نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
2432 | 20 | 84 | قال هم أولاء على أثري وعجلت إليك رب لترضى |
| | | (موسی) گفت: آنان به دنبال من بوده و (هرچه زودتر به خدمت میرسند). پروردگارا! من به سوی (میعادگاه و محضر وحی) تو شتاب کردم تا (هرچه زودتر احکام و قوانین تو را دریافت و به بندگانت برسانم و از من) خوشنود شوی. [[«عَلَی أَثَرِی»: به دنبال من. نزدیک به من و پا به پای من.]] |
|
2433 | 20 | 85 | قال فإنا قد فتنا قومك من بعدك وأضلهم السامري |
| | | (خدا) فرمود: ما قوم تو را بعد از (رهسپار شدن) تو (بدینجا) آزمایش کردیم (و آنان از عهدهی امتحان برنیامدند) و «سامری» ایشان را گمراه و از راه بدر کرد. [[«فَتَنَّا»: آزمایش کردیم. آزمودیم. «السَّامِرِیُّ»: مردی از اهالی فلسطین بود و از اقلیم سامره. به مصر کوچ کرد و بعدها همراه بنیاسرائیل از آنجا خارج شد. او منافق بود و چنین وانمود میکرد که به موسی ایمان دارد و کفر خود را مخفی میکرد.]] |
|
2434 | 20 | 86 | فرجع موسى إلى قومه غضبان أسفا قال يا قوم ألم يعدكم ربكم وعدا حسنا أفطال عليكم العهد أم أردتم أن يحل عليكم غضب من ربكم فأخلفتم موعدي |
| | | موسی پس از دریافت تورات، خشمگین و اندوهناک به سوی قوم خود برگشت. (بدیشان پرخاش کرد و) گفت: ای قوم من! مگر پروردگارتان وعدهی نیکوئی به شما نداد (که عبارت است از: نزول تورات و بیان احکام آسمانی، و نجات و پیروزی بر فرعونیان، و وارث حکومت مصر شدن، و مغفرت و آمرزش خداوندی؟). آیا مدّت جدائی من از شما به طول انجامیده است؟! یا این که خواستهاید که خشم پروردگارتان دامنگیرتان شود و این است که با وعدهی من مخالفت کردهاید؟! (و سر از آئین و راه و روش من پیچیده و بیراهه رفتهاید). [[«غَضْبَانَ»: خشمگین. حال است. «أَسِفاً»: غمزده و اندوهناک. حال دوم است. «وَعْداً حَسَناً»: وعده زیبائی. مراد نزول تورات و بیان احکام آسمانی در آن؛ یا نجات و پیروزی بر فرعونیان و وارث حکومت سرزمین مصر شدن؛ یا وعده مغفرت و آمرزش توبهکنندگان و انجامدهندگان کارهای پسندیده؛ و یا این که همه این امور. «الْعَهْدُ»: مدّت جدائی موسی از بنیاسرائیل و رفتن به مناجات. «أَمْ أَرَدْتُمْ أَنْ ...»: مراد این است که عمل شما آن چنان است که گویا چنین تصمیمی را درباره خود اتّخاذ کردهاید.]] |
|
2435 | 20 | 87 | قالوا ما أخلفنا موعدك بملكنا ولكنا حملنا أوزارا من زينة القوم فقذفناها فكذلك ألقى السامري |
| | | گفتند: ما به اختیار خود از وعدهی تو سرپیچی نکردهایم، ولیکن بارهای سنگینی از زیورآلات (طلائیِ) مردمان (قبطی که توسّط زنانمان به بهانهی امانت جهت خودآرائی بدانها در روز عید گرفته شده بود و به همراه داشتیم) بار ما شده بود و (سامری میگفت: نحوست این زر و زیورِ حرام است که موسی برنمیگردد. این بود که) ما آنها را از خود دور انداختیم و سامری نیز (آنچه با خود داشت) از خود دور افکند. [[«مَلْکِ»: اختیار و توانائی. «أَوْزَاراً»: جمع وِزْر است به معنی بارهای سنگین. «زِینَة»: زیورآلات. مراد زر و طلای امانتی است که زنان بنیاسرائیل قبل از حرکت از مصر به بهانه فرارسیدن عید خود از قبطیان گرفته بودند. «قَذَفْنَا»: انداختیم. از خود دور کردیم. «فَکَذلِکَ أَلْقَی السَّامِرِیُّ»: سامری هم آنچه داشت دور انداخت. سامری هم آنها را به میان آتش انداخت. این بود که سامری برنامه و طرحی که داشت به مرحله اجرا درآورد.]] |
|
2436 | 20 | 88 | فأخرج لهم عجلا جسدا له خوار فقالوا هذا إلهكم وإله موسى فنسي |
| | | سپس مجسّمهی گوسالهای را برای مردم (از میان آتش) بیرون آورد (که به علّت تعبیهی سوراخهائی در آن، به هنگام وزش باد، صدائی همچون) صدای گوساله داشت. (سامری و پیروانش) گفتند: این معبود شما و معبود موسی است و او (چنین چیزی را) فراموش کرده است (و در طلب آن به کوه طور رفته است). [[«فَأَخْرَجَ لَهُمْ»: این بخش، از زبان خداوند است که بیانگر نتیجه فتنهانگیزی سامری است. «جَسَداً»: جسم. لاشه. مراد مجسّمه و تندیس است. بدل از (عِجْلاً) میباشد (نگا: اعراف / 148). «خُوَارٌ»: صدای گاو. «نَسِیَ»: موسی فراموش کرده است. سامری عهد و پیمان خود را با خدا و موسی به فراموشی سپرد.]] |
|
2437 | 20 | 89 | أفلا يرون ألا يرجع إليهم قولا ولا يملك لهم ضرا ولا نفعا |
| | | آیا آنان نمیبینند که (این گوساله) پاسخ ایشان را نمیدهد و زیانی از آنان دور نمیگرداند و سودی برایشان فراهم نمیآورد؟ [[«لا یَرْجِعُ»: برنمیگرداند. مراد این است که سخن نمیگوید و پاسخ نمیدهد. به صورت متعدّی استعمال شده است (نگا: ممتحنه / 10، سبأ / 31). «أَلاّ یَرْجِعَ»: حرف (أَنْ) مخفّف از مثقّله و جزو حروف مشبّهةٌ بالفعل است.]] |
|
2438 | 20 | 90 | ولقد قال لهم هارون من قبل يا قوم إنما فتنتم به وإن ربكم الرحمن فاتبعوني وأطيعوا أمري |
| | | هارون (که به هنگام وقوع چنین آشوبی در میانشان بسر میبرد،) پیشتر (از برگشتن موسی از میعادگاه) به بنیاسرائیل گفت: ای قوم من! با این (گوسالهی زرّینْ) شما دچار بلا (و آزمون بزرگ و سختی) شدهاید. پروردگار شما خداوند مهربان است (نه کس و نه چیز دیگری). اکنون که چنین است، از من پیروی کنید و از فرمان من اطاعت نمائید. [[«مِن قَبْلُ»: پیش از برگشت موسی از کوه طور. «فُتِنتُم بِهِ»: بدان در فتنه و بلا افتادهاید. چرا که گوساله را میپرستید و به دوزخ میافتید. بدان دچار آزمایش و آزمون شدهاید. چرا که گوسالهای بدین شکل و هیئت، برای امتحان ایمان شما است.]] |
|
2439 | 20 | 91 | قالوا لن نبرح عليه عاكفين حتى يرجع إلينا موسى |
| | | گفتند: ما پیوسته به پرستش این گوساله ادامه میدهیم تا موسی به پیش ما برمیگردد. [[«لَن نَّبْرَحَ»: همیشه ما. «عَاکِفینَ»: مقیمان. پرستشکنندگان (نگا: بقره / 187، اعراف / 138).]] |
|
2440 | 20 | 92 | قال يا هارون ما منعك إذ رأيتهم ضلوا |
| | | (موسی در حالی که از آنچه شنید و دید، سخت متأثّر بود) گفت: ای هارون! هنگامی که دیدی آنان گمراه میشوند، چه چیز مانع از آن شد که (جلو ایشان را بگیری و نگذاری به بیراهه روند؟ و) ... [[«مَا مَنَعَکَ؟»: چه چیز تو را بازداشت؟ چه چیز جلو تو را گرفت؟]] |
|
2441 | 20 | 93 | ألا تتبعن أفعصيت أمري |
| | | از من پیروی کنی؟! (مگر هنگامی که میخواستم به میعادگاه بروم نگفتم: جانشین من باش در میان قوم من، و به اصلاح بپرداز و راه تباهکاران را در پیش مگیر؟). آیا از دستور من سرپیچی کردی؟ [[«أَلاّ تَتَّبِعَنِی؟»: این که از من پیروی نکنی؟ اشاره به این است که موسی به هارون گفته بود که پس از رفتن موسی، او جانشین وی شود و به اصلاح بپردازد (نگا: اعراف / 142).]] |
|