بسم الله الرحمن الرحيم

نتائج البحث: 6236
ترتيب الآيةرقم السورةرقم الآيةالاية
245020102يوم ينفخ في الصور ونحشر المجرمين يومئذ زرقا
روزی در صُور (برای بار دوم) دمیده می‌شود، و گنهکاران را (با چهره و اندام) کبود رنگ (از شدّت درد و رنج، و با چشمان کور) در آن روز (در گستره‌ی رستاخیز) گرد می‌آوریم. [[«زُرْقاً»: جمع أَزْرَق. کسی که صورتش بر اثر شدّت درد و رنج، تیره و کبود شده باشد. کبود چشم. مراد از کبودی چشم ضعف بینائی است، و کبود چشم را نابینا معنی کرده‌اند (نگا: طه / 124). حال بشمار است.]]
245120103يتخافتون بينهم إن لبثتم إلا عشرا
آنان در میان خود آهسته به هم می‌گویند: جز ده شبانه‌روز (در دنیا) نبوده‌اید و نمانده‌اید. [[«یَتَخَافَتُونَ»: با صدای آهسته بهم می‌گویند. «إِن لَّبِثْتُمْ»: نمانده‌اید و توقّف نکرده‌اید (نگا: یونس / 45). «عَشْراً»: مذکّر آمدن این واژه، بیانگر این است که تمییزِ محذوف، مؤنّث است که لَیالی است؛ هرچند هنگامی که عدد بدون معدود بیان شود، این قاعده چندان مراعات نمی‌گردد.]]
245220104نحن أعلم بما يقولون إذ يقول أمثلهم طريقة إن لبثتم إلا يوما
ما بهتر می‌دانیم که (آهسته به یکدیگر) چه می‌گویند، و (کاملاً آگاهیم) از سخن کسی که راهش (در به تصویرکشیدن کوتاهی دنیا، به حقیقت) نزدیکتر و بهتر است، آن گاه که می‌گوید: شما تنها یک روز در دنیا بسر برده‌اید! [[«أَمْثَلُهُمْ طَرِیقَةً»: کسی که رأی او دادگرانه‌تر و به واقعیّت نزدیکتر است. مراد از ترجیح سخن گوینده دوم این نیست که او به صداقت و راستی نزدیکتر است؛ بلکه مراد این است که او بهتر درجه پشیمانی و اندازه هراس و عذاب قیامت را به تصویر کشیده است. چرا که عمر جهان گذران، در قبال عمر بی‌پایان و جاویدان آخرت، نه ده روز، بلکه یک روز نیز بشمار نمی‌آید که کمترین عدد است.]]
245320105ويسألونك عن الجبال فقل ينسفها ربي نسفا
(ای پیغمبر! حال که از قیامت صحبت کرده‌ای، منکران رستاخیز) از تو درباره‌ی کوهها می‌پرسند (و می‌گویند: کوههائی بدین عظمت - که به عقیده‌ی ایشان قابل تزلزل نیست - به هنگام پایان گرفتن جهان چه سرنوشتی خواهند داشت؟). بگو: پروردگارم آنها را از جا می‌کند و (در هوا) پراکنده می‌دارد (و برباد می‌دهد). [[«نَسْفاً»: از بُن کندن و پراکنده ساختن (نگا: مرسلات / 10).]]
245420106فيذرها قاعا صفصفا
سپس زمین را به صورت فَلات صاف و هموار و بی‌آب و گیاه رها می‌سازد. [[«قَاعاً»: فَلات. زمین صاف و هموار (نگا: نور / 39). خالی (نگا: تفسیرالمصحف المیسّر). «صَفْصَفاً»: کاملاً مسطّح و هموار و صاف.]]
245520107لا ترى فيها عوجا ولا أمتا
در آن هیچ گونه پستی و بلندی نمی‌بینی (انگار قبلاً آباد نبوده است و خانه و کاشانه و فراز و نشیبی نداشته است). [[«عِوَج»: پیچ. نشیب. گودی. «أَمْتاً»: فراز. برجستگی. بلندی.]]
245620108يومئذ يتبعون الداعي لا عوج له وخشعت الأصوات للرحمن فلا تسمع إلا همسا
در آن روز (که مردمان سر از گورها به در می‌آورند، همگی) بدون کمترین سرپیچی، از منادی (الهی) پیروی می‌کنند، (و برابر فرمان او رهسپار عرصه‌ی محشر می‌شوند،) و صداها به سبب (جلال و شکوه خداوند) مهربان فروکش می‌کند، و جز صدای آهسته (و پنهان در زیر لبان، چیزی) نمی‌شنوی. [[«الدَّاعِی»: دعوت‌کننده. مُنادی. مراد إسرافیل است. «عِوَج»: سرپیچی و انحراف. «لِلرَّحْمنِ»: به خاطر سیطره عظمت خداوند مهربان بر عرصه محشر. در برابر خداوند مهربان. «هَمْساً»: صدای آهسته و زیرلبی.]]
245720109يومئذ لا تنفع الشفاعة إلا من أذن له الرحمن ورضي له قولا
در آن روز شفاعت (هیچ کسی) سودی نمی‌بخشد، مگر (شفاعت) کسی که خداوند مهربان به او اجازه دهد و گفتارش را بپسندد. [[«لا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ»: در روز قیامت. شفاعت به سه شرط انجام می‌گیرد: 1 - خدا به شفاعت کننده اجازه شفاعت دهد (نگا: بقره / 255، یونس / 3). 2 - آنچه درخواست می‌شود خداپسند باشد (نگا: طه / 109). 3 - خدا راضی شود از کسی که برای او شفاعت می‌گردد (نگا: انبیاء / 28، نجم / 26).]]
245820110يعلم ما بين أيديهم وما خلفهم ولا يحيطون به علما
خدا می‌داند آنچه را که (مردمان) در پیش دارند و (در آخرت بدان گرفتار می‌آیند، و می‌داند) آنچه را که (در دنیا انجام داده‌اند و) پشت سر گذاشته‌اند، ولی آنان از (کار و بار و حکمت) آفریدگار آگاهی ندارند. [[«مَا بَیْنَ أیْدِیهِمْ»: امور دنیای ایشان. احوال قیامت آنان. «مَا خَلْفَهُمْ»: امور دنیای ایشان. احوال قیامت آنان. هر یک از دو موصول «مَا» می‌تواند مربوط به گذشته یا آینده، و یا این که امور دنیا یا امور آخرت باشد و برعکس هم، معنی شود. «هُمْ»: مرجع ضمیر می‌تواند مردمان یا گردآیندگان در عرصه محشر باشد. «بِهِ»: مرجع ضمیر می‌تواند خدا باشد که معنی آن گذشت، و یا این که موصولهای (ما) باشد که معنی آن چنین می‌شود: خدا می‌داند که مردمان چه کرده‌اند و چه می‌کنند و عاقبتشان چه خواهد بود، ولی مردمان کارهای خود را فراموش می‌کنند و نمی‌دانند در دنیا و آخرت چه بر سرشان می‌آید.]]
245920111وعنت الوجوه للحي القيوم وقد خاب من حمل ظلما
(در آن روز همه‌ی) چهره‌ها در برابر خداوندِ باقی و جاویدان، و گرداننده و نگهبانِ جهان (همچون اسیران) خضوع و خشوع می‌کنند و کُرنِش می‌برند، و کسی که (در آن روز کوله‌بارِ) کفر (دنیای خود) را بر دوش کشد، ناامید (از لطف خدا و بی‌بهره از نجات و ثواب) می‌گردد. [[«عَنَتْ»: خشوع و خضوع کرد. مثل اسیران کرنش برد. از این ماده واژه (عانی) به معنی اسیر است که جمع آن (عُناة) است. «الْوُجُوهُ»: چهره‌ها. ذکر چهره‌ها در میان سایر اعضاء، بدان خاطر است که اشرف اندامها بوده و اثر فروتنی و خواری در آن نمایان می‌گردد. و یا این که تسمیه کلّ به اسم جزء است و مراد خودِ انسانها است. «الْحَیِّ الْقَیُّومِ»: (نگا: بقره / 255). «خَابَ»: ناامید گردید و به آرزو نرسید. زیانمند شد. از دست داد. «ظُلْماً»: کفر.]]


0 ... 234.9 235.9 236.9 237.9 238.9 239.9 240.9 241.9 242.9 243.9 245.9 246.9 247.9 248.9 249.9 250.9 251.9 252.9 253.9 ... 623

إنتاج هذه المادة أخد: 0.02 ثانية


المغرب.كووم © ٢٠٠٩ - ١٤٣٠ © الحـمـد لله الـذي سـخـر لـنا هـذا :: وقف لله تعالى وصدقة جارية

430644831002219153322312345481035583880