نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
2398 | 20 | 50 | قال ربنا الذي أعطى كل شيء خلقه ثم هدى |
| | | (موسی) گفت: پروردگار ما آن کسی است که هر چیزی را وجود بخشیده است و سپس (در راستای آن چیزی که برای آن آفریده شده است) رهنمودش کرده است. [[«خَلْقَهُ»: آفرینش آن. وجود آن. «هَدَی»: رهنمودش کرده است. بدو مسیر داده است. برای انجام وظیفه خاصّ خود، راهنمائی کرده است.]] |
|
2399 | 20 | 51 | قال فما بال القرون الأولى |
| | | (فرعون) گفت: پس حال و وضع مردمان گذشته چه شده است؟ (اگر آن گونه باشد که تو میگوئی، پس چرا زنده نگشتهاند و با ایشان حساب و کتاب نشده است؟ ما که کسی را ندیدهایم که زندهاش کرده، و به دوزخ یا بهشت فرستاده باشند). [[«بَالُ»: حال و وضع. کار و بار (نگا: یوسف / 50، محمّد / 2 و5). «الْقُرُونِ»: جمع قَرْن، مراد مردمان همعصرِ اعصار و ازمنه است (نگا: انعام / 6).]] |
|
2400 | 20 | 52 | قال علمها عند ربي في كتاب لا يضل ربي ولا ينسى |
| | | (موسی) گفت: (تمام مشخّصات و اعمال و اقوال اقوام گذشته محفوظ و موجود است و) اطّلاعات مربوط بدیشان در کتابی عظیم و شگفت (به نام لوح محفوظ، مکتوب) است و تنها پروردگارم از آن مطّلع است و بس. پروردگار من به خطا نمیرود (و لذا چیزی از قلم او نمیافتد) و فراموش نمیکند (و بنابراین، چیزی از یاد او نمیرود. مطمئنّاً روزی جزا و سزای ایشان به تمام و کمال داده میشود). [[«کِتَابٍ»: کتاب عظیم و عجیب. مراد لوح محفوظ است.]] |
|
2401 | 20 | 53 | الذي جعل لكم الأرض مهدا وسلك لكم فيها سبلا وأنزل من السماء ماء فأخرجنا به أزواجا من نبات شتى |
| | | پروردگاری است که زمین را گهوارهی (سکونت و آرامش) شما کرده است، و در آن راههائی (در خشکی و آب و هوا، جهت ارتباط) برایتان به وجود آورده است، و از آسمان آب را ریزان و باران کرده است، و با آن انواع گیاهان و اقسام درختان نر و ماده را رویانده است. [[«مَهْداً»: گهواره. زمین از لحاظ سهولت زندگیِ بر آن، و آسانی گشت و گذارِ در آن، به گهواره کودک تشبیه شده است که محلّ آسایش و آرامش او است. «سَلَکَ»: ساخته است. کشیده است. «أَخْرَجْنَا»: استعمال فعل (أَخْرَجْنَا) به جای (أَخْرَجَ) برای جلب توجّه شنونده به امور و کارهای شگفتی است که بعد از آن بیان میشود. در اینجا صنعت التفات ملحوظ و منظور است (نگا: انعام / 99). «أَزْوَاجاً»: جمع زَوْج، هم میتواند اشاره به اصناف و انواع گیاهان باشد، و هم اشاره به مسأله زوجیّت، یعنی نر و مادّه بودن در عالم گیاهان. «شَتَّی»: جمع شَتیت، مختلف و گوناگون در شکل و رنگ و طعم و بو.]] |
|
2402 | 20 | 54 | كلوا وارعوا أنعامكم إن في ذلك لآيات لأولي النهى |
| | | (از این فرآوردههای گیاهی، هم) خودتان بخورید و هم چهارپایان خود را (در آن) بچرانید. مسلّماً در این امور، نشانههای روشنی (بر اثبات وجود خدا و یگانگی او) است برای کسانی که دارای عقل سالم باشند. [[«إِرْعَوْا»: بچرانید. به چَرا ببرید. «أَنْعَام»: چهارپایان. «النُّهَی»: جمع نُهْیَة، به معنی: عقل. علّت تسمیه عقل بدان، این است که عقل از چیز قبیح نهی میکند. «اُوْلِی النُّهَی»: عاقلان و خردمندان.]] |
|
2403 | 20 | 55 | منها خلقناكم وفيها نعيدكم ومنها نخرجكم تارة أخرى |
| | | ما شما را از زمین آفریدهایم، و بدان باز میگردانیم، و بار دیگر شما را از آن بیرون میآوریم (برای حساب و کتاب و جزا و سزا). [[«تَارَةً»: دفعه دیگر. بار دیگر (نگا: اسراء / 69).]] |
|
2404 | 20 | 56 | ولقد أريناه آياتنا كلها فكذب وأبى |
| | | ما همهی معجزات خود را (که مؤیّد رسالت موسی و صدق او در اموری بود که از سوی خدا ابلاغ میکرد) به فرعون نشان دادیم، ولی او (همهی آنها را) تکذیب کرد و (از ایمان بدانها) سرپیچی کرد. [[«کُلَّهَا»: جملگی آنها. مراد همه معجزاتی است که موسی برای اثبات موضوعات مطروحه نشان داد. یا مراد ادلّه و براهین دالّ بر وجود صانع قادر حکیم است.]] |
|
2405 | 20 | 57 | قال أجئتنا لتخرجنا من أرضنا بسحرك يا موسى |
| | | (فرعون) گفت: ای موسی! آیا آمدهای که ما را با این جادوی خویش از سرزمین خودمان بیرون کنی؟ (ما میدانیم که مسألهی نبوّت، و دعوت به توحید، و ارائهی این کارهائی که میکنی، همگی توطئه است، و مرادت حکومت و سیطرهی قوم خود بر مصر است). [[«أَرْضِنَا»: سرزمین ما. مراد مصر است.]] |
|
2406 | 20 | 58 | فلنأتينك بسحر مثله فاجعل بيننا وبينك موعدا لا نخلفه نحن ولا أنت مكانا سوى |
| | | یَقیناً ما هم جادوئی همسان جادوی تو را برای تو میآوریم (و سحرت را با سحر خود باطل و بیاثر میگردانیم. پس هم اکنون) موعد آن را معیّن کن. موعدی که نه ما و نه تو از آن تخلّف نکنیم، و وعدهگاه مکان صاف و مسطّح، و فاصلهی آن نسبت به همگان یکسان باشد. [[«مَکَاناً سُویً»: مکان صاف و مسطّح. جائی که مسافت آن نسبت به ما و شما یک اندازه باشد. (مَکاناً) بدل از (مَوْعِداً) است.]] |
|
2407 | 20 | 59 | قال موعدكم يوم الزينة وأن يحشر الناس ضحى |
| | | (موسی) گفت: میعاد ما و شما روز جشنی است که در آن خود را میآرایند. باید مردم در چاشتگاه گرد آورده شوند (تا ماجرائی را ببینند که میان ما و شما میگذرد). [[«یَوْمُ الزِّینَةِ»: روز زینت. روزی بوده است که یکی از اعیاد به حساب میآمده است و همگان در آن خود را میآراستهاند و به سرور و شادی میپرداختهاند. گویا امروزه در مصر هنوز برقرار و «وفاء نیل» نام دارد. «ضُحیً»: چاشتگاه. چاشت.]] |
|