نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
2156 | 18 | 16 | وإذ اعتزلتموهم وما يعبدون إلا الله فأووا إلى الكهف ينشر لكم ربكم من رحمته ويهيئ لكم من أمركم مرفقا |
| | | و چون از ایشان و آنچه جز خداوند میپرستند، کناره گرفتید، در آن غار جای گیرید تا پروردگارتان رحمت خویش را بر شما بگستراند و کار شما را به سامان آورد |
|
2157 | 18 | 17 | وترى الشمس إذا طلعت تزاور عن كهفهم ذات اليمين وإذا غربت تقرضهم ذات الشمال وهم في فجوة منه ذلك من آيات الله من يهد الله فهو المهتد ومن يضلل فلن تجد له وليا مرشدا |
| | | و خورشید را چون طلوع میکرد میدیدی که از غارشان به سوی دست راست میگراید و چون غروب میکرد از دست چپ آنان بر میگذشت و آنان در گستره غار بودند، این از آیات الهی است، هرکس که خداوند هدایتش کند رهیافته است و هرکس که او بیراه واگذارد، هرگز برایش سرور و راهنمایی نمییابی |
|
2158 | 18 | 18 | وتحسبهم أيقاظا وهم رقود ونقلبهم ذات اليمين وذات الشمال وكلبهم باسط ذراعيه بالوصيد لو اطلعت عليهم لوليت منهم فرارا ولملئت منهم رعبا |
| | | و آنان را بیدار میانگاشتی و حال آنکه خفته بودند، و ایشان را [از چپ] به راست و [از راست] به چپ میگردانیم و سگشان بازوانش را بر درگاه غار گشوده بود، چون به ایشان مینگریستی، پشت میکردی و میگریختی و از ایشان هراسان میشدی |
|
2159 | 18 | 19 | وكذلك بعثناهم ليتساءلوا بينهم قال قائل منهم كم لبثتم قالوا لبثنا يوما أو بعض يوم قالوا ربكم أعلم بما لبثتم فابعثوا أحدكم بورقكم هذه إلى المدينة فلينظر أيها أزكى طعاما فليأتكم برزق منه وليتلطف ولا يشعرن بكم أحدا |
| | | و بدینسان بود که آنان را از خواب بیدار کردیم تا در میان خویش همپرسی کنند، [چنانکه] یکی از آنان گفت چه مدت در اینجا ماندهاید؟ [در پاسخش] گفتند به اندازه یک روز یا بخشی از روز [در اینجا] ماندهایم، [دیگران] گفتند پروردگارتان آگاهتر است که چه مدت ماندهاید، حال یکی از خودتان را با این درهمتان به سوی شهر بفرستید تا ببیند که خوراک بهتر کجاست، و خوراکی از آن برایتان [بخرد و] بیاورد و پنهانکاری کند و هیچ کس را از حال شما آگاه نگرداند |
|
2160 | 18 | 20 | إنهم إن يظهروا عليكم يرجموكم أو يعيدوكم في ملتهم ولن تفلحوا إذا أبدا |
| | | چرا که آنان اگر بر شما دست یابند سنگسارتان میکنند یا شما را [با زور] به آیین خویش در میآورند و در آن صورت هرگز رستگار نخواهید شد |
|
2161 | 18 | 21 | وكذلك أعثرنا عليهم ليعلموا أن وعد الله حق وأن الساعة لا ريب فيها إذ يتنازعون بينهم أمرهم فقالوا ابنوا عليهم بنيانا ربهم أعلم بهم قال الذين غلبوا على أمرهم لنتخذن عليهم مسجدا |
| | | و بدینسان دیگران را از حال ایشان با خبر گرداندیم تا بدانند که وعده الهی راست و درست است و در قیامت تردیدی نیست، و هنگامی که در میان خویش بگومگو کردند و [عدهای] گفتند بر جایگاه آنان یادمانی بسازید، پروردگارشان به احوال آنان آگاهتر است، و کسانی که مهار کار ایشان را در دست داشتند گفتند بر جایگاه آنان [زیارتگاه و] معبدی خواهیم ساخت |
|
2162 | 18 | 22 | سيقولون ثلاثة رابعهم كلبهم ويقولون خمسة سادسهم كلبهم رجما بالغيب ويقولون سبعة وثامنهم كلبهم قل ربي أعلم بعدتهم ما يعلمهم إلا قليل فلا تمار فيهم إلا مراء ظاهرا ولا تستفت فيهم منهم أحدا |
| | | زودا که بگویند آنان سه تن بودند، چهارمینشان سگشان بود، و بگویند پنج تن بودند، ششمینشان سگشان بود که همه از روی حدس و گمان است، و گویند هفت تن بودند و هشتمینشان سگشان بود، بگو پروردگار من به عده آنان داناتر است، هیچ کس عده آنان را نمیداند جز معدودی، پس در کار و بار آنان جز در حدی سطحی بگومگو مکن و از احد از آنان درباره آنان نظر مخواه |
|
2163 | 18 | 23 | ولا تقولن لشيء إني فاعل ذلك غدا |
| | | و هرگز در هیچ کاری مگو که من فردا کننده آن هستم |
|
2164 | 18 | 24 | إلا أن يشاء الله واذكر ربك إذا نسيت وقل عسى أن يهدين ربي لأقرب من هذا رشدا |
| | | [و بگو] مگر آنکه خدا بخواهد، و چون [ان شاء الله گفتن را] فراموش کردی [هنگامی که به یاد آوردی] پروردگارت را یاد کن و بگو باشد که پروردگارم مرا به راهی نزدیکتر از این به صواب هدایت کند |
|
2165 | 18 | 25 | ولبثوا في كهفهم ثلاث مائة سنين وازدادوا تسعا |
| | | و در غارشان سیصد سال ماندند و نه سال هم بر آن افزودند |
|