بسم الله الرحمن الرحيم

نتائج البحث: 6236
ترتيب الآيةرقم السورةرقم الآيةالاية
2599224كتب عليه أنه من تولاه فأنه يضله ويهديه إلى عذاب السعير
اهریمنانی که مشخّص و معلوم است، هرکس آنها را به دوستی گیرد، حتماً گمراهش می‌گردانند و به عذاب آتش (دوزخ) سوزانش می‌کشانند. [[«کُتِبَ عَلَیْهِ»: انگار بر این اهریمنان، همچون کالای دارای اتیکت نوشته شده است. روشن و معلوم است و این نتیجه حتمی برنامه ابلیس و همه شیاطین دیگر است. «أَنَّهُ»: شأن و مقام چنین است. «فَأنَّهُ»: این اهریمن و اهریمنان. «یَهْدِیهِ»: او را رهنمود می‌کنند. هدایت در اینجا به معنی دلالت، یعنی راهنمائی است (نگا: صافّات / 23). «السَّعِیرِ»: آتش برافروخته و سوزان. «فَأَنَّهُ یُضِلُّهُ ...»: این جمله، خبر مبتدای محذوف است و تقدیر چنین است: فَشَأْنُهُ أَنَّهُ یُضِلُّهُ، یا، فَشَأْنُهُ الإِضْلالُ. یادآوری: علّت ترجمه ضمیر مفرد (ه) در (عَلَیْهِ) و غیره به جمع، این است که پیش از اسم نکره (شَیْطانٍ) واژه (کلّ) قرار دارد که موجب تعمیم و مفید استغراق است (نگا: انعام / 164، إسراء / 13).]]
2600225يا أيها الناس إن كنتم في ريب من البعث فإنا خلقناكم من تراب ثم من نطفة ثم من علقة ثم من مضغة مخلقة وغير مخلقة لنبين لكم ونقر في الأرحام ما نشاء إلى أجل مسمى ثم نخرجكم طفلا ثم لتبلغوا أشدكم ومنكم من يتوفى ومنكم من يرد إلى أرذل العمر لكيلا يعلم من بعد علم شيئا وترى الأرض هامدة فإذا أنزلنا عليها الماء اهتزت وربت وأنبتت من كل زوج بهيج
ای مردم! اگر درباره‌ی رستاخیز (مردگان و زندگانی دوباره‌ی ایشان) تردید دارید، (بدین نکته توجّه کنید تا به گوشه‌ای از قدرت الهی پی ببرید و به خود آئید:) ما شما را از خاک می‌آفرینیم، سپس (این خاک پیش پا افتاده را) به نطفه، و بعد (نطفه، این پدیده‌ی اسرارآمیز فراهم آمده از اِسْپِرم مرد و اُووِل زن را) به خون بسته (ی زالو مانند)، و پس از آن (این خون بسته را به چیزی شبیه) به یک قطعه گوشت (جویده شده) در می‌آوریم که برخی (کامل و تامّ الخلقه و) بسامان، و برخی (ناتمام و ناقص‌الخلقه و) نابسامان است. (همه‌ی اینها) بدین خاطر است که برای شما روشن سازیم (که ما بر آفرینش و تغییر و تبدیل و هرگونه کاری، از جمله زندگی دوباره بخشیدن توانائیم). ما جنینهائی را که بخواهیم تا زمان خود در رحمها نگاه می‌داریم و آن گاه شما را به صورت کودک (پسر یا دختر، از شکم مادران) بیرون می‌آوریم، سپس (شما را تحت نظارت و رعایت خود می‌پائیم) تا به رشد جسمانی و عقلانی خود می‌رسید. برخی از شما (در این میان) می‌میرند و بعضی از شما به نهایت عمر و غایت پیری می‌رسند. تا بدانجا که چیزی از علوم خود را به خاطر نخواهند داشت (و دانسته‌های خویش را فراموش کرده و از یاد می‌برند، و درست همانند یک کودک می‌شوند. دلیل دیگری بر قدرت خدا در همه‌چیز، به ویژه درباره‌ی مسأله‌ی رستاخیز، این است که ای انسان در فصل زمستان) تو زمین را خشک و خاموش می‌بینی، امّا هنگامی که (فصل بهار در می‌رسد و) بر آن آب می‌بارانیم، حرکت و جنبش بدان می‌افتد و رشد و نمو می‌کند و انواع گیاهان زیبا و شادی‌بخش را می‌رویاند. [[«الْبَعْثِ»: رستاخیز. از نو زنده گرداندن. «خَلَقْنَاکُمْ»: اصل شما یا خود شما را آفریده‌ایم (نگا: آل‌عمران / 59، طه / 55، بقره / 28، مؤمنون / 12). «نُطْفَةٍ»: مراد موجود زنده حاصل در منی است که از آن به «آب جهنده» تعبیر شده است (نگا: قیامت / 37، طارق / 6). «عَلَقَةٍ»: خون بسته زالوگونه. «مُضْغَةٍ»: قطعه گوشتی بدان شکل و اندازه که جویده شود. «مُخَلَّقَةٍ»: تامّ الخلقه. دارای شکل و اندام. «غَیْرِ مُخَلَّقَةٍ»: ناقص‌الخلقه. ناکامل و نابسامان. «نُقِرُّ»: نگاه می‌داریم و از درون پرت نمی‌کنیم. «طِفْلاً»: کودک. حال است. ذکر آن به صورت مفرد بدان علّت است که مصدر است، یا به اعتبار جنس و یا این که کلّ واحد افراد است. «أَرْذَلِ الْعُمُر»: پست‌ترین مرحله عمر، و آن پیری و فرتوتی فراوانی است که بدان هنگام عقل دچار فراموشی و اندیشه دستخوش پریشانی می‌شود. «هَامِدَةً»: خشک و خاموش. مراد زمین خشکیده و مرده است. «إهْتَزَّتْ»: به حرکت و تکان می‌افتد. مراد حرکت و تکانی است که به سبب جنبش عناصر گیاهان در داخل آن پیدا و پدیدار می‌گردد. «رَبَتْ»: بالا آمد و پفیده شد. مراد رشد و نمو گیاهان است. «زَوْج»: صنف. نوع. «بَهِیجٍ»: زیبا و باطراوت. سُرورآفرین و شادی‌بخش. سرسبز و خرّم.]]
2601226ذلك بأن الله هو الحق وأنه يحيي الموتى وأنه على كل شيء قدير
آن (چیزهائی که در آیات پیشین درباره‌ی مراحل مختلف آفرینش انسان و جهان گیاهان بازگو شد) بدان خاطر است که (بدانید) خدا حق است و (لذا نظامی را که آفریده نیز حق بوده و بیهوده و بی‌هدف نیست، و به زبان حال به شما می‌گوید:) او مردگان را زنده می‌گرداند، و وی بر هر چیزی توانا است. [[«ذلِکَ»: آن. اشاره به آفرینش انسان و دیگر چیزهای بعد از آن دارد. مبتدا است و جار و مجرور خبر آن است.]]
2602227وأن الساعة آتية لا ريب فيها وأن الله يبعث من في القبور
و (این که بدانید) بدون شکّ قیامت فرا می‌رسد و جای هیچ گونه تردیدی نیست، و خداوند تمام کسانی را که در گورها آرمیده‌اند دوباره زنده می‌گرداند. [[«یَبْعَثُ»: دوباره حیات می‌بخشد و زنده می‌گرداند.]]
2603228ومن الناس من يجادل في الله بغير علم ولا هدى ولا كتاب منير
گروهی از مردم درباره‌ی (یگانگی آفریدگار و صفات و افعال و اعمال) خداوندگار بدون هیچ دانشی و رهنمودی و کتاب روشنگری به مجادله می‌پردازند. [[«عِلْمٍ»: مراد علم ضروری و بدیهی است. از قبیل: اطّلاع انسان از زنده بودن خود، و این که یک، نصف دو است. «هُدیً»: مراد استدلال درست و حجّت صحیح است. «کِتَابٍ»: مراد کتاب آسمانی است (نگا: أحقاف / 4). «مُنِیر»: روشنگر. بیانگر حق و حقیقت (نگا: آل‌عمران / 184). روشن و واضح (نگا: فرقان / 61).]]
2604229ثاني عطفه ليضل عن سبيل الله له في الدنيا خزي ونذيقه يوم القيامة عذاب الحريق
مستکبرانه دوشهایشان را بالا می‌اندازند و مغرورانه رویشان را برمی‌گردانند تا (بدین وسیله مردمان را از راه خدا) گمراه سازند. بهره‌ی آنان در این جهان خواری و رسوائی است، و در روز قیامت عذاب آتش سوزان (دوزخ) را بدیشان می‌چشانیم. [[«ثَانِیَ»: پیچاننده. برگرداننده. حال ضمیر مستتر در (یُجَادِلُ) است. «عِطْف»: از سر تا سرینها را می‌گویند. پهلو. جانب. «ثَانِیَ عِطْفِهِ»: پهلوی خود را پیچ می‌دهد. پهلو پیچ‌دادن مترادف است با روگردانی (منافقون / 5) و پشت کردن (اسراء / 83) که کنایه از تکبّر و بی‌اعتنائی‌است. «خِزْیٌ»: خواری و رسوائی (نگا: بقره / 85). «الْحَرِیق»: سوزان (نگا: آل‌عمران / 181).]]
26052210ذلك بما قدمت يداك وأن الله ليس بظلام للعبيد
(بدو گفته می‌شود: خواری و عذابی را که می‌بینی) این نتیجه‌ی همان کارهائی است که خودت قبلاً انجام داده‌ای و پیشاپیش فرستاده‌ای، و اصلاً خداوند کمترین ستمی نسبت به بندگان روا نمی‌دارد. (نه کسی را بی‌جهت کیفر می‌دهد، و نه بر میزان مجازات کسی بدون دلیل می‌افزاید، و بلکه برنامه‌ی او سراسر عدالت و دادگری است). [[«قَدَّمَتْ یَدَاکَ»: دستهایت آن را پیشاپیش فرستاده است. از آنجا که اغلب کارها توسّط دست انجام می‌پذیرد، اعمال سائر اعضاء بدان نسبت داده شده است. «لَیْسَ بِظَلاّمٍ»: کمترین ستمی روا نمی‌دارد (نگا: آل‌عمران / 182، نساء / 40).]]
26062211ومن الناس من يعبد الله على حرف فإن أصابه خير اطمأن به وإن أصابته فتنة انقلب على وجهه خسر الدنيا والآخرة ذلك هو الخسران المبين
بعضی از مردم هم، خدا را در حاشیه و کناره می‌پرستند (و دارای عقیده‌ی سستی هستند. ایمانشان بر پایه‌ی مصالحشان استوار است، و لذا) اگر خیر و خوبی بدیشان برسد، به سبب آن شاد و آسوده خاطر و (بر دین) استوار و ماندگار می‌شوند، و اگر بلا و مصیبتی بدیشان برسد، (به سوی کفر برمی‌گردند و) عقب‌گرد می‌کنند. بدین ترتیب هم (آرامش ایمان به قضا و قدر و مدد و یاری خداوند را در) دنیا و هم (نعمت و سعادت) آخرت را از دست می‌دهند، و مسلّماً این زیان روشن و آشکاری است (که انسان هم دنیا و هم آخرتش بر باد فنا رود). [[«حَرْفٍ»: لبه. کناره. «یَعْبُدُ اللهَ عَلی حَرْفٍ»: مراد متزلزل و مذبذب بودن در پذیرش فرمان یزدان و ایمان به اسلام است. انگار چنین فردی بر لبه چیزی قرار گرفته است و با تکان مختصری از مسیر خارج می‌شود، و یا این که در جنگی که درگرفته است خویشتن را به کناری می‌کشد و در اطراف و جوانب میدان می‌جنگد، تا اگر پیروزی نصیب لشکریان شد، با ایشان بماند، و اگر ترس شکست و احتمال بلائی در میان بود، فرار بکند. «إِطْمأَنَّ بِهِ»: ثابت و استوار می‌ماند بر باور و عقیده‌ای که ظاهراً پذیرفته است. ماندگار می‌ماند به سبب آن. «فِتْنَةٌ»: بلا و مصیبت. امتحان و آزمایش. «إِنقَلَبَ عَلی وَجْهِهِ»: بازگشت می‌کند. از ایمان برمی‌گردد و به کفر می‌گراید (نگا: بقره / 143، آل‌عمران / 144).]]
26072212يدعو من دون الله ما لا يضره وما لا ينفعه ذلك هو الضلال البعيد
آنان جز خدا چیزهائی را به فریاد می‌خوانند و می‌پرستند که نه زیانی می‌توانند بدیشان برسانند و نه سودی را. این، سرگشتگی فراوان، و گمراهی بسیار دور (از حق و حقیقت) است. [[«یَدْعُو»: به فریاد می‌خواند (نگا: شعراء / 72). عبادت می‌کند (نگا: انعام / 56). در رسم‌الخطّ قرآنی الف زائدی به دنبال دارد. «الْبَعِید»: (نگا: بقره / 176).]]
26082213يدعو لمن ضره أقرب من نفعه لبئس المولى ولبئس العشير
کسانی را به فریاد می‌خوانند و می‌پرستند که زیانشان بیش از سودشان می‌باشد. چه یاوران و سروران بدی، و چه همدمان و دوستان بدی هستند! [[«لَمَنْ»: لام زائد است و برای تأکید به اوّل مفعول افزوده شده است. مراد از (ما) در آیه قبلی بتها، و مراد از (مَنْ) در این آیه، می‌تواند طاغوتهائی چون فرعون باشد. «یَدْعُو»: (نگا: حجّ / 12). «ضَرُّهُ أَقْرَبُ مِن نَّفْعِهِ»: استعمال اسم تفضیل (أَقْرَب) بدان خاطر است که طاغوتها ممکن است به پیروان خود حقوق و جوائزی در دنیا بدهند، لیکن در برابر عذاب و عقاب آخرت بسی ناچیز است (نگا: اعراف / 113). یا این که استعمال اسم تفضیل به معنی وجود صفتی در طرفین مورد مقایسه نیست، و چه بسا طرف ضعیف‌تر، اصلاً فاقد آن چنان صفتی باشد. وقتی که می‌گوئیم: «عذاب آتش جهان، بهتر از عذاب دوزخ است». مفهوم سخن، آن نیست که عذاب جهان خوب است.]]


0 ... 249.8 250.8 251.8 252.8 253.8 254.8 255.8 256.8 257.8 258.8 260.8 261.8 262.8 263.8 264.8 265.8 266.8 267.8 268.8 ... 623

إنتاج هذه المادة أخد: 0.02 ثانية


المغرب.كووم © ٢٠٠٩ - ١٤٣٠ © الحـمـد لله الـذي سـخـر لـنا هـذا :: وقف لله تعالى وصدقة جارية

38211983152040640134229418021972913900