا اسم الله عليها صواف فإذا وجبت جنوبها فكلوا منها وأطعموا القانع والمعتر كذلك سخرناها لكم لعلكم تشكرون |
| | | ما (ذبح) شتران (چاق و فربه، و دیگر چهارپایان) را (در حجّ) برای شما از جملهی مراسم و مناسک (دین و نشانههای آئین) الهی قرار دادهایم، و در چنین حیواناتی خیر (دنیا و اجر آخرت) شما است. پس در حالی که به صف ایستادهاند (و دستها و پاها را جفت هم کردهاند و آمادهی ذبح میباشند) نام خدا را بر آنها ببرید (و به نام خدا ذبحشان کنید)، و هنگامی که (نقش زمین شدند و) بر پهلوهایشان افتادند، خودتان (اگر خواستید) از گوشت آنها بخورید و به مستمند (غیر گدا) و به فقیر (گدا پیشه) بخورانید. این گونه (که میبینید) شتران را رام و مطیع شما کردهایم تا این که (از الطاف کریمانه و انعام بزرگوارانهی آفریدگار خود) سپاسگزاری کنید. [[«الْبُدْنَ»: جمع بَدَنَة، شتران چاق و فربه و تنومند. مفعول فعل مقدّری است که فعل مذکور بعد از آن، یعنی (جَعَلْناها) بیانگر آن است. «صَوَآفَّ»: جمع صَآفَّة، برپا ایستاده و صف کشیده، دستها و پاها را جفت کرده و دراز کشیده. از لحاظ نحوی حال است و از نظر صرفی غیر منصرف. «وَجَبَتْ»: فرو افتاد. نقش زمین گردید. «جُنُوب»: جمع جنب، پهلوها. «الْقَانِعَ»: مستمندی که عفیفالنفس است و دست تکدّی دراز نمیکند، و یا این که بدانچه بدو دهند راضی میگردد و الحاح و اصرار نمیکند. «الْمُعْتَرَّ»: فقیری که آشکارا دست تکدّی دراز و با الحاح و اصرار از طرف درخواست میکند. «کَذلِکَ»: این گونه. مثل چنین. نعت مصدر محذوفی است و در اصل چنین است: سَخَّرْنَاهَا لَکُمْ تَسْخیراً کَذلِکَ.]] |
|