بسم الله الرحمن الرحيم

نتائج البحث: 6236
ترتيب الآيةرقم السورةرقم الآيةالاية
2262219يسألونك عن الخمر والميسر قل فيهما إثم كبير ومنافع للناس وإثمهما أكبر من نفعهما ويسألونك ماذا ينفقون قل العفو كذلك يبين الله لكم الآيات لعلكم تتفكرون
درباره‌ی باده و قمار از تو سؤال می‌کنند. بگو: در آنها گناه بزرگی است و منافعی هم برای مردم دربر دارند، ولی گناه آنها بیش از نفع آنها است. و از تو می‌پرسند: چه چیز را صدقه و انفاق کنند؟ بگو: مازاد (نیازمندی خود). این چنین خداوند آیات (و احکام) را برای شما روشن می‌سازد، شاید (درباره‌ی مصالح دنیا و آخرت خود) بیندیشید. [[«الْخَمْرِ»: می. «الْمَیْسِرِ»: قمار با همه انواع آن. «الْعَفْوَ»: اضافه بر نیاز. مازاد بر نفقه. آنچه به رنج نیندازد (نگا: اعراف / 199). مفعولٌ‌به فعل محذوف (أَنفِقُوا) است. «یُبَیِّنُ»: روشن می‌گرداند.]]
2272220في الدنيا والآخرة ويسألونك عن اليتامى قل إصلاح لهم خير وإن تخالطوهم فإخوانكم والله يعلم المفسد من المصلح ولو شاء الله لأعنتكم إن الله عزيز حكيم
(تا راجع به نیازهای روحی و جسمی خود) در دنیا و آخرت (اندیشه کنید). و درباره‌ی یتیمان می‌پرسند (که نظر اسلام راجع به معامله و مخالطه‌ی با ایشان چیست؟). بگو: هر چیز که صلاح ایشان در آن باشد، نیک و پسندیده است، و اگر با آنان (زندگی خود را به قصد اصلاح نه افساد) بیامیزید (مانعی ندارد). ایشان برادران (دینی) شما هستند (و انتظار چنین کمکی می‌رود)، و خداوند مفسد را از مصلح (موجود در میان شما، جدا می‌سازد و) می‌شناسد، و اگر خدا می‌خواست (با تعیین تکالیف و وظائف سخت در امر سرپرستی یتیمان) شما را به زحمت می‌انداخت. بی‌گمان خداوند چیره و حکیم است (و قانونی جز آنچه مصالح بندگان در آن باشد، وضع نمی‌کند). [[«فِی الدُّنْیَا وَ اْلآخِرَةِ»: درباره کار و بار دنیا و آخرت. در اینجا مضاف محذوف است، از قبیل (امور. شؤون). و جار و مجرور متعلّق به (یُبَیِّنُ) یا (تَتَفَکَّرُونَ) در آیه پیشین است. «وَ إِن تُخَالِطُوهُمْ»: و اگر با آنان همزیستی کنید در خوردن و نوشیدن و مسکن و زن‌دادن و زن‌گرفتن، شایسته است و از شما انتظار همین است. «أَعْنَتَ»: به رنج انداخت. از ماده (عَنَت) به معنی مشقّت.]]
2282221ولا تنكحوا المشركات حتى يؤمن ولأمة مؤمنة خير من مشركة ولو أعجبتكم ولا تنكحوا المشركين حتى يؤمنوا ولعبد مؤمن خير من مشرك ولو أعجبكم أولئك يدعون إلى النار والله يدعو إلى الجنة والمغفرة بإذنه ويبين آياته للناس لعلهم يتذكرون
و با زنان مشرک (غیر اهل کتاب) تا ایمان نیاورند ازدواج نکنید، و بی‌گمان کنیز مؤمنی از زن (آزاد) مشرکی بهتر است، اگرچه (زیبائی یا ثروت یا موقعیّت او) شما را به شگفتی انداخته باشد (و دلباخته‌ی او بوده باشید)، و (زنان و دختران خود را) به ازدواج مردان مشرک در نیاورید، مادامی که ایمان نیاورند. و بی‌گمان غلام مؤمنی از مرد مشرکی بهتر است اگرچه (زیبائی یا ثروت یا موقعیّت او) شما را به شگفتی انداخته باشد (و دل از کفتان ربوده باشد). آنان (اعم از زنان یا مردان مشرک) به سوی آتش (دوزخ) دعوت می‌کنند (و سبب شقاوت می‌گردند) و خدا به سوی بهشت و آمرزش به فرمان خود و توفیق خویش دعوت می‌کند (و پیروی از دستور او، وسیله‌ی سعادت می‌شود)، و خدا آیات خود را برای مردم روشن می‌سازد (و احکام شریعت را با دلائل واضح تفهیم می‌نماید) تا این که (راه صلاح و سعادت خویش را بشناسند و) یادآور شوند. [[«لا تَنکِحُوا الْمُشْرِکَاتِ»: با زنان مشرک ازدواج نکنید. «أَمَةٌ» برده. بنده. «لا تَنکِحُوا الْمُشْرِکِینَ»: زنان را به ازدواج کافران درنیاورید. «عَبْدٌ»: برده. بنده. «یَدْعُونَ»: فرا می‌خوانند. دعوت می‌کنند. «یَدْعُو»: فرا می‌خواند. دعوت می‌کند. در رسم‌الخطّ قرآنی الفی در آخر دارد. «بِإِذْنِهِ»: به اراده و توفیق خود. «یَتَذَکَّرُونَ»: متذکّر شوند. پند و عبرت گیرند.]]
2292222ويسألونك عن المحيض قل هو أذى فاعتزلوا النساء في المحيض ولا تقربوهن حتى يطهرن فإذا تطهرن فأتوهن من حيث أمركم الله إن الله يحب التوابين ويحب المتطهرين
و از تو درباره‌ی (آمیزش با زنان به هنگام) حیض می‌پرسند. بگو: زیان و ضرر است (و علاوه از نافرمانی، بیماریهائی به دنبال دارد). پس در حالت قاعدگی از (همبستری با) زنان کناره‌گیری نمائید، و با ایشان نزدیکی نکنید تا آن گاه که پاک می‌شوند. هنگامی که پاک شوند، از مکانی که خدا به شما فرمان داده است (و راه طبیعی زناشوئی و وسیله‌ی حفظ نسل است) با آنان نزدیکی کنید. بی‌گمان خداوند توبه‌کاران و پاکان را دوست می‌دارد. [[«الْمَحِیضِ»: قاعدگی. خون ماهانه. موقع قاعدگی. موضع قاعدگی. این واژه مصدر میمی یا اسم مکان و یا اسم زمان می‌تواند باشد. «أَذیً»: اذیّت و آزار. زیان و ضرر. پلیدی و پلشتی. «إعْتَزِلُوا»: کناره‌گیری کنید. «لا تَقْرَبُوهُنَّ»: با ایشان نزدیکی زناشوئی نکنید. «حَتَّی یَطْهُرْنَ»: تا وقتی که پاک می‌گردند. یعنی خون ماهانه پایان می‌گیرد و غسل انجام می‌پذیرد. یا این که خون ماهانه پایان می‌گیرد و بس. «مِنْ حَیْثُ»: از همان جائی که. در همان جائی که. «الْمُتَطَهِّرِینَ»: پاکیزه‌دارندگان.]]
2302223نساؤكم حرث لكم فأتوا حرثكم أنى شئتم وقدموا لأنفسكم واتقوا الله واعلموا أنكم ملاقوه وبشر المؤمنين
زنان شما محلّ بذرافشانی شما هستند، پس از هر راهی که می‌خواهید به آن محلّ درآئید (و زناشوئی نمائید به شرط آن که از موضع نسل تجاوز نکنید)، و برای خود (با انتخاب همسران شایسته و پرورش فرزندان صالح و بایسته، توشه‌ای) پیشاپیش بفرستید، و از خدا خویشتن را برحذر دارید (و به هنگام حیض با زنان نزدیکی نکنید و از راهی جز راه بقای نوع بشر با ایشان زناشوئی ننمائید) و بدانید که شما او را ملاقات خواهید کرد (و از شما درباره‌ی اعمال و اقوالتان پرسیده خواهد شد)، و مژده بده به مؤمنان (که با رعایت حدود دین، سعادت اخروی و رضایت پروردگار را به دست خواهند آورد). [[«حَرْثٌ»: کشتزار. «أَنَّی شِئْتُمْ»: هرگونه که خواستید. نشسته، ایستاده، بر رو افتاده، بر پشت افتاده، و غیره. به شرط آن که در قُبُل باشد نه دُبُر. «قَدِّمُوا لِأَنفُسِکُمْ»: برای خویشتن پیشاپیش بفرستید. یعنی با انجام اعمال شایسته برای آخرت توشه‌ای بیندوزید. «مُلاقُوهُ»: ملاقات‌کنندگان او.]]
2312224ولا تجعلوا الله عرضة لأيمانكم أن تبروا وتتقوا وتصلحوا بين الناس والله سميع عليم
و خدا را آماج سوگندهای خویشتن نکنید، (زیرا کثرت سوگند منافی با تعظیم نام خداوند است. پس زیاد سوگند نخورید) تا این که نیکوکار و پرهیزگار شوید و (بتوانید) میان مردمان به اصلاح بپردازید و خدا شنوا و دانا است. [[«عُرْضَةً»: نصب شده. در معرض قرار گرفته. مانع. سدّ راه. این واژه مصدر است و در معنی اسم مفعول یعنی معروض به کار رفته است. «لا تَجْعَلُوا اللهَ عُرْضَةً.»: نام خدا را آماج تیر سوگندهای راست یا دروغ خود نسازید تا این که نیک شوید. سوگند خوردنتان به خدا نباید مانع از آن بشود که نیکی کنید و ... «أَیْمَانِ»: جمع یَمِین، سوگندها. چیزهائی که بر آنها سوگند یاد می‌شود. «أَن تَبَرُّوا»: تا این که نیک باشید. این که نیکی کنید. فعل مضارع مجزوم و جواب نهی است، و تقدیر چنین است: لِتَکُونُوا بِرّاً. و یا این که فعل مضارع منصوب و علّت نهی است و تقدیر چنین است: فِی أَن تَبَرُّوا. برخی هم (أَن تَبَرُّوا) را مبتدا و خبر آن (أَوْلَی) یا (أَمْثَلُ) محذوف دانسته‌اند.]]
2322225لا يؤاخذكم الله باللغو في أيمانكم ولكن يؤاخذكم بما كسبت قلوبكم والله غفور حليم
خداوند شما را به خاطر سوگندهائی که بدون توجّه یاد می‌کنید (و از روی عادت، نه از روی قصد و نیّت از دهان می‌پرد) مؤاخذه نخواهد کرد (و کفّاره یا عقاب بر آن مترتّب نیست) ولیکن شما را در برابر آنچه دلهایتان کسب کرده است (و از روی اراده و اختیار بوده است) مؤاخذه می‌کند (و کفّاره یا عقاب بر آن مترتّب است)، و خداوند آمرزنده و بردبار است (و گناهان را می‌بخشد و لغزشها را نادیده می‌گیرد و در رساندن عقاب شتاب نمی‌ورزد). [[«لا یُؤَاخِذُکُمْ»: مورد بازخواستتان قرار نمی‌دهد. «اللَّغْوِ»: یاوه. پوچ. لغو در سوگند، یعنی سوگندی که بدون قصد و اراده و از روی عادت بر زبان رانده می‌شود. مانند: آری والله. نه‌والله. که بدون قصد سوگند، از روی عُرف و عادت بر زبان جاری می‌گردد و کفّاره ندارد. «مَا کَسَبَتْ قُلُوبُکُمْ»: آنچه که از دل بر می‌آید و با قصد و اراده اداء می‌گردد. «حَلِیمٌ»: شکیبا.]]
2332226للذين يؤلون من نسائهم تربص أربعة أشهر فإن فاءوا فإن الله غفور رحيم
کسانی که زنان خویش را ایلاء می‌نمایند (یعنی سوگند یاد می‌کنند که با ایشان آمیزش جنسی ننمایند) حق دارند چهار ماه انتظار بکشند (و باید بدانند که خدا از چنین سوگندی خوشنود نیست، و در ضمن این چهار ماه باید وضع خود را با همسر خویش از نظر زندگی و طلاق روشن سازند. در این فرصت) اگر بازگشت کردند (و سوگند خویش را نادیده گرفتند و با زنان خود همبستر شدند، چه بهتر، کفّاره‌ی سوگند را می‌پردازند و ازدواج به حالت خود باقی است). چه خداوند بسی آمرزنده و مهربان است. [[«یُؤْلُونَ»: سوگند می‌خورند. از مصدر (إیلاء) و از ماده (أَلْوَة) یا (أَلْیَة) به معنی سوگند. إیلاء در اصطلاح شرع به معنی این است که مرد سوگند بخورد که با همسرش نزدیکی نکند. «تَرَبُّصُ»: انتظار کشیدن. منتظر ماندن. «فَآءُوا»: برگشتند. رجوع کردند.]]
2342227وإن عزموا الطلاق فإن الله سميع عليم
و اگر تصمیم بر جدائی گرفتند (و در این مدّت بازنگشتند، پس از انقضای آن، یکی از دو راه در پیش است: برگشت به زندگی زناشوئی عادی، یا طلاق به اختیار یا به اجبار. و باید بدانند که گفتار و کردارشان از دید خدا پنهان نمی‌ماند) چه خداوند شنوا و دانا است. [[«عَزَمُوا» تصمیم گرفتند. عزم خود را جزم کردند.]]
2352228والمطلقات يتربصن بأنفسهن ثلاثة قروء ولا يحل لهن أن يكتمن ما خلق الله في أرحامهن إن كن يؤمن بالله واليوم الآخر وبعولتهن أحق بردهن في ذلك إن أرادوا إصلاحا ولهن مثل الذي عليهن بالمعروف وللرجال عليهن درجة والله عزيز حكيم
و زنان مطلّقه باید (بعد از طلاق) به مدّت سه بار عادت ماهانه (و یا سه‌بار پاک‌شدن از حیض) انتظار بکشند (و عدّه نگهدارند، تا روشن شود که حامله نیستند)، و اگر (در ایمان خود صادق هستند و راست می‌گویند که) به خدا و روز رستاخیز باور دارند، برای آنان حلال نیست که خدا آنچه را (اعم از جنین یا خون ماهانه) در رحم ایشان آفریده است پنهان کنند، و شوهران آنان برای برگرداندنشان (به زندگی زناشوئی و از سرگرفتن آن) در این (مدّت عدّه، از دیگران) سزاوارترند، در صورتی که (شوهران به راستی) خواهان اصلاح باشند (و نخواهند به همسران خود زیان برسانند و خیانت نمایند، که در این صورت سروکارشان با خدا است) و برای همسران (حقوق و واجباتی) است (که باید شوهران اداء بکنند) همان گونه که بر آنان (حقوق و واجباتی) است که (باید همسران اداء بکنند) به گونه‌ی شایسته‌ای (که برابر عرف مردمان و موافق با شریعت اسلام باشد). و مردان را بر زنان برتری (رعایت و حفاظت در امور خانوادگی) است. و خداوند باعزّت و باحکمت است (و برای آنان قوانینی وضع می‌کند که با حکمت سازگار است). [[«الْمُطَلَّقَاتُ»: زنان طلاق داده شده. «قُرُوءٍ»: جمع قُرْء، حیض یا پاک‌شدن از حیض. «أَرْحَام»: جمع رَحِم، زهدانها، بچّه‌دانها. «بُعُولَة»: جمع بَعْل، شوهران. «أَحَقُّ»: بسی شایسته و سزاوار. واژه (أَحَقُّ) اسم تفضیل است و در اینجا معنی تفضیل ندارد و بلکه برای مبالغه است. «الْمَعْرُوفِ»: پسندیده. کار نیکوئی که خداوند بدان دستور داده است. از قبیل حسن معاشرت و زیان نرساندن و غیره ... «لِلرِّجَالِ عَلَیْهِنَّ دَرَجَةٌ»: مردان را بر زنان منزلت است. منظور درجه و منزلت سرپرستی و مراقبت از ایشان است (نگا: نساء / 34).]]


0 ... 12.5 13.5 14.5 15.5 16.5 17.5 18.5 19.5 20.5 21.5 23.5 24.5 25.5 26.5 27.5 28.5 29.5 30.5 31.5 ... 623

إنتاج هذه المادة أخد: 0.02 ثانية


المغرب.كووم © ٢٠٠٩ - ١٤٣٠ © الحـمـد لله الـذي سـخـر لـنا هـذا :: وقف لله تعالى وصدقة جارية

577878516565004372328760232480473254