نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
2362 | 20 | 14 | إنني أنا الله لا إله إلا أنا فاعبدني وأقم الصلاة لذكري |
| | | من «الله» هستم، و معبودی جز من نیست، پس تنها مرا عبادت کن، (عبادتی خالص از هرگونه شرکی)، و نماز را بخوان تا (همیشه) به یاد من باشی. [[«لِذِکْرِی»: برای این که همیشه به یاد من باشی. تا در نماز به ذکر من بپردازی. به هنگام یاد من. با توجّه به معنی اخیر، حرف (لِ) به معنی (عِندَ) است (نگا: إسراء / 78).]] |
|
2363 | 20 | 15 | إن الساعة آتية أكاد أخفيها لتجزى كل نفس بما تسعى |
| | | رستاخیز به طور قطع خواهد آمد. من میخواهم (موعد) آن را (از بندگان) پنهان دارم تا (مردمان در حالت آماده باش دائم بوده، و در ضمن به سبب مخفی بودن قیامت آزادی عمل داشته باشند، و سرانجام) هرکسی در برابر تلاش و کوشش خود جزا و سزا داده شود. [[«أَکَادُ»: نزدیک است که من. میخواهم (نگا: قاموس اللغه). «أُخْفِیهَا»: آن را پنهان میدارم. برخی گفتهاند، همزه آن برای سلب است و إخفاء به معنی إظهار است، در این صورت مفهوم آیه چنین میشود: رستاخیز به طور قطع فرا میرسد و درصدد آشکار ساختن آن و خاتمه بخشیدن بدین جهانم، تا هرکسی آن درود عاقبت کار که کشت. «بِمَا»: برابر عمل خود. واژه (ما) مصدریّه است.]] |
|
2364 | 20 | 16 | فلا يصدنك عنها من لا يؤمن بها واتبع هواه فتردى |
| | | (ای موسی!) نباید تو را از (ایمان به قیامت و آمادگی برای) آن باز دارد کسی که بدان باور نداشته و از هوا و هوس خویش پیروی مینماید، که هلاک خواهی شد. [[«فَلا یَصُدَّنَّکَ»: باید که تو را باز ندارد. تو را غافل و دور از آن نکند. «عَنْها»: از آن. مرجع ضمیر (ها) واژه (السَّاعَةَ) است. «تَرْدی»: هلاک شوی. این فعل میتواند مضارع منصوب و جواب نهی باشد. یا مضارع مرفوع، و جمله فعل و فاعل خبر مبتدای محذوف بوده و تقدیر چنین باشد: فَأََنتَ تَرْدی به سبب ذلِکَ.]] |
|
2365 | 20 | 17 | وما تلك بيمينك يا موسى |
| | | ای موسی! در دست راست تو چیست؟ [[«یَمِین»: دست راست. «مَا تِلْکَ بِیَمینِکَ؟»: مراد از این پرسش، متوجّه کردن مخاطب است به چیزهائی که بعداً سر میزند.]] |
|
2366 | 20 | 18 | قال هي عصاي أتوكأ عليها وأهش بها على غنمي ولي فيها مآرب أخرى |
| | | پاسخ داد که این عصای من است و بر آن تکیه میکنم و با آن گوسفندانم را میرانم و برای آنها برگ میریزم، و نیازهای دیگری را با آن برآورده میکنم. [[«أَتَوَکَّؤُاْ»: تکیه میزنم، چه در ایستادن و چه در رفتن. «أَهُشُّ»: برگ درختان را میریزم. فرود میآورم و میرانم. «مَآرِبُ»: جمع مأْرِبَةَ، حوائج و منافع.]] |
|
2367 | 20 | 19 | قال ألقها يا موسى |
| | | (خدا بدو امر) فرمود: ای موسی! عصا را بینداز. [[«أَلْقِهَا»: آن را بینداز. آن را بیفکن.]] |
|
2368 | 20 | 20 | فألقاها فإذا هي حية تسعى |
| | | موسی فوراً عصا را انداخت، و ناگهان مار بزرگی شد و به سرعت راه افتاد. [[«حَیَّةٌ»: مار بزرگ (نگا: اعراف / 107). «تَسْعی»: به سرعت حرکت میکند و راه میرود.]] |
|
2369 | 20 | 21 | قال خذها ولا تخف سنعيدها سيرتها الأولى |
| | | (خدا به موسی) فرمود: آن را بگیر و مترس! ما آن را به هیئت اوّل و حالت نخستین خود باز خواهیم گرداند. [[«سِیرَة»: شیوه و چگونگی. هیئت و حالت. همان چیزی که بود.]] |
|
2370 | 20 | 22 | واضمم يدك إلى جناحك تخرج بيضاء من غير سوء آية أخرى |
| | | دست خود را به گریبان خویش فرو بر، تا سفید و درخشان بیرون آید، بیآن که دچار عیب و بیماریی شده باشد، و این معجزهی دیگری (برای تو) است. [[«جَنَاحِ»: زیر بغل. گریبان. «بَیْضَآءَ»: سفید نورانی (نگا: اعراف / 108). حال اوّل ضمیر فعل (تَخْرُجْ) است. «سُوءٍ»: بیماری. عیب و نقص. «آیَةً»: معجزه. حال دوم است برای ضمیر فعل (تَخْرُجْ).]] |
|
2371 | 20 | 23 | لنريك من آياتنا الكبرى |
| | | (ما اینها را به تو نمودیم) تا بعضی از معجزههای بزرگ خود را (با تبدیل عصا به اژدها و درخشنده شدن دست) به تو نشان دهیم (و دلیل صدق رسالت تو باشند). [[«مِنْ آیَاتِنَا الْکُبْرَی»: بعضی از معجزههای بزرگ ما. مراد دو معجزه مهمّی است که در بالا ذکر شدهاند.]] |
|