نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
2428 | 20 | 80 | يا بني إسرائيل قد أنجيناكم من عدوكم وواعدناكم جانب الطور الأيمن ونزلنا عليكم المن والسلوى |
| | | ای بنیاسرائیل! ما شما را از (چنگال فرعون، یعنی) دشمنتان نجات دادیم، و طرف راست کوه طور را میعادگاه (موسی و هفتاد نفر از) شما کردیم (تا تورات را دریافت دارد)، و ترنجبین و بلدرچین را (در آن بیابانی که سرگردان بودید) نصیب شما ساختیم. [[«الأیْمَنَ»: سمت راست. صفت (جانب) است (نگا: مریم / 52). «نَزَّلْنا عَلَیْکُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوَی»: (نگا: بقره / 57).]] |
|
2429 | 20 | 81 | كلوا من طيبات ما رزقناكم ولا تطغوا فيه فيحل عليكم غضبي ومن يحلل عليه غضبي فقد هوى |
| | | (بدیشان گفتیم:) از (این) روزیهای پاکیزهای که (بدون رنج) به شما دادهایم بخورید و در آن (از حدود و مقرّرات خدا) تجاوز نکنید (و مواظب باشید نعمت رایگان، موجب کفران و طغیان شما نشود. چه اگر نعمت من، باعث ناسپاسی و گردنکشی شود) خشم من دامنگیرتان میگردد و هرکه خشم من دامنگیرش شود پرت و هلاک میشود. [[«لا تَطْغَوْا فِیهِ»: در آن سرکشی نکنید. سرکشی در نعمت خدا این است که انسان به جای این که از آن در راه طاعت و عبادت خدا و طریق سعادت دنیا و آخرت خود استفاده کند، آن را وسیله گناهکاری و ناسپاسی و گردنکشی از فرمان و قوانین الهی، و بالاخره کفر و زندقه سازد. «هَوی»: پرت شد و سقوط کرد. هلاک و نابود گردید.]] |
|
2430 | 20 | 82 | وإني لغفار لمن تاب وآمن وعمل صالحا ثم اهتدى |
| | | من قطعاً (با غفران عظیمی که دارم) میآمرزم کسی را که (از کفر و گناه خود) برگردد و (به بهترین وجه) ایمان بیاورد و کارهای شایسته بکند و سپس راهیاب بشود (و این راه را تا آخر زندگی ادامه دهد). [[«غَفَّارٌ»: بسیار آمرزنده. دارای آمرزش سترگ. «آمَنَ»: ایمان آورد. در آراستن و پیراستن ایمان خود کوشید. «إِهْتَدَی»: راهیاب شد. بر هدایت دوام و استمرار داشت.]] |
|
2431 | 20 | 83 | وما أعجلك عن قومك يا موسى |
| | | (موسی پیشتر خود را به کوه طور رسانید. بدو گفتیم:) ای موسی! چه چیز تو را بر آن داشت که (درآمدن به کوه طور) بر قوم خود پیشی گیری؟ [[«أَعْجَلَکَ»: تو را به شتاب و سبقت واداشت.]] |
|
2432 | 20 | 84 | قال هم أولاء على أثري وعجلت إليك رب لترضى |
| | | (موسی) گفت: آنان به دنبال من بوده و (هرچه زودتر به خدمت میرسند). پروردگارا! من به سوی (میعادگاه و محضر وحی) تو شتاب کردم تا (هرچه زودتر احکام و قوانین تو را دریافت و به بندگانت برسانم و از من) خوشنود شوی. [[«عَلَی أَثَرِی»: به دنبال من. نزدیک به من و پا به پای من.]] |
|
2433 | 20 | 85 | قال فإنا قد فتنا قومك من بعدك وأضلهم السامري |
| | | (خدا) فرمود: ما قوم تو را بعد از (رهسپار شدن) تو (بدینجا) آزمایش کردیم (و آنان از عهدهی امتحان برنیامدند) و «سامری» ایشان را گمراه و از راه بدر کرد. [[«فَتَنَّا»: آزمایش کردیم. آزمودیم. «السَّامِرِیُّ»: مردی از اهالی فلسطین بود و از اقلیم سامره. به مصر کوچ کرد و بعدها همراه بنیاسرائیل از آنجا خارج شد. او منافق بود و چنین وانمود میکرد که به موسی ایمان دارد و کفر خود را مخفی میکرد.]] |
|
2434 | 20 | 86 | فرجع موسى إلى قومه غضبان أسفا قال يا قوم ألم يعدكم ربكم وعدا حسنا أفطال عليكم العهد أم أردتم أن يحل عليكم غضب من ربكم فأخلفتم موعدي |
| | | موسی پس از دریافت تورات، خشمگین و اندوهناک به سوی قوم خود برگشت. (بدیشان پرخاش کرد و) گفت: ای قوم من! مگر پروردگارتان وعدهی نیکوئی به شما نداد (که عبارت است از: نزول تورات و بیان احکام آسمانی، و نجات و پیروزی بر فرعونیان، و وارث حکومت مصر شدن، و مغفرت و آمرزش خداوندی؟). آیا مدّت جدائی من از شما به طول انجامیده است؟! یا این که خواستهاید که خشم پروردگارتان دامنگیرتان شود و این است که با وعدهی من مخالفت کردهاید؟! (و سر از آئین و راه و روش من پیچیده و بیراهه رفتهاید). [[«غَضْبَانَ»: خشمگین. حال است. «أَسِفاً»: غمزده و اندوهناک. حال دوم است. «وَعْداً حَسَناً»: وعده زیبائی. مراد نزول تورات و بیان احکام آسمانی در آن؛ یا نجات و پیروزی بر فرعونیان و وارث حکومت سرزمین مصر شدن؛ یا وعده مغفرت و آمرزش توبهکنندگان و انجامدهندگان کارهای پسندیده؛ و یا این که همه این امور. «الْعَهْدُ»: مدّت جدائی موسی از بنیاسرائیل و رفتن به مناجات. «أَمْ أَرَدْتُمْ أَنْ ...»: مراد این است که عمل شما آن چنان است که گویا چنین تصمیمی را درباره خود اتّخاذ کردهاید.]] |
|
2435 | 20 | 87 | قالوا ما أخلفنا موعدك بملكنا ولكنا حملنا أوزارا من زينة القوم فقذفناها فكذلك ألقى السامري |
| | | گفتند: ما به اختیار خود از وعدهی تو سرپیچی نکردهایم، ولیکن بارهای سنگینی از زیورآلات (طلائیِ) مردمان (قبطی که توسّط زنانمان به بهانهی امانت جهت خودآرائی بدانها در روز عید گرفته شده بود و به همراه داشتیم) بار ما شده بود و (سامری میگفت: نحوست این زر و زیورِ حرام است که موسی برنمیگردد. این بود که) ما آنها را از خود دور انداختیم و سامری نیز (آنچه با خود داشت) از خود دور افکند. [[«مَلْکِ»: اختیار و توانائی. «أَوْزَاراً»: جمع وِزْر است به معنی بارهای سنگین. «زِینَة»: زیورآلات. مراد زر و طلای امانتی است که زنان بنیاسرائیل قبل از حرکت از مصر به بهانه فرارسیدن عید خود از قبطیان گرفته بودند. «قَذَفْنَا»: انداختیم. از خود دور کردیم. «فَکَذلِکَ أَلْقَی السَّامِرِیُّ»: سامری هم آنچه داشت دور انداخت. سامری هم آنها را به میان آتش انداخت. این بود که سامری برنامه و طرحی که داشت به مرحله اجرا درآورد.]] |
|
2436 | 20 | 88 | فأخرج لهم عجلا جسدا له خوار فقالوا هذا إلهكم وإله موسى فنسي |
| | | سپس مجسّمهی گوسالهای را برای مردم (از میان آتش) بیرون آورد (که به علّت تعبیهی سوراخهائی در آن، به هنگام وزش باد، صدائی همچون) صدای گوساله داشت. (سامری و پیروانش) گفتند: این معبود شما و معبود موسی است و او (چنین چیزی را) فراموش کرده است (و در طلب آن به کوه طور رفته است). [[«فَأَخْرَجَ لَهُمْ»: این بخش، از زبان خداوند است که بیانگر نتیجه فتنهانگیزی سامری است. «جَسَداً»: جسم. لاشه. مراد مجسّمه و تندیس است. بدل از (عِجْلاً) میباشد (نگا: اعراف / 148). «خُوَارٌ»: صدای گاو. «نَسِیَ»: موسی فراموش کرده است. سامری عهد و پیمان خود را با خدا و موسی به فراموشی سپرد.]] |
|
2437 | 20 | 89 | أفلا يرون ألا يرجع إليهم قولا ولا يملك لهم ضرا ولا نفعا |
| | | آیا آنان نمیبینند که (این گوساله) پاسخ ایشان را نمیدهد و زیانی از آنان دور نمیگرداند و سودی برایشان فراهم نمیآورد؟ [[«لا یَرْجِعُ»: برنمیگرداند. مراد این است که سخن نمیگوید و پاسخ نمیدهد. به صورت متعدّی استعمال شده است (نگا: ممتحنه / 10، سبأ / 31). «أَلاّ یَرْجِعَ»: حرف (أَنْ) مخفّف از مثقّله و جزو حروف مشبّهةٌ بالفعل است.]] |
|