نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
2351 | 20 | 3 | إلا تذكرة لمن يخشى |
| | | لیکن آن را برای پند و اندرز کسانی فرستادهایم که از خدا میترسند (و از او اطاعت میکنند). [[«إِلاّ»: لیکن. امّا. «إِلاّ تَذّکِرَةً»: لیکن برای پند و اندرز. استثناء منقطع است. «تَذْکِرَةً»: آنچه مایه یادآوری و سبب پندآموزی گردد. مصدر باب تفعیل است (نگا: اعلی / 9 و 10).]] |
|
2352 | 20 | 4 | تنزيلا ممن خلق الأرض والسماوات العلى |
| | | از سوی کسی نازل شده است که زمین و آسمانهای بلند را آفریده است. [[«تَنزِیلاً»: فرو فرستادن. مفعول مطلق فعل محذوف (نَزَّلَ) است (نگا: اسراء / 106). میتواند به معنی اسم مفعول، یعنی (مُنَزَّل) باشد (نگا: انعام / 114، شعراء / 194). «الْعُلَی»: جمع عُلْیا، رفیع، بلند.]] |
|
2353 | 20 | 5 | الرحمن على العرش استوى |
| | | خداوند مهربانی (قرآن را فرو فرستاده) است که بر تخت سلطنت (مجموعهی جهان هستی) قرار گرفته است (و قدرتش سراسر کائنات را احاطه کرده است). [[«الرَّحْمنُ»: خبر مبتدای محذوف است و تقدیر چنین است: هُوَ الرَّحْمنُ. «الْعَرْشِ» و «إسْتَوَی»: (نگا: بقره / 29، اعراف / 54).]] |
|
2354 | 20 | 6 | له ما في السماوات وما في الأرض وما بينهما وما تحت الثرى |
| | | از آن او است آنچه در آسمانها و آنچه در زمین و آنچه در میان آن دو و آنچه در زیر خاک (از دفائن و معادن) است. [[«الثَّرَی»: خاک. زمین. «مَا تَحْتَ الثَّرَی»: آنچه در درون خاک و در اعماق زمین است.]] |
|
2355 | 20 | 7 | وإن تجهر بالقول فإنه يعلم السر وأخفى |
| | | (ای پیغمبر!) اگر آشکارا سخن بگوئی (یا پنهان، برای خدا فرق نمیکند) و نهانی (سخن گفتن تو با دیگران را) و نهانتر (از آن را که سخن گفتن تو با خودت و خواطر دل است) میداند. [[«إِن تَجْهَرْ ...»: اگر آشکارا سخن بگوئی. مخاطب پیغمبر و به تبع او پیروانش میباشد. یا مخاطب خود «انسان» و عام است. «السِّرَّ»: مراد نجوای با دیگران است. «أَخْفَی»: مراد چیزهائی است که به دل میگذرد، اعم از اندیشه و وسوسه و نیّت (نگا: ملک / 13، ِ / 16).]] |
|
2356 | 20 | 8 | الله لا إله إلا هو له الأسماء الحسنى |
| | | او خدا است و جز خدا معبودی نیست. او دارای نامهای نیکو است. [[«أَللهُ»: خبر مبتدای محذوف است. «الأسْمآءُ الْحُسْنَی»: نامهای نیکو. وجه تسمیه اسماء حُسنی، بدان جهت است که بر تنزیه و کمال عظمت و قدرت دلالت دارند (نگا: اعراف / 180، اسراء / 110).]] |
|
2357 | 20 | 9 | وهل أتاك حديث موسى |
| | | آیا خبر (سرگذشت شگفت) موسی (با فرعون) به تو رسیده است؟ [[«هَلْ أَتَاکَ»: آیا به تو رسیده است؟ عربها برای تثبیت خبر در دل مخاطب، آن را با استفهام میآغازند و وی را بدین وسیله تشویق و ترغیب به شنیدن مینمایند. «حَدِیثُ»: سخن. مراد خبر و قصّه است.]] |
|
2358 | 20 | 10 | إذ رأى نارا فقال لأهله امكثوا إني آنست نارا لعلي آتيكم منها بقبس أو أجد على النار هدى |
| | | وقتی (در دل شب تاریک سردی، به هنگام مراجعت از مَدْیَن به مصر، از دور) آتشی را دید و به خانوادهی خود گفت: اندکی توقّف کنید که آتشی دیدهام. امیدوارم از آن آتش، شعلهای برایتان بیاورم، یا این که در دور و بر آتش راهنمائی را بیابم (و راه را از او بپرسم). [[«أُمْکُثُوا»: توقّف کنید. اندکی بایستید. «آنَسْتُ»: دیدهام. از مصدر (إیناس) که به معنی احساس کردن چیزی است که موجب خوشحالی و آرامش باشد، برعکس «توجّس» که به معنی احساس کردن چیزی است که موجب خوف و هراس است. «قَبَسٍ»: شعله برگرفته از آتش بر نوک چند چوب. «هُدیً»: راهنما. راهنمائی (نگا: بقره / 2).]] |
|
2359 | 20 | 11 | فلما أتاها نودي يا موسى |
| | | هنگامی که به کنار آتش رسید، (از سوئی) ندا داده شد: ای موسی! [[«نُودِیَ»: صدا زده شد. مجهول (نادی) است.]] |
|
2360 | 20 | 12 | إني أنا ربك فاخلع نعليك إنك بالواد المقدس طوى |
| | | بدون شکّ من پروردگار تو میباشم. کفشهایت را از پا بیرون بیاور، چرا که در سرزمین پاک و مبارک «طُوی» هستی. [[«إِخْلَعْ نَعْلَیْکَ»: کفشهایت را از پا بیرون بیاور. در آن زمان بیرون آوردن کفش نشانه تواضع و ادب بوده است (نگا: المصحف المیسّر). «طُویً»: طُوی، نام سرزمین کنار کوه طور است.]] |
|