نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
2412 | 20 | 64 | فأجمعوا كيدكم ثم ائتوا صفا وقد أفلح اليوم من استعلى |
| | | تمام مکر و کید خود را (اعم از نقشه و مهارت و قدرت ممکن) رویهم بریزید و یکپارچه به کار گیرید. سپس همگی در یک صف (به میدان مبارزه) گام نهید. امروز کسی پیروز میگردد که بتواند برتری خود را (به حریف) نشان دهد. [[«أُئْتُوا»: بیائید. درآئید. «صَفّاً»: یک صف. صف کشیده. حال است و به معنی: مُصْطَفّینَ است. «إِسْتَعْلَی»: برتری یافت. چیره شد.]] |
|
2413 | 20 | 65 | قالوا يا موسى إما أن تلقي وإما أن نكون أول من ألقى |
| | | (جادوگران باد به غبغب انداخته) گفتند: ای موسی! آیا تو اوّل (هنرنمائی خود را میکنی و عصای خود را) میاندازی، یا ما اوّل (دست به کار شویم و اسباب و ادوات جادوی خویش را) بیندازیم (و کار تو را یکسره سازیم؟). [[«تُلْقِیَ»: بر زمین میاندازی و بساط جادوگری را میپراکنی. مفعول فعل به علّت وضوح، حذف شده است.]] |
|
2414 | 20 | 66 | قال بل ألقوا فإذا حبالهم وعصيهم يخيل إليه من سحرهم أنها تسعى |
| | | (موسی) گفت: شما اوّل (شروع کنید و آنچه دارید جلو) بیندازید. (آنان طنابها و عصاهای خود را انداختند. موسی) چنان به نظرش رسید که بر اثر جادوی ایشان، به ناگاه طنابها و عصاهای آنان (مار شدهاند و میخزند و) تند راه میروند. [[«حِبَال»: جمع حَبْل، طناب. ریسمان. «عِصِیّ»: جمع عَصا، چوبه دستیها. «تَسْعَی»: حرکت میکند. تند راه میرود.]] |
|
2415 | 20 | 67 | فأوجس في نفسه خيفة موسى |
| | | در این هنگام موسی در درون خود، احساس اندکی هراس کرد. [[«أَوْجَسَ»: احساس کرد. به دل افکند. به دل راه داد (نگا: هود / 70).]] |
|
2416 | 20 | 68 | قلنا لا تخف إنك أنت الأعلى |
| | | گفتیم: مترس! حتماً تو برتری (و بر آنان چیره میشوی و کارهای باطلشان را شکست خواهی داد). [[«الأعْلَی»: برتر. چیره (نگا: آلعمران / 139 و نجم / 7).]] |
|
2417 | 20 | 69 | وألق ما في يمينك تلقف ما صنعوا إنما صنعوا كيد ساحر ولا يفلح الساحر حيث أتى |
| | | و چیزی را که در دست راست داری بیفکن تا همهی ساختههای (مزوّرانه و شعبدهبازیهای مکّارانهی) ایشان را به سرعت ببلعد. چرا که کارهائی را که کردهاند، نیرنگِ جادوگر است، و جادوگر هر کجا برود پیروز نمیشود. [[«تَلْقَفْ»: تند میبلعد (نگا: اعراف / 117). «إِنَّما»: مسلّماً چیزی را که. «کَیْدُ»: نیرنگ. چشمبندی. «سَاحِرٍ»: مراد جنس جادوگر است. «حَیْثُ أَتَی»: هرجا باشد. هر کجا برود.]] |
|
2418 | 20 | 70 | فألقي السحرة سجدا قالوا آمنا برب هارون وموسى |
| | | (موسی عصای خود را انداخت. عصا مار بزرگی گردید و همهی طنابها و چوبدستیهای مارگونهی ایشان را فوراً بلعید.) به دنبال آن، جادوگران همگی به سجده افتادند و گفتند: ما (حقیقت را عیان میبینیم و) به پروردگار هارون و موسی ایمان داریم. [[«أُلْقِیَ السَّحَرَةُ»: جادوگران انداخته شدند. استعمال فعل مجهول بیانگر این واقعیّت است که سطوت معجزه، جادوگران را فروتنانه بر رو انداخته است.]] |
|
2419 | 20 | 71 | قال آمنتم له قبل أن آذن لكم إنه لكبيركم الذي علمكم السحر فلأقطعن أيديكم وأرجلكم من خلاف ولأصلبنكم في جذوع النخل ولتعلمن أينا أشد عذابا وأبقى |
| | | (فرعون) گفت: آیا پیش از آن که به شما اجازه دهم، بدو ایمان آوردید؟! مسلّماً او بزرگ شما است. بزرگی که به شما جادوگری آموخته است. بیگمان دستهایتان و پاهایتان را عکس یکدیگر قطع میکنم، و شما را بر فراز شاخههای درختان خرما به دار میآویزم. (آن وقت) خواهید دانست که کدام یک (از دو خدا: من یا خدای موسی) عذابش سختتر و پایدارتر است. [[«آذَنَ»: اجازه دهم. «کَبِیر»: رئیس. بزرگ. «مِنْ خِلافٍ»: عکس یکدیگر. از دو قسمت مختلف، مثل پای راست و دست چپ، و پای چپ و دست راست. «لأُصَلِّبَنَّ»: قطعاً به دار میآویزم. «فِی»: به معنی (علی) یعنی بالا و فراز است. «جُذُوع»: جمع جِذْع، ساقه و تنه. شاخه (نگا: مریم / 23 و 25).]] |
|
2420 | 20 | 72 | قالوا لن نؤثرك على ما جاءنا من البينات والذي فطرنا فاقض ما أنت قاض إنما تقضي هذه الحياة الدنيا |
| | | (جادوگران پاسخ دادند و) گفتند: ما هرگز تو را بر دلائل و براهین روشنی که برایمان آمده است، و بر پروردگاری که ما را آفریده است بر نمیگزینیم و مقدّم نمیداریم، پس هر فرمانی که میخواهی صادر کنی، صادر کن (و آنچه میخواهی بکن، که باکی نیست. امّا بدان) تو تنها میتوانی در زندگی این جهان فرمان بدهی (و قدرت فرماندهی تو از دائرهی این دنیا فراتر نمیرود). [[«لَن نُّؤْثِرَکَ»: هرگز تو را ترجیح نمیدهیم و برنمیگزینیم. «الْبَیِّنَاتِ»: معجزات. دلائل. «وَالَّذِی فَطَرَنا»: و بر خدائی که ما را آفریده است. حرف (وَ) میتواند حرف عطف و (ألّذی) عطف بر (ما) باشد، و یا این که واو حرف جرّ و برای قسم باشد. «إِقْضِ»: حکم کن، فرمان بده. «قَاضٍ»: حکمکننده. فرمان دهنده. عائد آن محذوف است. «هذِهِ الْحَیَاةَ»: مفعول فیه است.]] |
|
2421 | 20 | 73 | إنا آمنا بربنا ليغفر لنا خطايانا وما أكرهتنا عليه من السحر والله خير وأبقى |
| | | ما به پروردگارمان ایمان آوردهایم تا ببخشاید گناهان ما را و جادوگریهائی را که بدان وادارمان میکردی. خدا بهتر (از هر کسی) و پایدارتر (از هر قدرتی) است. [[«خَطَایَا»: خطاها. گناهان و بدیها. «أَکْرَهْتَنَا»: به ما تحمیل کردی. وادارمان نمودی. این جمله بیانگر این واقعیّت است که جادوگران میدانستند که جادوگری، گمراهسازی و کار ناپسندی است. فرعون آن را برای به هراس انداختن مردم از خود، مورد بهرهبرداری قرار میداد.]] |
|