نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
2590 | 21 | 107 | وما أرسلناك إلا رحمة للعالمين |
| | | (ای پیغمبر!) ما تو را جز به عنوان رحمت جهانیان نفرستادهایم. [[«رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ»: رحمت برای جهانیان. وجود پیغمبر خاتم سبب سعادت دو جهان مردمان است. چرا که عمل به آئین و برنامهای که او با خود آورده است ناکامیها و بدبختیها و بیدادگریها و تباهکاریها را پایان میدهد، و سرانجام منتهی به حکومت صالحان با ایمان بر معموره جهان خواهد شد، و در پایان آنان را به نعمت جاوید و سرمدی آخرت نائل خواهد کرد.]] |
|
2591 | 21 | 108 | قل إنما يوحى إلي أنما إلهكم إله واحد فهل أنتم مسلمون |
| | | بگو: (اصل دعوت من این است:) به من وحی میشود که معبود شما یکی بیش نیست (و بقیّهی چیزهای دیگری که به من وحی میگردد، تابع همین اصل اساسی توحید است). حال که چنین است، آیا شما تسلیم (خداوند یگانه) میگردید (و بتهای سنگی و معبودهای طاغوتی را کنار میگذارید؟). [[«إِنَّمَآ إِلهُکُمْ إِلهٌ وَاحِدٌ»: خدا و معبودتان تنها خدای یگانه و معبود یکتائی است و بس. جمله نائب فاعل (یُوحی) است. «مُسْلِمُونَ»: گردننهندگان. تسلیمشوندگان. مراد از پرستش، تشویق و ترغیب به پذیرش توحید است.]] |
|
2592 | 21 | 109 | فإن تولوا فقل آذنتكم على سواء وإن أدري أقريب أم بعيد ما توعدون |
| | | اگر (در برابر سخنان روشنگر و سعادتبخش تو) پشت کردند و رویگردان شدند، بگو: همهی شما را یکسان (از مأموریّت خود که تبلیغ رسالت بود) آگاه کردم و (چیزی را از کسی پنهان نداشتم. دیگر) نمیدانم آنچه (دربارهی پیروزی مؤمنان و شکست کافران، و حساب و کتاب و بهشت و دوزخ) به شما وعده داده میشود، (فرا رسیدن آن) نزدیک است یا دور. [[«آذَنتُکُمْ»: به شما اطّلاع دادم و باخبرتان کردم (نگا: فصّلت / 47). «عَلَی سَوَآءٍ»: به طور یکسان. بدون استثناء. «إنْ»: نه! حرف نفی است.]] |
|
2593 | 21 | 110 | إنه يعلم الجهر من القول ويعلم ما تكتمون |
| | | خداوند میداند سخنانی را که آشکارا میگوئید (و طعنهها و تشرهائی که راجع به اسلام بر زبان میرانید) و آنچه را که (از بدسگالیها و کینهتوزیها در دل) پنهان میدارید. [[«الْجَهْرَ»: آشکار.]] |
|
2594 | 21 | 111 | وإن أدري لعله فتنة لكم ومتاع إلى حين |
| | | من چه میدانم، شاید این (مهلت و تأخیر عذاب) آزمونی برای شما باشد و (شاید خداوند میخواهد شما را از لذائذ این جهان برای افزایش گناهان بیشتر) تا مدّتی بهرهمند سازد (و برابر قانون استدراج، آهسته و آرام مغلوب و مقهورتان گرداند و به دوزختان کشاند). [[«فِتْنَةٌ»: آزمون و آزمایش. مراد استدراج است تا بر گناهان خود بیفزایند (نگا: آلعمران / 178). «مَتَاعٌ»: بهرهمند ساختن. تمتّع و بهرهمندی (نگا: بقره / 36، آلعمران / 14). «إِلَی حِینٍ»: تا مدّتی که روزگار زندگی پایان میپذیرد و مرگ فرا میرسد.]] |
|
2595 | 21 | 112 | قال رب احكم بالحق وربنا الرحمن المستعان على ما تصفون |
| | | (پیغمبر پس از مشاهدهی این همه دوری و روگردانی مشرکان از پذیرش اسلام، رو به خدا کرد و عاجزانه) گفت: پروردگارا! دادگرانه (میان من و اینان) داوری کن (تا سرانجام، حال مؤمن و کافر یکسان نباشد. آن گاه روی سخن به مخالفان کرده و اظهار داشت:) پروردگار همهی ما خداوند مهربان است و (سرتاپای وجودمان را رحمت الهی فرا گرفته است. و در برابر) نسبتهای ناروائی که (دربارهی اسلام و در مورد ذات پاک خدا) میزنید، تنها از او کمک و یاری خواسته میشود. [[«اُحْکُمْ»: داوری فرما و کار را یکسره کن. «الْمُسْتَعَانُ»: کسی که از او استمداد خواسته میشود و طلب یاری و کمک میگردد. «تَصِفُونَ»: بیان میدارید (نگا: یوسف / 18 و 77، انبیاء / 18).]] |
|
2596 | 22 | 1 | بسم الله الرحمن الرحيم يا أيها الناس اتقوا ربكم إن زلزلة الساعة شيء عظيم |
| | | ای مردم! از (عقاب و عذاب) پروردگارتان بترسید (و به یاد روز قیامت باشید). واقعاً زلزلهی (انفجار جهان و فرو تپیدن ارکان آن، در آستانهی) هنگامهی رستاخیز، چیز بزرگی (و حادثهی هراسانگیزی) است. [[«زَلْزَلَةَ»: حرکت و تکان سختی که در سازمان عالم هستی در آستانه رستاخیز ایجاد میگردد و کوهها را از جا میکند و دریا را به هم میریزد و آسمانها را در هم میکوبد (نگا: واقعه / 4). «السَّاعَةَ»: هنگامه رستاخیز قیامت (نگا: أنعام / 31 و 40).]] |
|
2597 | 22 | 2 | يوم ترونها تذهل كل مرضعة عما أرضعت وتضع كل ذات حمل حملها وترى الناس سكارى وما هم بسكارى ولكن عذاب الله شديد |
| | | روزی که زلزلهی رستاخیز را میبینید (آنچنان هول و هراس سرتا پای مردمان را فرا میگیرد که حتّی) همهی زنان شیردهی که پستان به دهان طفل شیرخوار خود نهادهاند، کودک خود را رها و فراموش میکنند. و جملگی زنان باردار (از خوف این صحنهی بیمناک) سقط جنین مینمایند، و (تو ای بیننده!) مردمان را مست میبینی، ولی مست نیستند و بلکه عذاب خدا سخت (وحشتناک و هراسانگیز) است (و توازن ایشان را به هم زده است و لذا آنان را آشفته و خراب، با چشمان از حدقه به در آمده و با گامهای افتان و خیزان، و با وضع بیسر و سامان و حال پریشان میبینی). [[«تَذْهَلُ»: رها و فراموش میکند. غافل و بیخبر میگردد. از مصدر (ذُهول) به معنی غفلت و فراموشی ناشی از شدّت ترس. «مُرْضِعَةٍ»: زن شیردهی که پستان در دهان نوزاد نهاده و به شیر دادن مشغول باشد. «عَمَّا»: از فرزندی که. استعمال (ما) به جای (مَن) شایع و فراوان است (نگا: آلعمران / 36، نسأ / 3). «ذاتِ حَمْلٍ»: باردار. «سُکَارَی»: جمع سَکْران، مستان (نگا: نساء / 43). یادآوری: خوف و هراس هنگامه رستاخیز جنبه عمومی ندارد و شامل کسانی نمیشود که در دنیا فرمانبردار اوامر و نواهی الهی بودهاند (نگا: بقره / 38: آلعمران / 170: نمل / 87 و 89، انبیاء / 103).]] |
|
2598 | 22 | 3 | ومن الناس من يجادل في الله بغير علم ويتبع كل شيطان مريد |
| | | گروهی از مردم بدون هیچ علم و دانشی (و بلکه تنها از روی تقلید و هواپرستی) دربارهی (شناخت) یزدان (و مسألهی توحید خداوند منّان، و احیاء مردگان، و رستاخیز همگان به فرمان خالق جهان) به مجادله برمیخیزند، و (در این امر، طبیعی است، نه از دانش و منطق، بلکه) از هرگونه شیطان (انس و جنّ) سرکشی، پیروی مینمایند (و برابر نقشه و برنامه و حیله و دام همهی شیاطین و شیاطین صفتان عمل میکنند). [[«یُجَادِلُ فِی اللهِ»: درباره ذات و صفات و افعال و اعمال خدا ستیزهگری میکند. «شَیْطَانٍ»: مراد اهریمن انس و جنّ است (نگا: بقره / 14، انعام / 112). «یَتَّبِعُ کُلَّ شَیْطَانٍ»: در این جدال از هر اهریمنی پیروی میکند. در همه اعمال و اقوال از هر اهریمنی پیروی میکند. «مَرِیدٍ»: متمرّد و سرکش.]] |
|
2599 | 22 | 4 | كتب عليه أنه من تولاه فأنه يضله ويهديه إلى عذاب السعير |
| | | اهریمنانی که مشخّص و معلوم است، هرکس آنها را به دوستی گیرد، حتماً گمراهش میگردانند و به عذاب آتش (دوزخ) سوزانش میکشانند. [[«کُتِبَ عَلَیْهِ»: انگار بر این اهریمنان، همچون کالای دارای اتیکت نوشته شده است. روشن و معلوم است و این نتیجه حتمی برنامه ابلیس و همه شیاطین دیگر است. «أَنَّهُ»: شأن و مقام چنین است. «فَأنَّهُ»: این اهریمن و اهریمنان. «یَهْدِیهِ»: او را رهنمود میکنند. هدایت در اینجا به معنی دلالت، یعنی راهنمائی است (نگا: صافّات / 23). «السَّعِیرِ»: آتش برافروخته و سوزان. «فَأَنَّهُ یُضِلُّهُ ...»: این جمله، خبر مبتدای محذوف است و تقدیر چنین است: فَشَأْنُهُ أَنَّهُ یُضِلُّهُ، یا، فَشَأْنُهُ الإِضْلالُ. یادآوری: علّت ترجمه ضمیر مفرد (ه) در (عَلَیْهِ) و غیره به جمع، این است که پیش از اسم نکره (شَیْطانٍ) واژه (کلّ) قرار دارد که موجب تعمیم و مفید استغراق است (نگا: انعام / 164، إسراء / 13).]] |
|