نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
2445 | 20 | 97 | قال فاذهب فإن لك في الحياة أن تقول لا مساس وإن لك موعدا لن تخلفه وانظر إلى إلهك الذي ظلت عليه عاكفا لنحرقنه ثم لننسفنه في اليم نسفا |
| | | (موسی به سامری) گفت: برو (از میان ما). در زندگی دنیا بهرهات (بیزاری و گریز باد. و) این که پیوسته بگوئی: (به من) دست نزنید و نزدیک نشوید، و در آخرت برای تو موعدی است که دربارهات تخلّفناپذیر است (و خداوند آن را فراموش نخواهد کرد. هماینک هم، گوسالهی) معبودت را که پیوسته به عبادتش میپرداختی بنگر و ببین که چگونه آن را میسوزانیم و سپس خاکسترش را به دریا میریزیم و میپراکنیم. [[«مِسَاسَ»: تماس. مخالطت و معاشرت. مصدر باب مفاعله است. «لا مِسَاسَ»: هیچ گونه همنشینی و آمیزشی نیست. مراد نهی است، یعنی با من نیامیزید و تماس نگیرید. مقصود بایکوت سامری و طرد او از میان جامعه است. اشاره به یکی از قوانین جزائی شریعت موسی است که اعلان پلیدی پلید و کنارهگیری از او است (نگا: فی ظلالالقرآن). «لَن تُخْلَفَهُ»: از تو در نمیگذرد. «إِلهِکَ»: معبود خود. مراد گوساله سامری است. «نَسْفاً»: از هم پاشیدن و پراکندن.]] |
|
2446 | 20 | 98 | إنما إلهكم الله الذي لا إله إلا هو وسع كل شيء علما |
| | | معبود شما تنها الله است، همان خدائی که معبودی جز او نیست. دانش او همهچیز را فرا گرفته است (و از گذشته و حال و آینده، و آنچه بوده است و هست و خواهد بود، باخبر است). [[«وَسِعَ»: در بر گرفتهاست. فرا گرفتهاست (نگا: بقره / 255، انعام / 80).]] |
|
2447 | 20 | 99 | كذلك نقص عليك من أنباء ما قد سبق وقد آتيناك من لدنا ذكرا |
| | | این چنین اخبار گذشتگان را برای تو بازگو میکنیم. ما از سوی خود قرآن را به تو عطا کردهایم (که صلاح دین و دنیا را به تو و پیروانت تذکّر میدهد). [[«کَذلِکَ»: این چنین اخبار گذشتگان را. همان گونه که خبر موسی را برایت روایت کردیم، تو را از سرگذشت ملّتهای گذشته دیگر مطلع میسازیم. «ذِکْراً»: مراد قرآن است (نگا: آلعمران / 58، حجر / 6 و 9).]] |
|
2448 | 20 | 100 | من أعرض عنه فإنه يحمل يوم القيامة وزرا |
| | | هرکس از قرآن روی گردان شود (و از تصدیق و عمل بدان دوری گزیند، در دنیا گمراه خواهد بود، و) در روز قیامت بار سنگینی (از عذاب مسؤولیّت و گناه) بر دوش خواهد داشت. [[«وِزْراً»: بار سنگین. بر گناه هم اطلاق میشود، و در اینجا مراد عقوبت و جزای گناه است.]] |
|
2449 | 20 | 101 | خالدين فيه وساء لهم يوم القيامة حملا |
| | | (این چنین کسانی) جاودانه در آن (عذاب) خواهند ماند، و چه بار بدی که در روز قیامت دارند! [[«حِمْلاً»: بار. مراد بار سنگین گناهان است.]] |
|
2450 | 20 | 102 | يوم ينفخ في الصور ونحشر المجرمين يومئذ زرقا |
| | | روزی در صُور (برای بار دوم) دمیده میشود، و گنهکاران را (با چهره و اندام) کبود رنگ (از شدّت درد و رنج، و با چشمان کور) در آن روز (در گسترهی رستاخیز) گرد میآوریم. [[«زُرْقاً»: جمع أَزْرَق. کسی که صورتش بر اثر شدّت درد و رنج، تیره و کبود شده باشد. کبود چشم. مراد از کبودی چشم ضعف بینائی است، و کبود چشم را نابینا معنی کردهاند (نگا: طه / 124). حال بشمار است.]] |
|
2451 | 20 | 103 | يتخافتون بينهم إن لبثتم إلا عشرا |
| | | آنان در میان خود آهسته به هم میگویند: جز ده شبانهروز (در دنیا) نبودهاید و نماندهاید. [[«یَتَخَافَتُونَ»: با صدای آهسته بهم میگویند. «إِن لَّبِثْتُمْ»: نماندهاید و توقّف نکردهاید (نگا: یونس / 45). «عَشْراً»: مذکّر آمدن این واژه، بیانگر این است که تمییزِ محذوف، مؤنّث است که لَیالی است؛ هرچند هنگامی که عدد بدون معدود بیان شود، این قاعده چندان مراعات نمیگردد.]] |
|
2452 | 20 | 104 | نحن أعلم بما يقولون إذ يقول أمثلهم طريقة إن لبثتم إلا يوما |
| | | ما بهتر میدانیم که (آهسته به یکدیگر) چه میگویند، و (کاملاً آگاهیم) از سخن کسی که راهش (در به تصویرکشیدن کوتاهی دنیا، به حقیقت) نزدیکتر و بهتر است، آن گاه که میگوید: شما تنها یک روز در دنیا بسر بردهاید! [[«أَمْثَلُهُمْ طَرِیقَةً»: کسی که رأی او دادگرانهتر و به واقعیّت نزدیکتر است. مراد از ترجیح سخن گوینده دوم این نیست که او به صداقت و راستی نزدیکتر است؛ بلکه مراد این است که او بهتر درجه پشیمانی و اندازه هراس و عذاب قیامت را به تصویر کشیده است. چرا که عمر جهان گذران، در قبال عمر بیپایان و جاویدان آخرت، نه ده روز، بلکه یک روز نیز بشمار نمیآید که کمترین عدد است.]] |
|
2453 | 20 | 105 | ويسألونك عن الجبال فقل ينسفها ربي نسفا |
| | | (ای پیغمبر! حال که از قیامت صحبت کردهای، منکران رستاخیز) از تو دربارهی کوهها میپرسند (و میگویند: کوههائی بدین عظمت - که به عقیدهی ایشان قابل تزلزل نیست - به هنگام پایان گرفتن جهان چه سرنوشتی خواهند داشت؟). بگو: پروردگارم آنها را از جا میکند و (در هوا) پراکنده میدارد (و برباد میدهد). [[«نَسْفاً»: از بُن کندن و پراکنده ساختن (نگا: مرسلات / 10).]] |
|
2454 | 20 | 106 | فيذرها قاعا صفصفا |
| | | سپس زمین را به صورت فَلات صاف و هموار و بیآب و گیاه رها میسازد. [[«قَاعاً»: فَلات. زمین صاف و هموار (نگا: نور / 39). خالی (نگا: تفسیرالمصحف المیسّر). «صَفْصَفاً»: کاملاً مسطّح و هموار و صاف.]] |
|