نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
2609 | 22 | 14 | إن الله يدخل الذين آمنوا وعملوا الصالحات جنات تجري من تحتها الأنهار إن الله يفعل ما يريد |
| | | خداوند کسانی را که ایمان بیاورند و کارهای پسندیده بکنند، داخل باغهای بهشت میکند که رودبارها در زیر (درختان و کاخهای) آنها روان است. بیگمان خداوند هر چه را اراده کرده و بخواهد به انجام میرساند (چه عذاب و عقاب مفسدان، و چه جزا و سزای مؤمنان باشد). [[«یُدْخِلُ»: وارد میسازد. داخل مینماید.]] |
|
2610 | 22 | 15 | من كان يظن أن لن ينصره الله في الدنيا والآخرة فليمدد بسبب إلى السماء ثم ليقطع فلينظر هل يذهبن كيده ما يغيظ |
| | | کسی که (از میان کفّار) گمان میبرد خدا پیغمبرش را در دنیا و آخرت یاری نمیدهد و پیروز نمیگرداند، (بداند که خداوند به کوری چشم او وی را در هر دو سرا پیروز میگرداند. لذا از خشم بترکد و بمیرد و هر کاری که از دستش ساخته است انجام دهد، مثلاً) او ریسمانی به سقفخانه بیاویزد و سپس (خویشتن را حلقآویز و راه نفس را) قطع نماید و (تا سر حدّ مرگ پیش رود و بدین هنگام بنگرد و) ببیند آیا این کار خشم او را فرو مینشاند (و خودکشی پیروزی را از محمّد باز میگرداند؟). [[«لَن یَنصُرَهُ اللهُ»: خداوند پیغمبرش را هرگز پیروز نخواهد کرد. ضمیر (ه) به پیغمبر برمیگردد که از سیاق کلام مفهوم میشود. نظیر آن (نگا: نحل / 61، قدر / 1). «مَن کَانَ یَظُنُّ»: مراد ترکیدن از خشم و خودکشی برای رهائی از آتش حسادت درون است (نگا: آلعمران / 119). «سَبَب»: ریسمان. وسیله (نگاه: کهف / 84). «السَّمَآءِ»: سقف و آسمانه خانه. آسمان. «لِیَقْطَعْ»: پاره کند. بربندد. مراد قطع گردن یا جلو راه نفس کشیدن است. یادآوری: معنی آیه را به گونه دیگری نیز بیان داشتهاند: کسی که گمان میبرد خداوند هرگز پیغمبرش را - نه در دنیا و نه در آخرت - پیروز نمیگرداند، (بداند به کوری چشم او خداوند وی را در هر دو جهان پیروز و رستگار میگرداند، و پیروزی را بدو میرساند. برای این که از این پیروزی جلوگیری شود) او با هر وسیلهای که میتواند خویشتن را به آسمان برساند و (از پیروزی) جلوگیری کند و ببیند نیرنگ و چارهسازی وی چیزی را برطرف مینماید که او را بر سر خشم آورده است (نگا: ص / 10).]] |
|
2611 | 22 | 16 | وكذلك أنزلناه آيات بينات وأن الله يهدي من يريد |
| | | این گونه روشن، ما قرآن را به صورت آیههای کاملاً واضح و آشکار فرو فرستادهایم (تا وضوح و سادگی قرآن، حجّتی بر مردم شود) و بیگمان خداوند (با این قرآن) هرکه را بخواهد هدایت و راهنمائی میکند. [[«کَذلِکَ»: این گونه. مشارالیه میتواند انزال مذکور بعد از اسم اشاره بوده و یا انزال آیات بر پیغمبران پیشین مراد باشد. «آیاتٍ»: حال ضمیر (ه) است. «وَ أَنَّ اللهَ یَهْدِی مَن یُرِیدُ»: این جمله خبر مبتدای محذوفی مثل (أَلأمْر) بوده و تقدیر چنین است: أَلأمْرُ أَنَّ اللهَ یَهْدِی مَن یُرِیدُ. یا این که لامی مقدّر شود و چنین باشد: لاِنَّ اللهَ ...]] |
|
2612 | 22 | 17 | إن الذين آمنوا والذين هادوا والصابئين والنصارى والمجوس والذين أشركوا إن الله يفصل بينهم يوم القيامة إن الله على كل شيء شهيد |
| | | قطعاً خداوند روز قیامت داوری خواهد کرد در میان مؤمنان و یهودیان و ستارهپرستان و مسیحیان و زرتشتیان و مشرکان، (و برحقّ و ناحقّ را بدانان میشناساند). مسلّماً خداوند حاضر و ناظر بر هر چیزی است. [[«الصَّابِئِینَ»: ستارهپرستان (نگا: بقره / 62). «الْمَجُوسَ»: زرتشتیان. آتشپرستان. آنان کسانی هستند که به دو مبدأ خیر و شر یا نور و ظلمت معتقدند و خدای نیکیها را اهورامزدا، و خدای شر و ظلمت را اهریمن میدانند و آتش را احترام بسیار میگذارند. «شهید»: حاضر و ناظر.]] |
|
2613 | 22 | 18 | ألم تر أن الله يسجد له من في السماوات ومن في الأرض والشمس والقمر والنجوم والجبال والشجر والدواب وكثير من الناس وكثير حق عليه العذاب ومن يهن الله فما له من مكرم إن الله يفعل ما يشاء |
| | | آیا ندیدهای و ندانستهای که تمام کسانی که در آسمانها بوده و همهی کسانی که در زمین هستند، و خورشید و ماه و ستارهها و کوهها و درختان و جانوران و بسیاری از مردمان، برای خدا سجده میبرند (و به تسبیح و تقدیس او مشغول و سرگرمند؟) و بسیاری از مردمان هم (غافل بوده و برای خدا سجده نمیبرند و) عذاب ایشان حتمی است (و مستحقّ عقابند، و اینها در نزد پروردگارشان بیارزش میباشند) و خدا هرکه را بیارزش کند، هیچ کسی نمیتواند او را گرامی دارد (و مشمول عنایت و سعادت آسمانی کند. چرا که تنها این) خدا است که هر چیزی را که بخواهد انجام میدهد. [[«یَسْجُدُ لَهُ ...»: (نگا: رعد / 13 و 15، اسراء / 44). «الدَّوَآبُّ»: جمع دابّه، هر نوع حیوان و جانداری (نگا: بقره / 164).]] |
|
2614 | 22 | 19 | هذان خصمان اختصموا في ربهم فالذين كفروا قطعت لهم ثياب من نار يصب من فوق رءوسهم الحميم |
| | | اینان که دو دستهی مقابل هم (مردمان، به نام مؤمنان و کافران) میباشند (و در آیههای متعدّد ذکری از ایشان رفته است) دربارهی (ذات و صفات) خدا به جدال پرداختهاند و به کشمکش نشستهاند. کسانی که کافرند، (خداوند برایشان آتش دوزخ را تهیّه دیده، و انگار آتش آن) جامههائی (است که به تن آنان چست بوده و) برای آنان از آتش بریده (و دوخته) شده است. (علاوه بر آن) از بالای سرهایشان (بر آنان) آب بسیار گرم و سوزان ریخته میشود. [[«هذَانِ»: این دو گروه. مراد مؤمنان و کافران بوده که پیوسته در صفوف مختلف مبارزه با یکدیگرند. «خَصْمَانِ»: طرفین دعاوی. دو دسته مقابل هم. خصم برای یک نفر و بیشتر استعمال میگردد، و در اینجا مراد دسته و گروه است (نگا: ص / 21). «یُصَبُّ»: ریخته میشود. «الْحَمِیمُ»: آب بسیار گرم و سوزان و جوشان.]] |
|
2615 | 22 | 20 | يصهر به ما في بطونهم والجلود |
| | | (این آب جوشان آنچنان در بدنشان نفوذ میکند که) آنچه در درونشان است بدان گداخته و ذوب میگردد، و هم پوستهایشان. [[«یُصْهَرُ»: ذوب و گداخته میگردد. پخته میشود. «الْجُلُود»: جمع جِلد، پوستها.]] |
|
2616 | 22 | 21 | ولهم مقامع من حديد |
| | | و تازیانههائی از آهن برای (زدن و سرکوبی) ایشان (آماده شده) است. [[«مَقَامِع»: جمع مِقْمَعَة، تازیانه. گرز. چکش چوگان مانندی که با آن بر سر فیل میزنند.]] |
|
2617 | 22 | 22 | كلما أرادوا أن يخرجوا منها من غم أعيدوا فيها وذوقوا عذاب الحريق |
| | | هر زمان که دوزخیان بخواهند خویشتن را از غم و اندوه عظیم آتش برهانند، بدان برگردانده شوند (و آمرانه بدیشان گفتهشود:) بچشید عذاب سوزان را. [[«مِنْ غَمٍّ»: از غم عظیمی از غمهای آتش. در این صورت (مِنْ غَمٍّ) بدل از ضمیر (ها) میباشد. به سبب غم بزرگ حاصل از آن. «وَ ذُوقُوا»: در آن (بدیشان گفته شود) حذف است و عطف بر (أُعِیدُوا) است و تقدیر چنین است: أُعِیدُوا فِیهَا، وَ قِیلَ لَهُمْ: ذُوقُوا (نگا: سجده / 20).]] |
|
2618 | 22 | 23 | إن الله يدخل الذين آمنوا وعملوا الصالحات جنات تجري من تحتها الأنهار يحلون فيها من أساور من ذهب ولؤلؤا ولباسهم فيها حرير |
| | | (این حال گروه اوّل، یعنی کافران در قیامت است. امّا گروه دوم که مؤمنانند) خداوند کسانی را که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته انجام دادهاند، به باغهائی (از بهشت) داخل میگرداند که در زیر (درختان و کاخهای) آن رودبارها جاری است. آنان با دستبندهائی از طلا و مروارید زینت مییابند، و جامههایشان در آنجا از حریر است. [[«یُحَلَّوْنَ»: زینت داده میشوند. از مصدر (تَحْلِیَة) به معنی آراستن، و از ماده (حلی). «أَسَاوِرَ»: (نگا: کهف / 31). «مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ»: حرف (مِنْ) نخست برای بیان جنس، و دومی برای تبعیض است. «لُؤْلُؤاً»: درّ. مروارید. عطف بر محلّ (مِنْ أَسَاوِرَ) است.]] |
|