نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
2281 | 19 | 31 | وجعلني مباركا أين ما كنت وأوصاني بالصلاة والزكاة ما دمت حيا |
| | | و مرا - در هر کجا که باشم - شخص پربرکت و سودمندی (برای مردمان) مینماید، و مرا به نماز خواندن و زکات دادن - تا وقتی که زنده باشم - سفارش میفرماید. [[«مَادُمْتُ حَیّاً»: مادام که زنده باشم.]] |
|
2282 | 19 | 32 | وبرا بوالدتي ولم يجعلني جبارا شقيا |
| | | و (مرا سفارش میفرماید) به نیکی و نیکرفتاری در حق مادرم. و مرا (نسبت به مردم) زورگو و بدرفتار نمیسازد. [[«بَرّاً»: نیکرفتار (نگا: مریم / 14). «شَقِیّاً»: سختگیر. بد رفتار. بدبخت.]] |
|
2283 | 19 | 33 | والسلام علي يوم ولدت ويوم أموت ويوم أبعث حيا |
| | | و سلام (خدا) بر من است (در سراسر زندگی،) آن روز که متولّد شدهام، و آن روز که میمیرم، و آن روز که زنده و برانگیخته میشوم! [[«وَالسَّلامُ عَلَیَّ»: (نگا: مریم / 15).]] |
|
2284 | 19 | 34 | ذلك عيسى ابن مريم قول الحق الذي فيه يمترون |
| | | این است عیسی پسر مریم، (با این صفات و خصالی که گذشت). این، سخن راستین دربارهی او است، سخن راستینی که در آن تردید میکنند. [[«ذلِکَ»: این موصوف به صفات جلیله و خصال حمیده. مبتدا است و خبر آن (عیسی) است. «قَوْلَ الْحَقِّ»: سخن راستین (نگا: آلعمران / 59 و 60). اضافه موصوف به صفت است. گفتار خدا. عیسی پدیده فرمان واژه (کُنْ) الله است. نصب (قَوْلَ) بدان علّت است که مفعول فعل محذوف است و تقدیر چنین است: أقُولُ لَکُمْ فیهِ قَوْلَ الْحَقِّ. یا حال است و تقدیر چنین میگردد: حالُ کَوْنِ عِیسی کَلِمَةُ اللهِ. یا این که نصب آن بنا بر مدح است. «یَمْتَرُونَ»: شکّ و تردید میکنند. اختلاف میورزند.]] |
|
2285 | 19 | 35 | ما كان لله أن يتخذ من ولد سبحانه إذا قضى أمرا فإنما يقول له كن فيكون |
| | | سزاوار خداوند نیست که فرزندی داشته باشد. او منزّه (از اتّخاذ و انتخاب فرزند، و به دور از این گونه عیبها و نقصها) است. هرگاه ارادهی پدید آوردن چیزی و انجام کاری کند، تنها کافی است راجع بدان بگوید: بشو! و میشود. (پس چنین قادر متعالی هرگز نیازی به فرزند ندارد). [[«قَضَی»: اراده کرد.]] |
|
2286 | 19 | 36 | وإن الله ربي وربكم فاعبدوه هذا صراط مستقيم |
| | | و تنها خداوند، پروردگار من و پروردگار شما است، پس او را پرستش کنید (و بس). این است راه راست (و درست منتهی به نجات و سعادت). [[«هذا»: این راهی که شما را بدان دعوت کردم (نگا: زخرف / 63 و 64).]] |
|
2287 | 19 | 37 | فاختلف الأحزاب من بينهم فويل للذين كفروا من مشهد يوم عظيم |
| | | سپس (با وجود این همه تأکید عیسی بر توحید و یکتاپرستی، و روشنی کار او) گروهها (و دستههای یهودیان و مسیحیان) در میان خود راههای مختلفی را در پیش گرفتند (و عقائد گوناگونی دربارهی مسیح ابراز داشتند). وای به حال کافران! (چون ایشان) در هنگامهی روز بزرگ (قیامت چه خواهند دید و چه خواهند کشید!). [[«الأحْزَابُ»: گروهها و دستهها. مراد فرق مختلف یهودیان و مسیحیان است. «وَیْلٌ»: هلاک و نابودی. وای. «مَشْهَدِ»: صحنه قیامت. هنگامه رستاخیز. حضور یافتن. گواهی. جایگاه گواهی پیغمبران و فرشتگان و اعضاء انسان، بر اعمال بندگان (نگا: غافر / 51).]] |
|
2288 | 19 | 38 | أسمع بهم وأبصر يوم يأتوننا لكن الظالمون اليوم في ضلال مبين |
| | | (کافران انگار در این جهان کر و کورند، ولی) در آن روز که به پیش ما میآیند، چه گوش شنوا و چه چشم بینائی پیدا میکنند (امّا چه فایده که آن روز کار از کار گذشته است و وقت حساب و کتاب فرا رسیده است) ولیکن ستمکاران، امروزه (که جهان کسب و عمل و اندوختن و توختن است) در گمراهی آشکاری بسر میبرند. [[«أَسْمِعْ بِهِمْ وَ أَبْصِرْ»: چه شنوا و چه بینایند. فعل تعجّب میباشند. یعنی ستمکاران در قیامت همه چیز را چنان که هست میدانند، برعکس دنیا که بیخبر از حقایق بودند. «الْیَوْمَ»: امروز. مراد جهان فعلی یا دنیای عاجل است.]] |
|
2289 | 19 | 39 | وأنذرهم يوم الحسرة إذ قضي الأمر وهم في غفلة وهم لا يؤمنون |
| | | (ای پیغمبر!) ظالمان را از روز حسرت (که رستاخیز است) بترسان. آن هنگامی که کار از کار میگذرد و (همهچیز دنیا پایان میگیرد و وقت حساب و کتاب فرا میرسد، و ستمکاران میبینند که) ایشان در غفلت (عمر گرانمایه را) بسر بردهاند و (به قیامت و بهشت و دوزخی) ایمان نداشتهاند. [[«یَوْمَ الْحَسْرَةِ»: روز قیامت است که هنگام پشیمان شدن و فسوسا و دریغا گفتن است و آه کشیدن و تأسّف خوردن که: نکردیم کاری که امروز ما را به کار آید. «إِذْ قُضِیَ الأمْرُ»: آن گاه که کار دنیا پایان میگیرد (نگا: انعام / 31 و زمر / 56). آن گاه که به حساب همگان رسیدگی میگردد و نیکان رهسپار بهشت و بدان رهسپار دوزخ میشوند.]] |
|
2290 | 19 | 40 | إنا نحن نرث الأرض ومن عليها وإلينا يرجعون |
| | | ما وارث (اصلی) زمین و همهی کسانی هستیم که بر روی آن زندگی میکنند، و (همگان) به سوی ما برگردانده میشوند. [[«نَرِثُ»: به ارث میبریم. مراد این است که اموال مردمان و خود ایشان، جاویدان نیست و مالک اصلی خدا است.]] |
|