نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
2572 | 21 | 89 | وزكريا إذ نادى ربه رب لا تذرني فردا وأنت خير الوارثين |
| | | و زکریّا را (یاد کن) بدان گاه که پروردگار خود را به فریاد خواند (و گفت:) پروردگارا! مرا تنها مگذار (و فرزندی به من عطاء کن که در زندگی یار و یاور من و پس از مرگ برنامهی تبلیغ را پیگیری کند. البتّه اگر هم فرزندی وارث من نشد باکی نیست، چرا که) تو بهترین وارثانی (و باقی پس از فنای مردمانی). [[«فَرْداً»: یکه و تنها (نگا: مریم / 80 و 95). بدون فرزند و وارث (نگا: مریم / 2 - 15).]] |
|
2573 | 21 | 90 | فاستجبنا له ووهبنا له يحيى وأصلحنا له زوجه إنهم كانوا يسارعون في الخيرات ويدعوننا رغبا ورهبا وكانوا لنا خاشعين |
| | | ما دعای او را برآورده ساختیم و (با وجود کبر سنّ، فرزندی به نام) یحیی را بدو بخشیدیم، و (برای حصول این مقصود) همسر (نازای) او را برایش بایسته (و در خور زاد و ولد) کردیم، آنان در انجام کارهای نیک بر یکدیگر سرعت میگرفتند، و در حالی که چیزی میخواستند یا از چیزی میترسیدند ما را به فریاد میخواندند، (و در وقت نیازمندی و بینیازی، و بیماری و سلامت، و خوشی و ناخوشی، رو به آستانهی ما میکردند و میان خوف و رجا میزیستند) و همواره خاشع و خاضع ما میبودند. [[«أَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ»: همسرش را برای او بایسته زاد و ولد کردیم. همسرش را برایش زن خوب و پارسائی نمودیم. «رَغَباً وَ رَهَباً»: این دو واژه مصدرند و میتوانند حال، یا مفعولٌله، و یا مفعولٌفیه باشند. یعنی: راغبانه و خائفانه. به خاطر عشق به طاعت و ترس از عقوبت. در زمان رغبت و هنگام رهبت. «کَانُوا لَنَا خَاشِعِینَ»: همواره از ما میترسیدند؛ نه از کس دیگری. پیوسته فرمانبردار و مطیع ما میبودند و تنها برای ما کرنش میبردند. مرجع ضمیر (هم) و (و) میتواند زکریّا و همسرش و یحیی بوده، یا پیغمبران مذکور در آیات پیشین باشد.]] |
|
2574 | 21 | 91 | والتي أحصنت فرجها فنفخنا فيها من روحنا وجعلناها وابنها آية للعالمين |
| | | (همراه با قصّهی این پیغمبران و خوبان، یاد کن سرگذشت مریم،) زنی را که (ازدواج نکرد و) دامان خویش را (از آلودگی به بیعفّتی) کاملاً پاک نگاه داشت، و ما از روح متعلّق به خود در وی دمیدیم، و او و فرزندش (مسیح) را نشانهی بزرگی برای جهانیان قرار دادیم. (چرا که زنی را بدون شوهر حامله کردیم و پسری را بدون پدر دیده به جهان گشودیم، و تغییر اسباب و مسبّبات را به عنوان دلیلی بر قدرت خدایانهی خود به مردمان نمودیم و متوجّهشان کردیم که آفرینندهی قوانین و سنن حاکم بر جهان، هر وقت که بخواهد میتواند قوانین و سنن را دگرگون کند). [[«أَحْصَنَتْ»: مصون و محفوظ داشت. «فَرْجَهَا»: عورت خود را. کنایه از پاکدامنی و عفّت است. «أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا»: خود را از آمیزش با مرد، چه از راه حلال و چه از راه حرام، به دور داشت، خویشتن را از آلودگی به بیعفّتی مصون و محفوظ کرد و عفیف و پاکدامن زیست. «نَفَخْنَا»: مراد از نفخ و دمیدن، پدید آوردن رازی از رازهای الهی در شکم مریم است که در پرتو آن حیات جنینی فرزندش عیسی برقرار و بر دوام گردد (نگا: حجر / 29). «مِن رُّوحِنَا»: از روح متعلّق به خود. مراد از چنین اضافهای بیان عظمت شیء مورد نظر است. به اصطلاح اضافه تشریفیّه است، همچون: بَیْتُ الله. شَهْرُ الله. صُنْعُ الله (نگا: نمل / 88). «آیَةً»: دلیل و نشانه قدرت.]] |
|
2575 | 21 | 92 | إن هذه أمتكم أمة واحدة وأنا ربكم فاعبدون |
| | | این (پیغمبران بزرگی که بدانان اشاره شد، همگی) ملّت یگانهای بوده (و آئین واحد و برنامهی یکتائی دارند) و من پروردگار همهی شما هستم، پس تنها مرا پرستش کنید (چرا که ملّت واحد، با برنامهی واحد، باید روبه خدای واحد کند). [[«هذِهِ»: خطاب به همه انسانها در تمام قرون و اعصار است، و اشاره به مشارالیه ذهنی دارد که طریقت انبیاء و ملّت توحید، یعنی آئین یکتای اسلام است. یا اشاره به جماعت انبیاء دارد. «أُمَّةً»: ملّت و جماعت. دین و آئین. حال است. معنی آیه میتواند چنین هم باشد: این دین، آئین یکتای همه پیغمبران و مردمان گذشته و حال و آینده جهان است، و ... مراد اتّحاد در اصول دین اسلام است.]] |
|
2576 | 21 | 93 | وتقطعوا أمرهم بينهم كل إلينا راجعون |
| | | (امّا با وجود این وحدت ملّت و وحدت آئین، برخیها گوش به رهنمودهای آسمانی نداده و) کار (دین و آئین) خویش را در میان خود به تفرقه انداخته و (میاندازند و گروه گروه شده و میشوند و سرانجام) همگی به سوی ما برمیگردند (و ما به حساب اعمالشان میرسیم). [[«تَقَطَّعُوا»: از هم گسیختند، و انگار هر یک قطعه و تکّهای با خود بردند. «أَمْرَهُمْ»: مراد کار و بار دین انسانها است که در اصول یکی بوده و توسّط انبیاء خدا در طول زمان به مردمان رسانده شده است.]] |
|
2577 | 21 | 94 | فمن يعمل من الصالحات وهو مؤمن فلا كفران لسعيه وإنا له كاتبون |
| | | هرکس چیزی را از کارهای شایسته و بایسته انجام دهد، در حالی که ایمان داشته باشد (به خدا و پیغمبران و برنامهی آسمانی)، تلاش او نادیده گرفته نمیشود و (ناسپاس نمیماند، و توسّط فرشتگان در نامهی اعمالش) ما قطعاً آن را خواهیم نوشت. [[«کُفْرَانَ»: نادیده گرفتن. پنهان داشتن. مراد بیاجر و باطل قلمداد کردن است. «لَهُ»: آن سعی و تلاش را.]] |
|
2578 | 21 | 95 | وحرام على قرية أهلكناها أنهم لا يرجعون |
| | | غیرممکن است که به سوی ما (برای حساب و کتاب) برنگردند مردمانی که آنان را (در جهان بر اثر کفر و ظلم) نابود کرده باشیم (و این که همان گونه که خود گمان میبرند مرگ آخرین مرحلهی زندگی ایشان باشد). [[«حَرَامٌ»: ممتنع. غیرممکن. این واژه خبر مقدم و (أَنَّهُمْ لا یَرْجِعُونَ) تأویل به اسم مرفوع بوده و مبتدا است. برخی هم (حَرامٌ) را به معنی (واجِبٌ) دانستهاند و آیه را چنین معنی کردهاند: عدم بازگشت به دنیا برای مردمانی که آنان را به جرم گناهانشان نابود کردهایم، واجب و قطعی است (نگا: مؤمنون / 99 و 100).]] |
|
2579 | 21 | 96 | حتى إذا فتحت يأجوج ومأجوج وهم من كل حدب ينسلون |
| | | (این نابودسازی بزهکاران و عدم بازگشت ایشان به دنیا) تا زمانی ادامه خواهد داشت که یأجوج و مأجوج رها میگردند، و ایشان شتابان از هر بلندی و ارتفاعی میگذرند (و موجب پریشانی و هرج و مرج در زمین میشوند، و این یکی از نشانههای فرا رسیدن قیامت است). [[«حَتّی»: حرف ابتدائیّه بوده و کلام بعد از آن غایت و هدف است. «فُتِحَتْ»: گشوده میشوند. مراد از میان رفتن سدّ سر راه ایشان، یا گشایش ابواب فتنه و فساد توسّط آنان است. «یَأْجُوجُ وَ مَأْجُوجُ»: (نگا: کهف / 94). «هُمْ»: مراد قبائل بیبند و بار یأجوج و ماجوج است. یا این که ضمیر (هُمْ) به مردم برمیگردد و معنی چنین میشود که: از نشانههای فرا رسیدن قیامت یکی شکسته شدن سدّ ذوالقرنین و طغیان یأجوج و مأجوج است، و دوم روان شدن مردمان از فراز و بلندیهای زمین به سوی محشر است (نگا: تفسیر المراغی). «حَدَبٍ»: زمین بلند و مرتفع. «یَنسِلُونَ»: شتاب میگیرند. تند رهسپار میشوند.]] |
|
2580 | 21 | 97 | واقترب الوعد الحق فإذا هي شاخصة أبصار الذين كفروا يا ويلنا قد كنا في غفلة من هذا بل كنا ظالمين |
| | | (در این هنگام) وعدهی راستین (خدا که روز قیامت است) نزدیک میشود، و به ناگاه (آن چنان وحشتی سراسر وجود) کافران (را فرا میگیرد که) چشمهایشان از حرکت باز میایستد (و خیره خیره بدان صحنه نگاه میکنند و فریادشان بلند میشود که) ای وای برما! ما از این (روز) غافل بودیم (و رویاروئی با خدا و حساب و کتاب را باور نمیکردیم و) بلکه به خود ستم کردیم (چرا که کفر و عناد ورزیدیم و خویشتن را برای همیشه بدبخت نمودیم). [[«الْوَعْدُ»: مصدر است و به معنی موعود بوده و مراد رستاخیز و قیامت است. «شَاخِصَةٌ»: خیره شده. مات برده. «شَاخِصَةٌ أَبْصَارُ ...»: چشمها باز و خیره و مات ایستاده و پلکها از شدّت خوف به هم زده نشود. (شاخِصَةٌ) خبر مقدّم (أَبْصَارُ) است.]] |
|
2581 | 21 | 98 | إنكم وما تعبدون من دون الله حصب جهنم أنتم لها واردون |
| | | (ای کافران ستمگر!) شما و چیزهائی که جز خدا میپرستید آتشگیره و هیزم دوزخ خواهید بود. شما حتماً وارد آن میگردید. [[«حَصَبُ»: آتشگیره. هیزم و آنچه برای شعلهور شدن و تافتن تنور به داخل آن میاندازند.]] |
|