نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
2498 | 21 | 15 | فما زالت تلك دعواهم حتى جعلناهم حصيدا خامدين |
| | | پیوسته این، فریاد ایشان خواهد بود (و «وای بر ما» را تکرار میکنند) تا این که آنان را درویده و فرو افتاده مینمائیم (و ایشان را از پای میاندازیم و هلاکشان میسازیم). [[«دَعْوَاهُمْ»: فریاد و صدای ایشان. «حَصِیداً»: درو شده. مراد از پای انداخته و پی کرده میباشد. «خَامِدِینَ»: خاموش شدگان. مراد هلاک شوندگان و از نفس افتادگان است.]] |
|
2499 | 21 | 16 | وما خلقنا السماء والأرض وما بينهما لاعبين |
| | | ما که آسمان و زمین و آنچه در میان آنها است برای بازی و شوخی نیافریدهایم (و بیهوده و بیهدف ساخته و پرداخته نساختهایم). [[«لاعِبِینَ»: بازی و شوخیکنان. حال ضمیر (نا) در (مَا خَلَقْنَا) است.]] |
|
2500 | 21 | 17 | لو أردنا أن نتخذ لهوا لاتخذناه من لدنا إن كنا فاعلين |
| | | (به فرض محال) اگر میخواستیم سرگرمی انتخاب کنیم، چیزی مناسب خود انتخاب میکردیم (و لهو و لعب خدایانهای برمیگزیدیم). ما چنین کاری را نمیکنیم. [[«مِن لَّدُنَّا»: متناسب با شأن خدایانه خود. «إِن کُنَّا فَاعِلِینَ»: اگر چنین کاری میکردیم. ما چنین کاری نمیکنیم. با توجّه به معنی دوم، حرف «إِنْ»: نافیه است (نگا: مریم / 93).]] |
|
2501 | 21 | 18 | بل نقذف بالحق على الباطل فيدمغه فإذا هو زاهق ولكم الويل مما تصفون |
| | | بلکه (ما چنین نمیخواهیم و) حق را به جان باطل میاندازیم، و حق مغز سر باطل را از هم میپاشد و باطل هرچه زودتر محو و نابود میشود. وای بر شما (ای کافران) به سبب توصیفی که میکنید (از بیهدفی جهان، و از افترائی که بر خدا و فرستادهی یزدان میبندید). [[«نَقْذِفُ»: پرت میکنیم. میاندازیم. «یَدْمَغُهُ»: جمجمه و مغز سر آن را میشکافد. محو و نابودش میکند. «زَاهِقٌ»: از میان رونده. مضمحلّ شونده. «أَلْوَیْلُ»: هلاک. عذاب. وای.]] |
|
2502 | 21 | 19 | وله من في السماوات والأرض ومن عنده لا يستكبرون عن عبادته ولا يستحسرون |
| | | از آن او است هر که و هر چه در آسمانها و زمین است، (و لذا تنها شایستهی پرستش او است) و کسانی که در پیشگاه وی هستند (و مقرّبان درگاه پروردگارند، یعنی فرشتگان) از پرستش او سر باز نمیزنند و خویشتن را بالاتر از عبادتش نمیدانند و (از بندگی شبانهروزی خود هرگز) خسته نمیگردند. [[«مَنْ عِندَهُ»: کسانی که در پیشگاه خدایند. مراد فرشتگان مقرّب است که همچون صاحبان مکانت و منزلت در نزد شاهانند. مراد از پیشگاه خدا هم، محضر قرب معنوی است. «لا یَسْتَحْسِرُونَ»: خسته و درمانده نمیشوند (نگا: ملک / 4).]] |
|
2503 | 21 | 20 | يسبحون الليل والنهار لا يفترون |
| | | شب و روز (دائماً به تعظیم و تمجید خدا مشغولند و پیوسته) سرگرم تسبیح و تقدیسند و سستی به خود راه نمیدهند. [[«لا یَفْتَرُونَ»: سست نمیشوند و خسته و دلگیر نمیگردند.]] |
|
2504 | 21 | 21 | أم اتخذوا آلهة من الأرض هم ينشرون |
| | | (فرشتگان مقرّب این چنین به عبادات مشغولند، و امّا اینان) آیا خدایانی از (سنگ و چوب و فلز و دیگر اشیاء) زمین را به خدائی گرفتهاند که (انگار قادرند مردگان را) زندگی دوباره بخشند؟! [[«أَمْ»: آیا؟ این حرف برای انتقال از سخنی و پرداختن به سخن دیگری است همراه با انکار (نگا: بقره / 214). «مِنَ الأَرْضِ»: از عَناصِر و اشیاء زمین. «یُنشِرُونَ»: زندگی میبخشند. در آخرت مردگان را زنده میکنند.]] |
|
2505 | 21 | 22 | لو كان فيهما آلهة إلا الله لفسدتا فسبحان الله رب العرش عما يصفون |
| | | اگر در آسمانها و زمین، غیر از یزدان، معبودها و خدایانی میبودند و (امور جهان را میچرخاندند) قطعاً آسمانها و زمین تباه میگردید (و نظام گیتی به هم میخورد. چرا که بودن دو شاه در کشوری و دو رئیس در ادارهای، نظم و ترتیب را به هم میزند). لذا یزدان صاحب سلطنت جهان، بسی برتر از آن چیزهائی است که ایشان (بدو نسبت میدهند و) بر زبان میرانند. [[«إِلاّ»: غیر از (نگا: هود / 36). «الْعَرْشِ»: تخت سلطنت جهان. کنایه از عزّت و قدرت و فرماندهی است (نگا: أعراف / 54). موجود ناشناختهای که انسان به حقیقت آن پی نمیبرد (نگا: حاقّه / 17).]] |
|
2506 | 21 | 23 | لا يسأل عما يفعل وهم يسألون |
| | | خداوند در برابر کارهائی که میکند، مورد بازخواست قرار نمیگیرد (و بازپرسی نمیشود، و کسی حق خُردهگیری ندارد) ولی دیگران مورد بازخواست و پرسش قرار میگیرند (و در افعال و اقوالشان جای ایراد و سؤال بسیار است). [[«لا یُسْأَلُ ...»: پرسیده نمیشود. اعتراض گرفته نمیشود.]] |
|
2507 | 21 | 24 | أم اتخذوا من دونه آلهة قل هاتوا برهانكم هذا ذكر من معي وذكر من قبلي بل أكثرهم لا يعلمون الحق فهم معرضون |
| | | آیا آنان غیر از یزدان، معبودهائی را (سزاوار پرستش دیده و) به خدائی گرفتهاند؟! بگو: دلیل خود را (بر این شرک) بیان دارید. این (قرآن است که) راهنمای کسانی است که با من همراهند (و پسینیان بشمارند) و این (هم تورات و انجیل و دیگر کتابهای آسمانی که) راهنمای کسانی بوده که قبل از من میزیستهاند (و پیشینیان نامیده میشوند. هیچ کدام شرک را جائز نمیدانند و بلکه مردمان را به توحید و یکتاپرستی میخوانند. لذا گمان شما در امر شرک، نه بر عقل و نه بر نقل استوار است). اصلاً اغلب آنان (این کتابها را اندیشمندانه بررسی نکردهاند و چیزی از) حق نمیدانند، و این است که (از یکتاپرستی و ایمانِ ناآلوده به کثافت شرک) روی گردانند. [[«مِن دُونِهِ»: علاوه از خدا. غیر از خدا. «هذا»: این. مراد وحی یا قرآن و سائر کتابهای آسمانی است. «ذِکْرُ»: تذکّر و رهنمود. یادآور و راهنمای مردم به خدا و دین (نگا: أعراف / 63 و 69، طه / 99).]] |
|