نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
2540 | 21 | 57 | وتالله لأكيدن أصنامكم بعد أن تولوا مدبرين |
| | | (آن گاه ابراهیم آهسته) گفت: به خدا سوگند! من نسبت به بتانتان قطعاً چارهاندیشی میکنم (و نقشهای برای نابودیشان خواهم کشید) وقتی که پشت بکنید و بروید (و برای مراسم عید بیرون شهر روید و از آنها دور شوید). [[«لاَکِیدَنَّ»: حتماً نقشه نابودی بتها را میکشم و چارهسازی میکنم. «تُوَلُّوا مُدْبِرِینَ»: هرگاه بروید و پشت کنید و دور شوید. (مُدْبِرینَ) حال مؤکّده است.]] |
|
2541 | 21 | 58 | فجعلهم جذاذا إلا كبيرا لهم لعلهم إليه يرجعون |
| | | (وقتی که روز عید فرا رسید و مردمان برای انجام مراسم خاصّ آن بیرون شهر رفتند، ابراهیم به سوی بتها رفت) و همهی آنها را قطعهقطعه کرد، مگر بت بزرگشان را، تا به پیش آن بیایند (و از آن چگونگی حادثه و علّت چنین کاری را بپرسند، و بدیشان پاسخ ندهد و بطلان بتپرستی برایشان روشن شود). [[«جُذَاذاً»: تکّهتکّه. قطعهقطعه. مصدر است و به معنی اسم مفعول. «إلاّ کَبِیراً لَّهُمْ»: مگر بت بزرگتر در مقام یا از لحاظ پیکره را. مگر بت بزرگ مردمان را. «إِلَیْهِ»: مرجع (ه) میتواند بت بزرگ باشد، تا عبرت بگیرند. و نیز میتواند (ابراهیم) باشد تا تمام گفتنیها را بگوید.]] |
|
2542 | 21 | 59 | قالوا من فعل هذا بآلهتنا إنه لمن الظالمين |
| | | (هنگامی که به بتخانه برگشتند و چنین وضعی را دیدند، فریاد زدند و) گفتند: چه کسی چنین کاری را بر سر خدایان ما آورده است؟ (هر کسی این کار را کرده باشد) او از جملهی ستمگران است (و باید کیفر خود را ببیند). [[«إِنَّهُ لَمِنَ الظَّالِمِینَ»: مراد این است کسی که چنین کرده است، خویشتن را در معرض هلاک انداخته و به خود و دیگران ستم روا داشته است.]] |
|
2543 | 21 | 60 | قالوا سمعنا فتى يذكرهم يقال له إبراهيم |
| | | (برخی) گفتند: جوانی از (مخالفت با) بتها سخن میگفت که بدو ابراهیم میگویند. [[«فَتیً»: جوان. مرد کامل (نگا: یوسف / 30 و 36 و 62، کهف / 10 و 13 و 60). «یَذْکُرُهُمْ»: به زشتی از آنها یاد میکرد. میگفت که بلائی بر سر آنها خواهد آورد.]] |
|
2544 | 21 | 61 | قالوا فأتوا به على أعين الناس لعلهم يشهدون |
| | | (بزرگان قوم) گفتند: او را در برابر مردم حاضر کنید تا (دادگاهی شود و آگاهان) گواهی دهند. [[«عَلَی أَعْیُنِ النَّاسِ»: در برابر دید مردم.]] |
|
2545 | 21 | 62 | قالوا أأنت فعلت هذا بآلهتنا يا إبراهيم |
| | | گفتند: آیا تو ای ابراهیم! این کار را بر سر خدایان ما آوردهای؟ |
|
2546 | 21 | 63 | قال بل فعله كبيرهم هذا فاسألوهم إن كانوا ينطقون |
| | | (ابراهیم گفت: چرا از من بازخواست میکنید؟ آثار و ابزار جرم بر بت بزرگ هویدا و همراه است) شاید این بت بزرگ چنین کاری را کرده باشد! (مگر نه این است که تبر بر گُرده او است و تنها وی برجای است و شما آن را میپرستید و حلّ مشکلات و رفع بلاها را از آن و از دیگر بتان میخواهید؟) پس از آنها مسأله را بپرسید اگر میتوانند صحبت کنند. (چرا که خدا باید قادر بر هر چیزی باشد). [[«بَلْ»: بلکه. حرفی است برای ابطال ماقبل خود و اثبات مابعد. «کَبیرُهُمْ»: بزرگ بتهای دیگر.]] |
|
2547 | 21 | 64 | فرجعوا إلى أنفسهم فقالوا إنكم أنتم الظالمون |
| | | آنان به خود آمدند و به خویشتن گفتند: حقیقةً شما (بتپرستان) ستمگرید (که چیزهای ناتوان و ضعیفی را میپرستید). [[«فَرَجَعُوا إِلَی أَنفُسِهِمْ»: به خود بازگشتند و بیدار گشتند. «فَقَالُوا»: به خویشتن گفتند. برخی به برخی گفتند.]] |
|
2548 | 21 | 65 | ثم نكسوا على رءوسهم لقد علمت ما هؤلاء ينطقون |
| | | (این بیداری روحانی بر اثر این طوفان روانی، دقائقی بیشتر طول نکشید و) سپس آنان چرخشی زدند و عقبگرد کردند (و گفتند:) تو که می دانستی اینها سخن نمیگویند. [[«نُکِسُوا عَلَی رُؤُوسِهِمْ»: گرد سر خود چرخیدند. یعنی از حالت اقرار به اشتباه و خطا، به ستیزه و جدال باطل گرائیدند و هدایت را رها و به ضلالت دست یازیدند.]] |
|
2549 | 21 | 66 | قال أفتعبدون من دون الله ما لا ينفعكم شيئا ولا يضركم |
| | | (ابراهیم) گفت: آیا به جای خداوند (جهان و خالق انسان) چیزهائی را میپرستید که کمترین سود و زیانی به شما نمیرسانند؟ [[«مِن دُونِ اللهِ»: به جای خدا.]] |
|