نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
2270 | 19 | 20 | قالت أنى يكون لي غلام ولم يمسسني بشر ولم أك بغيا |
| | | (مریم) گفت: «کی و کجا مرا پسری باشد، حال آنکه بشری با من تماس نگرفته و ناپاک (هم) نبودهام؟» |
|
2271 | 19 | 21 | قال كذلك قال ربك هو علي هين ولنجعله آية للناس ورحمة منا وكان أمرا مقضيا |
| | | (جبرئیل) گفت: « (فرمان) چنان است - پروردگارت گفته که آن بر من آسان است- و تا او را نشانهای برای مردمان، و رحمتی از جانب خودمان قرار دهیم و (این) کاری گذرا بوده است.» |
|
2272 | 19 | 22 | فحملته فانتبذت به مكانا قصيا |
| | | پس مریم او [:عیسی] را بار گرفت. پس با وی به مکان دور افتادهای افکنده شد. |
|
2273 | 19 | 23 | فأجاءها المخاض إلى جذع النخلة قالت يا ليتني مت قبل هذا وكنت نسيا منسيا |
| | | پس درد زایمان او را سوی شاخهی درخت خرمایی رسانید. گفت: «ای کاش پیش از این مرده و فراموششده بودم.» |
|
2274 | 19 | 24 | فناداها من تحتها ألا تحزني قد جعل ربك تحتك سريا |
| | | پس (مسیح) از زیر (پای) او [:مریم] وی را ندا داد: «غم مدار، همانا پروردگارت زیر پایت (شخصی) سربلند و والا مقام نهاده است.» |
|
2275 | 19 | 25 | وهزي إليك بجذع النخلة تساقط عليك رطبا جنيا |
| | | «و شاخهی درخت خرما را سوی خود (برگیر و) به شدت بتکان، تا بر تو خرمایی تازه فرو ریزد.» |
|
2276 | 19 | 26 | فكلي واشربي وقري عينا فإما ترين من البشر أحدا فقولي إني نذرت للرحمن صوما فلن أكلم اليوم إنسيا |
| | | «پس بخور و بنوش و دیدهای روشن دار. پس اگر بهراستی کسی از آدمیان را دیدی بگوی “من بیگمان برای (خدای) رحمان روزهای نذر کردهام، پس امروز هرگز با هیچ انسانی سخن نخواهم گفت.”» |
|
2277 | 19 | 27 | فأتت به قومها تحمله قالوا يا مريم لقد جئت شيئا فريا |
| | | «پس (مریم) در حالی که او را میبرد نزد قومش آورد. گفتند: «مریم! همانا بهراستی چیزی افتراانگیز آوردهای.» |
|
2278 | 19 | 28 | يا أخت هارون ما كان أبوك امرأ سوء وما كانت أمك بغيا |
| | | «ای خواهر هارون! پدرت مرد بدی نبوده و مادرت (نیز) بدکاره نبوده است.» |
|
2279 | 19 | 29 | فأشارت إليه قالوا كيف نكلم من كان في المهد صبيا |
| | | پس (مریم) سوی عیسی اشاره کرد. گفتند: «چگونه با کسی که در گهواره، کودک بوده سخن بگوییم؟» |
|