نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
219 | 2 | 212 | زين للذين كفروا الحياة الدنيا ويسخرون من الذين آمنوا والذين اتقوا فوقهم يوم القيامة والله يرزق من يشاء بغير حساب |
| | | زندگی دنیا برای کافران آراسته و پیراسته شده است (و همین غرور زینت عارضی و نعمت فانی، ایشان را گول زده است و از خدا بیخبر کرده است) و مؤمنان را (که شیفته و دلباختهی دنیا نشده و بیشتر به امر آخرت مشغولند و احیاناً دستشان تهی است) مسخره میکنند، (اینان فراموش کردهاند که دنیا پل آخرت است و به آن اندازه باید بدان پرداخت که عبور میسّر گردد) و روز رستاخیز پرهیزگاران بالاتر از ایشانند (و باید بدانند که داشتن مال دنیا نشانهی بزرگی و برتری کسی و نداشتن آن نشانهی کوچکی و پستی فردی نیست، بلکه بود و نبود نعمت دنیا وسیلهی آزمون و امتحان همگان است) و خداوند به هرکس که بخواهد بدون (در نظر داشتن) حساب (کفر یا ایمان) روزی میرساند (و مال زیاد عطاء میدارد و سرانجام وقت بازپرسی و دادرسی و پاسخگوئی فرا میرسد). [[«زُیِّنَ»: آراسته گردیده است. «یَسْخَرُونَ مِنْ ....»: مَسخره میکنند. مورد استهزاء قرار میدهند.]] |
|
220 | 2 | 213 | كان الناس أمة واحدة فبعث الله النبيين مبشرين ومنذرين وأنزل معهم الكتاب بالحق ليحكم بين الناس فيما اختلفوا فيه وما اختلف فيه إلا الذين أوتوه من بعد ما جاءتهم البينات بغيا بينهم فهدى الله الذين آمنوا لما اختلفوا فيه من الحق بإذنه والله يهدي من يشاء إلى صراط مستقيم |
| | | مردمان (برابر فطرت در آغاز از نظر اندیشه و صورت اجتماعی یکگونه و) یک دسته بودند. (کمکم دورهی صِرف فطری به پایان رسید و جوامع و طبقات پدید آمدند و بنا به استعدادهای عقلی و شرائط اجتماعی، اختلافات و تضادهائی به وجود آمد و مرحلهی بلوغ و بیداری بشریّت فرا رسید) پس خداوند پیغمبران را برانگیخت تا (مردمان را به بهشت و دوزخ) بشارت دهند و بترسانند. و کتاب (آسمانی) که مشتمل بر حق بود و به سوی حقیقت (و عدالت) دعوت میکرد، بر آنان نازل کرد تا در میان مردمان راجع بدانچه اختلاف میورزیدند داوری کند (و بدین وسیله مرحلهی نبوّت فرا رسید. آن گاه) در (مطالب و حقّانیّت) کتاب (آسمانی) تنها کسانی اختلاف ورزیدند که در دسترسشان قرار داده شده بود، و به دنبال دریافت دلائل روشن، از روی ستمگری و کینهتوزی (و خودخواهی و هواپرستی، در پذیرش و فهم و ابلاغ و اجرای کتاب) اختلاف نمودند (و مرحلهی اختلاف در دین و ظهور دینداران و دینسازان حرفهای فرا رسید و زمینهی بروز و سلطهی طاغوت فراهم شد). پس خداوند کسانی را که ایمان آورده بودند، با اجازهی خویش (که مایهی رشد فکری و ایمان پاک و زمینهی رستن از انگیزههای نفسانی و تمسّک کامل به کتاب آسمانی است) به آنچه که حق بود و در آن اختلاف ورزیده بودند، رهنمون شد، و خداوند هر کسی را که بخواهد به راه راست (که همان راه حق است) رهنمود مینماید (تا حق را از میان انحرافها و اختلافها دریابند، و مرحلهی برگشت به دین راستین و حاکمیّت کتاب و شریعت فرا رسد). [[«اُمَّةً»: ملّت. دسته. «بَعَثَ»: برانگیخت. فرستاد. «وَ مَا اخْتَلَفَ فِیهِ»: و حال آن که درباره آن کتاب، یا درباره آن حق اختلاف پیدا نکردند، مگر ... «بَغْیاً»: از روی ستم. از حسادت. مفعولٌله است. «بِإِذْنِهِ»: به فرمان او. به توفیق و مرحمت او. معنی دیگر آیه: مردمان جملگی بر سرشت واحدی بودند، و این سرشت، استعداد هدایت و ضلالت را داشت. بر برخی از آنان، اسباب هدایت چیره گشت، و بر برخی دیگر ضلالت غالب آمد. به همین علّت انسانها اختلاف پیدا کردند و خداوند آنان را دریافت و پیغمبرانی را به عنوان هادی و مژدهرسان و بیمدهنده ایشان به سویشان روانه کرد، و به همراهشان کتابهای مشتمل بر حق فرستاد، تا این کتابها میان مردمان حَکَم و داور گردند و کشمکش با رجوع بدانها از میان برخیزد. ولیکن تنها آنان که از هدایت پیغمبران سود بردند ایمان آوردند، آن کسانی که خداوند به هنگام اختلاف، به سوی حق رهنمودشان کرد. و این خدا است که طرفداران حق را - اگر مخلص باشند - موفّق میگرداند (نگا: تفسیرالمنتخب).]] |
|
221 | 2 | 214 | أم حسبتم أن تدخلوا الجنة ولما يأتكم مثل الذين خلوا من قبلكم مستهم البأساء والضراء وزلزلوا حتى يقول الرسول والذين آمنوا معه متى نصر الله ألا إن نصر الله قريب |
| | | آیا گمان بردهاید که داخل بهشت میشوید بدون آن که به شما همان برسد که به کسانی رسیده است که پیش از شما درگذشتهاند؟ (شما که هنوز چنین رنجها و دردهائی را ندیدهاید و باید چشم به راه تحمّل حوادث تلخ و ناگوار در راه کردگار باشید و بدانید: نخست رنج سپس گنج). زیانهای مالی و جانی (و شدائد و مشکلات، آن چنان ملّتهای پیشین را احاطه کرده است و) به آنان دست داده است و پریشان گشتهاند که پیغمبر و کسانی که با او ایمان آورده بودهاند (همصدا شده و) میگفتهاند: پس یاری خدا کی (و کجا) است؟! (لیکن خدا هرگز مؤمنان را فراموش ننموده است و پس از تعلیم فداکاری به مؤمنان و آبدیدگی ایشان که رمز تکامل است، به وعدهی خود وفا کرده و بدیشان پاسخ گفته است که:) بیگمان یاری خدا نزدیک است. [[«اَمْ»: بلکه آیا. «وَ لَمَّا یَأْتِکُمْ»: و حال آن که هنوز به شما نرسیده است (نگا: حجرات / 14): «مَثَلُ»: حال. وضع. «خَلَوْا»: رفتهاند. درگذشتهاند. «الْبَأْسَآءُ»: فقر. جنگ. شدّت و سختی. «الضَّرَّآءُ»: بیماری. تنگدستی. ضرر و زیان. «زُلْزِلُوا»: به تکان افتادهاند. پریشان و آشفته گشتهاند. «مَتَی نَصْرُ اللهِ؟»: یاری خدا کی خواهد بود؟ البتّه این سخن به صورت درخواست یاری و حصول مدد کردگاری بیان شده است و جنبه تمنّا و تقاضا را داشته است. «أَلا»: هان!]] |
|
222 | 2 | 215 | يسألونك ماذا ينفقون قل ما أنفقتم من خير فللوالدين والأقربين واليتامى والمساكين وابن السبيل وما تفعلوا من خير فإن الله به عليم |
| | | از تو میپرسند: چه چیز را صدقه و انفاق کنند؟ بگو: آنچه از (مال و دارائی پاکیزه و) پسندیده صدقه و انفاق میکنند از آن پدر و مادر و خویشاوندان و یتیمان و بیچارگان و واماندگان در راه (و بریده از مال و دارائی خویش) است. و هر کار نیکی که میکنید خداوند از آن آگاه است. [[«مَاذَا»: چه چیز؟ «خَیْرٍ»: مراد مال و ثروت است. «الْمَسَاکِینِ»: درماندگان و بیچارگانی که درآمدشان کفاف خرجشان را نمیکند (نگا: کهف / 79). «إبْنِ السَّبِیلِ»: مسافر تهیدستی که دسترسی به اهل و عیال و مال و منال خود ندارد.]] |
|
223 | 2 | 216 | كتب عليكم القتال وهو كره لكم وعسى أن تكرهوا شيئا وهو خير لكم وعسى أن تحبوا شيئا وهو شر لكم والله يعلم وأنتم لا تعلمون |
| | | جنگ بر شما واجب (کفائی) گشته است، و حال آن که (بنابه سرشت انسانی) از آن بیزارید، لیکن چه بسا چیزی را دوست نمیدارید و آن چیز برای شما نیک باشد، و چه بسا چیزی را دوست داشته باشید و آن چیز برای شما بد باشد، و خدا (به رموز کارها آشنا است و از جمله مصلحت شما را) میداند و شما (از اسرار امور بیخبرید و مصلحت خود را چنان که شاید و باید) نمیدانید. [[«کُرْهٌ»: ناپسند. ناخوشایند. «عَسَی»: چه بسا.]] |
|
224 | 2 | 217 | يسألونك عن الشهر الحرام قتال فيه قل قتال فيه كبير وصد عن سبيل الله وكفر به والمسجد الحرام وإخراج أهله منه أكبر عند الله والفتنة أكبر من القتل ولا يزالون يقاتلونكم حتى يردوكم عن دينكم إن استطاعوا ومن يرتدد منكم عن دينه فيمت وهو كافر فأولئك حبطت أعمالهم في الدنيا والآخرة وأولئك أصحاب النار هم فيها خالدون |
| | | از تو دربارهی جنگکردن در ماه حرام میپرسند. بگو: جنگ در آن (گناهی) بزرگ است. ولی جلوگیری از راه خدا (که اسلام است) و بازداشتن مردم از مسجدالحرام و اخراج ساکنانش از آن و کفر ورزیدن نسبت به خدا، در پیشگاه خداوند مهمتر از آن است، و برگرداندن مردم از دین (با ایجاد شبههها در دلهای مسلمانان و شکنجهی ایشان و غیره) بدتر از کشتن است. (مشرکان) پیوسته با شما خواهند جنگید تا اگر بتوانند شما را از آئینتان برگردانند، ولی کسی که از شما از آئین خود برگردد و در حال کفر بمیرد، چنین کسانی اعمالشان در دنیا و آخرت بر باد میرود، و ایشان یاران آتش (دوزخ) میباشند و در آن جاویدان میمانند. [[«الْشَّهْرِالْحَرَامِ»: (نگا: بقره / 194). «قِتَالٍ»: جنگیدن. بدل از (الْشَّهْرِ) است. «صَدٌّ»: بازداشتن. ممانعت. واژه (صَدٌّ) مبتدا است و کلمات (کُفْرٌ) و (إِخْرَاجٌ) عطف بر آن بوده و واژه (أَکْبَرُ) خبر است. «کُفْرٌ بِهِ»: کافرشدن به خدا است. «الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ»: عطف بر (سَبِیلِ اللهِ) است. «فِتْنَةُ»: کفر و شرک. برگرداندن از دین (نگا: بقره / 191). «مَن یَرْتَدِدْ»: هر که برگردد. «حَبِطَتْ»: باطل و تباه گشته و هدر رفته است.]] |
|
225 | 2 | 218 | إن الذين آمنوا والذين هاجروا وجاهدوا في سبيل الله أولئك يرجون رحمت الله والله غفور رحيم |
| | | کسانی که ایمان آوردهاند و کسانی که هجرت نمودهاند و در راه خدا جهاد کردهاند، آنان رحمت خدا را چشم میدارند، و خداوند آمرزنده و مهربان است. [[«یَرْجُونَ»: امیدوارند. انتظار دارند.]] |
|
226 | 2 | 219 | يسألونك عن الخمر والميسر قل فيهما إثم كبير ومنافع للناس وإثمهما أكبر من نفعهما ويسألونك ماذا ينفقون قل العفو كذلك يبين الله لكم الآيات لعلكم تتفكرون |
| | | دربارهی باده و قمار از تو سؤال میکنند. بگو: در آنها گناه بزرگی است و منافعی هم برای مردم دربر دارند، ولی گناه آنها بیش از نفع آنها است. و از تو میپرسند: چه چیز را صدقه و انفاق کنند؟ بگو: مازاد (نیازمندی خود). این چنین خداوند آیات (و احکام) را برای شما روشن میسازد، شاید (دربارهی مصالح دنیا و آخرت خود) بیندیشید. [[«الْخَمْرِ»: می. «الْمَیْسِرِ»: قمار با همه انواع آن. «الْعَفْوَ»: اضافه بر نیاز. مازاد بر نفقه. آنچه به رنج نیندازد (نگا: اعراف / 199). مفعولٌبه فعل محذوف (أَنفِقُوا) است. «یُبَیِّنُ»: روشن میگرداند.]] |
|
227 | 2 | 220 | في الدنيا والآخرة ويسألونك عن اليتامى قل إصلاح لهم خير وإن تخالطوهم فإخوانكم والله يعلم المفسد من المصلح ولو شاء الله لأعنتكم إن الله عزيز حكيم |
| | | (تا راجع به نیازهای روحی و جسمی خود) در دنیا و آخرت (اندیشه کنید). و دربارهی یتیمان میپرسند (که نظر اسلام راجع به معامله و مخالطهی با ایشان چیست؟). بگو: هر چیز که صلاح ایشان در آن باشد، نیک و پسندیده است، و اگر با آنان (زندگی خود را به قصد اصلاح نه افساد) بیامیزید (مانعی ندارد). ایشان برادران (دینی) شما هستند (و انتظار چنین کمکی میرود)، و خداوند مفسد را از مصلح (موجود در میان شما، جدا میسازد و) میشناسد، و اگر خدا میخواست (با تعیین تکالیف و وظائف سخت در امر سرپرستی یتیمان) شما را به زحمت میانداخت. بیگمان خداوند چیره و حکیم است (و قانونی جز آنچه مصالح بندگان در آن باشد، وضع نمیکند). [[«فِی الدُّنْیَا وَ اْلآخِرَةِ»: درباره کار و بار دنیا و آخرت. در اینجا مضاف محذوف است، از قبیل (امور. شؤون). و جار و مجرور متعلّق به (یُبَیِّنُ) یا (تَتَفَکَّرُونَ) در آیه پیشین است. «وَ إِن تُخَالِطُوهُمْ»: و اگر با آنان همزیستی کنید در خوردن و نوشیدن و مسکن و زندادن و زنگرفتن، شایسته است و از شما انتظار همین است. «أَعْنَتَ»: به رنج انداخت. از ماده (عَنَت) به معنی مشقّت.]] |
|
228 | 2 | 221 | ولا تنكحوا المشركات حتى يؤمن ولأمة مؤمنة خير من مشركة ولو أعجبتكم ولا تنكحوا المشركين حتى يؤمنوا ولعبد مؤمن خير من مشرك ولو أعجبكم أولئك يدعون إلى النار والله يدعو إلى الجنة والمغفرة بإذنه ويبين آياته للناس لعلهم يتذكرون |
| | | و با زنان مشرک (غیر اهل کتاب) تا ایمان نیاورند ازدواج نکنید، و بیگمان کنیز مؤمنی از زن (آزاد) مشرکی بهتر است، اگرچه (زیبائی یا ثروت یا موقعیّت او) شما را به شگفتی انداخته باشد (و دلباختهی او بوده باشید)، و (زنان و دختران خود را) به ازدواج مردان مشرک در نیاورید، مادامی که ایمان نیاورند. و بیگمان غلام مؤمنی از مرد مشرکی بهتر است اگرچه (زیبائی یا ثروت یا موقعیّت او) شما را به شگفتی انداخته باشد (و دل از کفتان ربوده باشد). آنان (اعم از زنان یا مردان مشرک) به سوی آتش (دوزخ) دعوت میکنند (و سبب شقاوت میگردند) و خدا به سوی بهشت و آمرزش به فرمان خود و توفیق خویش دعوت میکند (و پیروی از دستور او، وسیلهی سعادت میشود)، و خدا آیات خود را برای مردم روشن میسازد (و احکام شریعت را با دلائل واضح تفهیم مینماید) تا این که (راه صلاح و سعادت خویش را بشناسند و) یادآور شوند. [[«لا تَنکِحُوا الْمُشْرِکَاتِ»: با زنان مشرک ازدواج نکنید. «أَمَةٌ» برده. بنده. «لا تَنکِحُوا الْمُشْرِکِینَ»: زنان را به ازدواج کافران درنیاورید. «عَبْدٌ»: برده. بنده. «یَدْعُونَ»: فرا میخوانند. دعوت میکنند. «یَدْعُو»: فرا میخواند. دعوت میکند. در رسمالخطّ قرآنی الفی در آخر دارد. «بِإِذْنِهِ»: به اراده و توفیق خود. «یَتَذَکَّرُونَ»: متذکّر شوند. پند و عبرت گیرند.]] |
|