نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
2477 | 20 | 129 | ولولا كلمة سبقت من ربك لكان لزاما وأجل مسمى |
| | | اگر وعدهی پروردگارت قبلاً بر این نمیرفت (که عذاب و هلاک گناهکاران را به تأخیر بیندازد) و ملاحظهی زمان مقرّر (یعنی قیامت) نبود (عذاب خدا هم اینک در دنیا) دامنگیر (کافران و فاسقان معاصر، بسان کافران و فاسقان پیش) میشد. [[«کَلِمَةٌ سَبَقَتْ»: سخنی که زده شده، و وعدهای که داده شده است (نگا: انفال / 33، قمر / 46). «لِزَاماً»: لازم و واجب. حتمی و قطعی. مصدر باب مفاعله است و در معنی وصفی برای مبالغه به کار رفته است. «أَجَلٌ مُّسَمّیً»: مدّت مقدّر عمرشان، یا روز قیامت (نگا: انعام / 6). عطف است بر واژه (کَلِمَةٌ).]] |
|
2478 | 20 | 130 | فاصبر على ما يقولون وسبح بحمد ربك قبل طلوع الشمس وقبل غروبها ومن آناء الليل فسبح وأطراف النهار لعلك ترضى |
| | | (اکنون که بنا نیست این بدکاران فوراً مجازات شوند) پس تو (ای پیغمبر!) در برابر چیزهائی که میگویند (و تکذیب و استهزائی که میکنند) شکیبائی کن، و (برای تسلّی خاطر) قبل از طلوع آفتاب و پیش از غروب آن، و در اثناء شب و در بخشهائی از روز، به پرستش و ستایش پروردگارت مشغول شو، تا (پیوندت با خدا استوار گردد و آرامش خاطر به تو دست دهد، و بدانچه برایت مقدّر شده است) راضی و خوشنود شوی. [[«فَاصْبِرْ»: بدین سبب شکیبائی کن. حرف (فَ) سببیّه است، و مراد از شکیبائی عدم اضطراب است؛ نه ترک جنگ و جهاد. «سَبّحْ»: امر به پیغمبر به طور خاصّ و به پیروان او به طور عام است. «سَبِّحْ وَ أَطْرَافَ النَّهَارِ»: کنایه از تسبیح و تحمید و تنزیه مطلق خدا در همه اوقات است. یا این که مراد به جای آوردن نمازهای پنجگانه است. بدین شرح: «قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ»: نماز صبح. «قَبْلَ غُرُوبِهَا»: نماز ظهر و عصر. «مِنْ آنَاءِ الَّیْلِ»: نماز مغرب و عشاء. «أَطْرَافَ النَّهَارِ»: نماز صبح و مغرب، یا نماز ظهر. تکرار آن بیانگر مزیّت بیشتر، و جمع آمدن آن برای همگونی با (آنَاءِ الَّیْلِ) است (نگا: تفسیر قاسمی). «آنَاءِ»: جمع إِنْو، إِنْی، أَنْی، ساعتها. بخشها (نگا: آلعمران / 113). «أَطْرَافَ»: جوانب و ساعات. مراد بامدادان و شامگاهان است (نگا: هود / 114).]] |
|
2479 | 20 | 131 | ولا تمدن عينيك إلى ما متعنا به أزواجا منهم زهرة الحياة الدنيا لنفتنهم فيه ورزق ربك خير وأبقى |
| | | چشم خود را مدوز به نعمتهای مادیی که به گروههائی از کافران دادهایم. این نعمتهای مادی که زینت زندگی دنیا است، بدیشان دادهایم تا آنان را بدان بیازمائیم. دادهی (اخروی جاویدان و سرمدی) پروردگارت بهتر و پایدارتر (از این نعمتهای موقّت و زودگذر جهان فانی) است. [[«لا تَمُدَّنَّ»: مدوز. منگر. «أَزْوَاجاً»: اصناف. گروهها و دستهها (نگا: حجر / 88). «زَهْرَةَ»: زینت و بهجت. آرایش و سرسبزی. مفعول فعل محذوف (جَعَلْنا) یا بدل از محلّ (ما) و یا حال است.]] |
|
2480 | 20 | 132 | وأمر أهلك بالصلاة واصطبر عليها لا نسألك رزقا نحن نرزقك والعاقبة للتقوى |
| | | خانوادهی خود را به گزاردن نماز دستور بده (چرا که نماز مایهی یاد خدا و پاکی و صفای دل و تقویت روح است) و خود نیز بر اقامهی آن ثابت و ماندگار باش. ما از تو روزی نمیخواهیم، بلکه ما به تو روزی میدهیم. سرانجام (نیک و ستوده) از آن (اهل تقوا و) پرهیزگاری است. [[«أَهْلَ»: اهل پیغمبر، عبارت است از امت محمّدی و خانواده خودش. اهل مردم، افراد خانواده ایشان است. «لا نَسْأَلُکَ رِزْقاً»: از تو روزی نمیخواهیم. از تو روزی خودت و دیگران را نمیخواهیم. لذا به سبب فراچنگ آوردن رزق، از نماز غافل مشو. «الْعَاقِبَةُ»: مراد سرانجام نیکو است. چرا که سرانجام بد همچون معدوم بشمار است.]] |
|
2481 | 20 | 133 | وقالوا لولا يأتينا بآية من ربه أولم تأتهم بينة ما في الصحف الأولى |
| | | (کافران مکّه) میگویند: چرا (محمّد) معجزهای از سوی پروردگارش برای ما نمیآورد (که ما خود پیشنهاد میکنیم؟ از قبیل: برجوشاندن چشمه ساری از زمین و داشتن باغی از درختان خرما و انگور و غیره). آیا معجزهی (بزرگِ قرآن نام که در) کتابهای پیشین (آسمانی تورات و انجیل و زَبور مذکور است)، به پیش ایشان نیامده است؟ [[«أَوَلَمْ تَأْتِهِمْ ... الأُولَی»: آیا خبر روشن اقوام پیشین که در کتب آسمانی گذشته بوده است برای آنان نیامده است (که پیاپی معجزاتی پیشنهاد میکردند و پس از مشاهده معجزات، به کفر و انکار ادامه میدادند، و عذاب شدید الهی دامنگیرشان میشد). اینها چرا معجزه میطلبند و بهانهجوئی میکنند، مگر همین قرآن با این امتیازات بزرگ که حاوی حقائق کتب آسمانی پیشین است، برای آنان کافی نیست. «آیَةٍ»: معجزات حسّی، از قبیل: عصای موسی و ید بیضاء. معجزات پیشنهادی (نگا: إسراء / 90 - 93). «بَیِّنَةُ»: معجزه بزرگ کتابهای آسمانی، یعنی قرآن. معجزات انبیاء گذشته. «الصُّحُفِ الأُولَی»: کتابهای آسمانی پیشین. از قبیل: تورات و انجیل و زبور (نگا: شعراء / 196، اعلی / 18 و 19).]] |
|
2482 | 20 | 134 | ولو أنا أهلكناهم بعذاب من قبله لقالوا ربنا لولا أرسلت إلينا رسولا فنتبع آياتك من قبل أن نذل ونخزى |
| | | اگر ما پیش از نزول قرآن و آمدن پیغمبر اسلام، ایشان را با عذابی نابود میکردیم، (روز قیامت) میگفتند: پروردگارا! چرا (در دنیا) پیغمبری برای ما نفرستادی، تا از آیات تو پیروی کنیم، پیش از آن که (در آخرت) خوار و رسوا شویم (و به دوزخ گرفتار آئیم)؟ [[«مِن قَبْلِهِ»: پیش از نزول قرآن. پیش از بعثت محمّد. «نَذِلَّ وَ نَخْزَی»: در دنیا خوار و در آخرت رسوا شویم. در آخرت خوار و رسوا شویم.]] |
|
2483 | 20 | 135 | قل كل متربص فتربصوا فستعلمون من أصحاب الصراط السوي ومن اهتدى |
| | | (ای پیغمبر! به این منکران حقیقت و معاندان دین) بگو: (ما و شما) جملگی منتظر (وعدهها و وعیدهای الهی) هستیم (ما در انتظار وعدهی پیروزی بر شما هستیم و شما در انتظار شکست ما. حال که چنین است) پس شما هم انتظار بکشید. به زودی خواهیم دانست چه کسانی (از ما و شما) بر راه راست بوده و راهیابند (و چه کسانی گمراه و اهل عذابند). [[«کُلٌّ»: هر یک از ما و شما. «مُتَرَبِّصٌ»: منتظر. چشم به راه. (نگا: توبه / 52، طور / 30 و 31، حدید / 14) «السَّوِیِّ»: راست و مستقیم (نگا: مریم / 17 و 43).]] |
|
2484 | 21 | 1 | بسم الله الرحمن الرحيم اقترب للناس حسابهم وهم في غفلة معرضون |
| | | (زمان) محاسبهی مردمان (کفرپیشهی چون قریش بسیار) بدیشان نزدیک است در حالی که آنان غافل (از هول و هراس آن) و رویگردان (از ایمان بدان) میباشند. [[«حِسَابُهُمْ»: محاسبه ایشان. مراد زمان حساب و کتاب گرفتن از آنان است که قیامت است. (نگا: قمر / 1)]] |
|
2485 | 21 | 2 | ما يأتيهم من ذكر من ربهم محدث إلا استمعوه وهم يلعبون |
| | | هیچ بخش تازهای از قرآن (و اندرز جدیدی) از سوی پروردگارشان بدیشان نمیرسد مگر این که آن را به شوخی میشنوند و به بازی میگیرند. [[«ذِکْرٍ»: قرآن (نگا: حجر / 9). پند و اندرز. «مُحْدَثٍ»: تازه. صفت (ذِکْرٍ) است.]] |
|
2486 | 21 | 3 | لاهية قلوبهم وأسروا النجوى الذين ظلموا هل هذا إلا بشر مثلكم أفتأتون السحر وأنتم تبصرون |
| | | (آنان در حالی هستند که) دلهایشان غافل است (از اندیشیدن دربارهی آن). چنین ستمپیشگانی گفتگوهای درگوشی (خود را که برای توطئه علیه پیغمبر و قرآن انجام میدادند) پنهان میداشتند (و به همدیگر) میگفتند: مگر این (شخص که ادّعای پیغمبری میکند) انسانی همچون شما نیست؟ (حال که او بشر عادی و همسان با شما است و کلام جادوئی دارد) آیا به سراغ جادو میروید (و آن را میپذیرید) گرچه میبینید (که جادو است؟!). [[«لاهِیَةً»: غافل و بیخبر. «أَسَرُّوا»: پنهان داشتند و پوشیدند. «الَّذِینَ»: بدل ضمیر (و) است یا فاعل است و از باب: «أَکَلُونِی الْبَرَاغِیثُ»: است. «أَسَرُّوا النَّجْوَی»: جنبه مبالغه در پنهان داشتن دارد. «هَلْ هذا»: استفهام انکاری است. «أَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ»: آیا به سراغ سحر میروید؟ آیا سحر را میپذیرید؟]] |
|