بسم الله الرحمن الرحيم

نتائج البحث: 6236
ترتيب الآيةرقم السورةرقم الآيةالاية
2582251فهزموهم بإذن الله وقتل داوود جالوت وآتاه الله الملك والحكمة وعلمه مما يشاء ولولا دفع الله الناس بعضهم ببعض لفسدت الأرض ولكن الله ذو فضل على العالمين
آنگاه به توفیق الهی آنان را شکست دادند و داوود جالوت را کشت، و خداوند به او فرمانروایی و پیامبری ارزانی داشت و از هر آنچه خواست به او آموخت، و اگر خداوند بعضی از مردم را به دست بعضی دیگر دفع نکند، زمین تباه شود، ولی خداوند بر جهانیان بخشش و بخشایش دارد
2592252تلك آيات الله نتلوها عليك بالحق وإنك لمن المرسلين
این آیات الهی است که به حق بر تو می‌خوانیمش و تو از فرستادگانی‌
2602253تلك الرسل فضلنا بعضهم على بعض منهم من كلم الله ورفع بعضهم درجات وآتينا عيسى ابن مريم البينات وأيدناه بروح القدس ولو شاء الله ما اقتتل الذين من بعدهم من بعد ما جاءتهم البينات ولكن اختلفوا فمنهم من آمن ومنهم من كفر ولو شاء الله ما اقتتلوا ولكن الله يفعل ما يريد
اینان پیامبرانی هستند که بعضی را بر بعضی برتری بخشیده‌ایم، از آنان کسی هست که خداوند با او سخن گفته است، و بعضی را مرتبتی بلند ارزانی داشته است، و عیسی بن مریم را معجزات آشکار دادیم و او را به روح‌القدس یاری کردیم، و اگر خدا می‌خواست کسانی که پس از ایشان آمدند، پس از روشنگریهایی که برایشان آمد، کشمکش و کارزار نمی‌کردند، ولی اختلاف پیشه کردند، و بعضی از ایشان ایمان آوردند و بعضی کفرورزیدند، و اگر خدا می‌خواست کشمکش و کارزار نمی‌کردند، ولی خداوند هر آنچه اراده کند انجام می‌دهد
2612254يا أيها الذين آمنوا أنفقوا مما رزقناكم من قبل أن يأتي يوم لا بيع فيه ولا خلة ولا شفاعة والكافرون هم الظالمون
ای مؤمنان، پیش از آنکه روزی فرارسد که در آن نه خرید و فروشی هست و نه دوستی و شفاعتی، از آنچه روزیتان کرده‌ایم، انفاق کنید و [بدانید که‌] کافران همان ستمگرانند
2622255الله لا إله إلا هو الحي القيوم لا تأخذه سنة ولا نوم له ما في السماوات وما في الأرض من ذا الذي يشفع عنده إلا بإذنه يعلم ما بين أيديهم وما خلفهم ولا يحيطون بشيء من علمه إلا بما شاء وسع كرسيه السماوات والأرض ولا يئوده حفظهما وهو العلي العظيم
خداوند کسی است که جز او خدایی نیست، زنده پاینده است، نه غنودن او را فراگیرد نه خواب، آنچه در آسمانها و در زمین است از اوست، کیست که در نزد او، جز به اذن او، به شفاعت برخیزد، گذشته و آینده ایشان را می‌داند، و به چیزی از علم او احاطه و آگاهی نیابند مگر آنچه خود بخواهد، کرسی [علم و قدرت‌] او آسمانها و زمین را فراگرفته است، و نگاهداشت آنها بر او دشوار نیست، و او بزرگوار و بزرگ است‌
2632256لا إكراه في الدين قد تبين الرشد من الغي فمن يكفر بالطاغوت ويؤمن بالله فقد استمسك بالعروة الوثقى لا انفصام لها والله سميع عليم
در کار دین اکراه روا نیست، چرا که راه از بیراهه به روشنی آشکار شده است، پس هرکس که به طاغوت کفر ورزد، و به خداوند ایمان آورد، به راستی که به دستاویز استواری دست زده است که گسستی ندارد و خداوند شنوای داناست‌
2642257الله ولي الذين آمنوا يخرجهم من الظلمات إلى النور والذين كفروا أولياؤهم الطاغوت يخرجونهم من النور إلى الظلمات أولئك أصحاب النار هم فيها خالدون
خداوند سرور مؤمنان است و آنان را از تاریکیها به سوی روشنایی به در می‌برد، و کافران سرورشان طاغوت است که ایشان را از روشنایی به سوی تاریکیها به در می‌برد، اینان دوزخی‌اند و در آن جاودانه می‌مانند
2652258ألم تر إلى الذي حاج إبراهيم في ربه أن آتاه الله الملك إذ قال إبراهيم ربي الذي يحيي ويميت قال أنا أحيي وأميت قال إبراهيم فإن الله يأتي بالشمس من المشرق فأت بها من المغرب فبهت الذي كفر والله لا يهدي القوم الظالمين
آیا [داستان‌] کسی را که از [سرمستی‌] آنکه خداوند به او ملک و مکنت بخشیده بود، با ابراهیم درباره پروردگارش محاجه می‌کرد ندانسته‌ای؟ چون ابراهیم گفت پروردگار من کسی است که زندگی می‌بخشد و می‌میراند، او [نمرود] گفت من [نیز] زندگی می‌بخشم و می‌میرانم، ابراهیم گفت خداوند خورشید را از مشرق برمی‌آورد، تو از مغربش برآور آن کفر پیشه سرگشته [و خاموش‌] ماند، و خداوند مردم ستمکار را هدایت نمی‌کند
2662259أو كالذي مر على قرية وهي خاوية على عروشها قال أنى يحيي هذه الله بعد موتها فأماته الله مائة عام ثم بعثه قال كم لبثت قال لبثت يوما أو بعض يوم قال بل لبثت مائة عام فانظر إلى طعامك وشرابك لم يتسنه وانظر إلى حمارك ولنجعلك آية للناس وانظر إلى العظام كيف ننشزها ثم نكسوها لحما فلما تبين له قال أعلم أن الله على كل شيء قدير
یا [داستان‌] کسی را که بر شهری گذشت که سقفها و دیوارهایش فرو ریخته بود، [در دل‌] گفت چگونه خداوند [اهل‌] این [شهر] را پس از مرگشان زنده می‌کند؟ آنگاه خداوند او را [به مدت‌] صد سال میراند، سپس زنده کرد، [و به او] گفت چه مدت [در این حال‌] مانده‌ای؟ گفت یک روز یا بخشی از یک روز [در این حال‌] مانده‌ام فرمود چنین نیست، صد سال [در چنین حالی‌] مانده‌ای، به خوردنی و نوشیدنی‌ات بنگر که با گذشت زمان دیگرگون نشده است، و به درازگوشت بنگر، و [بدین‌سان‌] تو را مایه عبرت مردم خواهیم ساخت، و به استخوانها بنگر که چگونه فراهمشان می‌نهیم، سپس بر آنها [پرده‌] گوشت می‌پوشانیم، و هنگامی که [حقیقت امر] بر او آشکار شد، گفت می‌دانم که خداوند بر هر کاری تواناست‌
2672260وإذ قال إبراهيم رب أرني كيف تحيي الموتى قال أولم تؤمن قال بلى ولكن ليطمئن قلبي قال فخذ أربعة من الطير فصرهن إليك ثم اجعل على كل جبل منهن جزءا ثم ادعهن يأتينك سعيا واعلم أن الله عزيز حكيم
و آنگاه که ابراهیم گفت پروردگارا به من بنمای که چگونه مردگان را زنده می‌کنی، فرمود مگر ایمان نداری؟ گفت چرا، ولی برای آنکه دلم آرام گیرد، فرمود چهار پرنده بگیر [و بکش‌] و پاره پاره کن [و همه را در هم بیامیز]، سپس بر سر هر کوهی پاره‌ای از آنها را بگذار، آنگاه آنان را [به خود] بخوان [خواهی دید] که شتابان به سوی تو می‌آیند و بدان که خداوند پیروزمند فرزانه است‌


0 ... 15.7 16.7 17.7 18.7 19.7 20.7 21.7 22.7 23.7 24.7 26.7 27.7 28.7 29.7 30.7 31.7 32.7 33.7 34.7 ... 623

إنتاج هذه المادة أخد: 0.02 ثانية


المغرب.كووم © ٢٠٠٩ - ١٤٣٠ © الحـمـد لله الـذي سـخـر لـنا هـذا :: وقف لله تعالى وصدقة جارية

44227163957601110083386127237316173678