نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
2504 | 21 | 21 | أم اتخذوا آلهة من الأرض هم ينشرون |
| | | (فرشتگان مقرّب این چنین به عبادات مشغولند، و امّا اینان) آیا خدایانی از (سنگ و چوب و فلز و دیگر اشیاء) زمین را به خدائی گرفتهاند که (انگار قادرند مردگان را) زندگی دوباره بخشند؟! [[«أَمْ»: آیا؟ این حرف برای انتقال از سخنی و پرداختن به سخن دیگری است همراه با انکار (نگا: بقره / 214). «مِنَ الأَرْضِ»: از عَناصِر و اشیاء زمین. «یُنشِرُونَ»: زندگی میبخشند. در آخرت مردگان را زنده میکنند.]] |
|
2505 | 21 | 22 | لو كان فيهما آلهة إلا الله لفسدتا فسبحان الله رب العرش عما يصفون |
| | | اگر در آسمانها و زمین، غیر از یزدان، معبودها و خدایانی میبودند و (امور جهان را میچرخاندند) قطعاً آسمانها و زمین تباه میگردید (و نظام گیتی به هم میخورد. چرا که بودن دو شاه در کشوری و دو رئیس در ادارهای، نظم و ترتیب را به هم میزند). لذا یزدان صاحب سلطنت جهان، بسی برتر از آن چیزهائی است که ایشان (بدو نسبت میدهند و) بر زبان میرانند. [[«إِلاّ»: غیر از (نگا: هود / 36). «الْعَرْشِ»: تخت سلطنت جهان. کنایه از عزّت و قدرت و فرماندهی است (نگا: أعراف / 54). موجود ناشناختهای که انسان به حقیقت آن پی نمیبرد (نگا: حاقّه / 17).]] |
|
2506 | 21 | 23 | لا يسأل عما يفعل وهم يسألون |
| | | خداوند در برابر کارهائی که میکند، مورد بازخواست قرار نمیگیرد (و بازپرسی نمیشود، و کسی حق خُردهگیری ندارد) ولی دیگران مورد بازخواست و پرسش قرار میگیرند (و در افعال و اقوالشان جای ایراد و سؤال بسیار است). [[«لا یُسْأَلُ ...»: پرسیده نمیشود. اعتراض گرفته نمیشود.]] |
|
2507 | 21 | 24 | أم اتخذوا من دونه آلهة قل هاتوا برهانكم هذا ذكر من معي وذكر من قبلي بل أكثرهم لا يعلمون الحق فهم معرضون |
| | | آیا آنان غیر از یزدان، معبودهائی را (سزاوار پرستش دیده و) به خدائی گرفتهاند؟! بگو: دلیل خود را (بر این شرک) بیان دارید. این (قرآن است که) راهنمای کسانی است که با من همراهند (و پسینیان بشمارند) و این (هم تورات و انجیل و دیگر کتابهای آسمانی که) راهنمای کسانی بوده که قبل از من میزیستهاند (و پیشینیان نامیده میشوند. هیچ کدام شرک را جائز نمیدانند و بلکه مردمان را به توحید و یکتاپرستی میخوانند. لذا گمان شما در امر شرک، نه بر عقل و نه بر نقل استوار است). اصلاً اغلب آنان (این کتابها را اندیشمندانه بررسی نکردهاند و چیزی از) حق نمیدانند، و این است که (از یکتاپرستی و ایمانِ ناآلوده به کثافت شرک) روی گردانند. [[«مِن دُونِهِ»: علاوه از خدا. غیر از خدا. «هذا»: این. مراد وحی یا قرآن و سائر کتابهای آسمانی است. «ذِکْرُ»: تذکّر و رهنمود. یادآور و راهنمای مردم به خدا و دین (نگا: أعراف / 63 و 69، طه / 99).]] |
|
2508 | 21 | 25 | وما أرسلنا من قبلك من رسول إلا نوحي إليه أنه لا إله إلا أنا فاعبدون |
| | | ما پیش از تو هیچ پیغمبری را نفرستادهایم، مگر این که به او وحی کردهایم که: معبودی جز من نیست، پس فقط مرا پرستش کنید. |
|
2509 | 21 | 26 | وقالوا اتخذ الرحمن ولدا سبحانه بل عباد مكرمون |
| | | (برخی از کفّار عرب) میگویند: خداوند رحمان فرزندانی (برای خود، به نام فرشتگان) برگزیده است (چرا که ملائکه دختران خدایند!). یزدان سبحان پاک و منزّه (از این گونه نقصها و عیبها) است. (فرشتگان فرزندان خدا نبوده و) بلکه بندگان گرامی و محترمی هستند (که به هیچ وجه از طاعت و عبادت و اجرا فرمان یزدان سرپیچی نمیکنند). [[«وَلَداً»: فرزندان. در اینجا مراد فرشتگان است (نگا: نحل / 57). واژه «وَلَد»: برای مفرد و مثنّی و جمع و مذکّر و مؤنّث به کار میرود (نگا: بقره / 116).]] |
|
2510 | 21 | 27 | لا يسبقونه بالقول وهم بأمره يعملون |
| | | آنان (آن قدر مؤدّب و فرمانبردار یزدانند که هرگز) در سخن گفتن بر او پیشی نمیگیرند، و تنها به فرمان او کار میکنند (نه به فرمان کس دیگری). [[«لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ»: چیزی نخواهند گفت تا خدا نگوید و فرمان ندهد. به فرمان او عمل مینمایند و چانه نمیزنند و ستیزه نمیکنند.]] |
|
2511 | 21 | 28 | يعلم ما بين أيديهم وما خلفهم ولا يشفعون إلا لمن ارتضى وهم من خشيته مشفقون |
| | | خداوند اعمال گذشته و حال و آیندهی ایشان را میداند (و از دنیا و آخرت و از وجود و پیش از وجود و بعد از وجودشان آگاه است) و آنان هرگز برای کسی شفاعت نمیکنند مگر برای آن کسی که (بدانند) خدا از او خوشنود است و (اجازهی شفاعت او را داده است. به خاطر همین معرفت و آگاهی) همیشه از خوف (مقام کبریائی) خدا ترسان و هراسانند. [[«مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ مَاخَلْفَهُمْ»: (نگا: بقره / 255). «خَشْیَةِ»: خوف همراه با تعظیم و تکریم و هیبت و رهبت (نگا: فاطر / 28). «مُشْفِقُونَ»: افراد ترسان. اشخاص برحذر.]] |
|
2512 | 21 | 29 | ومن يقل منهم إني إله من دونه فذلك نجزيه جهنم كذلك نجزي الظالمين |
| | | هرکس از ایشان (که فرشتگان و مأموران اجرای فرمان یزدانند، به فرض) بگوید غیر از خدا من هم معبودی هستم، سزای وی را دوزخ میگردانیم. سزای ظالمان (دیگری را هم که با ادّعاء ربوبیّت و شرک به خویشتن ستم کنند) همین خواهیم داد. [[«مِن دُونِهِ»: غیر از او. به جای او.]] |
|
2513 | 21 | 30 | أولم ير الذين كفروا أن السماوات والأرض كانتا رتقا ففتقناهما وجعلنا من الماء كل شيء حي أفلا يؤمنون |
| | | آیا کافران نمیبینند که آسمانها و زمین (در آغاز خلقت به صورت تودهی عظیمی در گسترهی فضا، یکپارچه) به هم متّصل بوده و سپس (بر اثر انفجار درونی هولناکی) آنها را از هم جدا ساختهایم (و تدریجاً به صورت جهان کنونی درآوردهایم) و هرچیز زندهای را (اعم از انسان و حیوان و گیاه) از آب آفریدهایم. آیا (دربارهی آفرینش کائنات نمیاندیشند و) ایمان نمیآورند؟ [[«أَوَلَمْ یَرَ ...»: آیا نمیبینند؟ آیا نمیدانند و آگاهی ندارند؟ «رَتْقاً»: چسپیده و متّصل. مصدر است و به معنی اسم مفعول، یعنی (مَرْتُوق) است. «فَتَقْنَاهُمَا»: آن دو را از هم جدا و منفصل کردیم. استعمال فعل مثنّی (کانَتا) و ضمیر مثنّی (هُما) با توجّه به این است که مجموعه سماوات یک طرف، و خود ارض یا زمین یک طرف در مدّنظر بوده است. در این بخش اشاره گذرائی به آغاز پیدایش جهان شده است. «مِنَ الْمآءِ»: از آب. اشاره به پیدایش حیات در سواحل اقیانوسها و دریاها و رودخانهها است. به سبب آب. اشاره به این است که قسمت اعظم بدن انسان و حیوان و گیاه از آب تشکیل و بدون آب تحوّلات و انفعالات داخلی آنها ناممکن است، و از سوی دیگر قوام زندگی جانداران بر آب است.]] |
|