بسم الله الرحمن الرحيم

نتائج البحث: 6236
ترتيب الآيةرقم السورةرقم الآيةالاية
21131784قل كل يعمل على شاكلته فربكم أعلم بمن هو أهدى سبيلا
بگو: هر کسی برابر روش خود کار می‌کند (و طریقه‌ی خویش را در پیش می‌گیرد) و پروردگارتان بهتر (از همگان) می‌داند که چه کسی راهش درست‌تر (از راه دیگری بوده و راسترو کدام و گمراه کدام) است. [[«شَاکِلَة»: طریقه و شیوه. رویّه و روش. هرگونه عادت و مکتب و مذهبی که به انسان جهت می‌دهد.]]
21141785ويسألونك عن الروح قل الروح من أمر ربي وما أوتيتم من العلم إلا قليلا
از تو (ای محمّد!) درباره‌ی روح می‌پرسند (که چیست). بگو: روح چیزی است که تنها پروردگارم از آن آگاه است (و خلقتی اسرارآمیز و ساختمانی مغایر با ساختمان ماده دارد و اعجوبه‌ی جهان آفرینش است. بنابراین جای شگفت نیست اگر به حقیقت روح پی نبرید). چرا که جز دانش اندکی به شما داده نشده است، (و علم شما انسانها با توجّه به گستره‌ی کلّ جهان و علم لایتناهی خداوند سبحان، قطره به دریا هم نیست). [[«الرُّوحِ»: روح آدمی. جان. مراد آفریده‌ای از آفریدگان خدا است که ساختمان و ماهیّت آن فراتر از ساختمان و ماهیّت جهان ماده است و غیبی از غیوب الهی است و حقیقت آن بر ما روشن نیست. برخی با توجّه به آیه‌های ماقبل و مابعد این آیه، واژه روح را قرآن معنی می‌کنند. چرا که قرآن معجزه جاویدان و نادره ناشناخته جهان، در قالب الفاظ و عباراتی نیست که انس و جنّ بتوانند از آن تقلید کنند و همسان آن را بسازند. بلکه چگونگی آن سرّی از اسرار است (نگا: غافر / 15، شوری / 52). «أَمْرِ»: جمع آن امور است، یعنی: کاروبار. «مِنْ أَمْرِ رَبّی»: چیزی است که تنها خدایم از آن آگاه است، و رازی است که در حیطه علم آفریدگارم است و بس.]]
21151786ولئن شئنا لنذهبن بالذي أوحينا إليك ثم لا تجد لك به علينا وكيلا
اگر ما بخواهیم آنچه را که (از قرآن) به تو وحی کرده‌ایم، از تو بازپس می‌گیریم (و از درون دلها و لابلای کتابها محو می‌گردانیم) آن گاه کسی را نخواهی یافت که در این رابطه علیه ما از تو دفاع کند (و در حفظ قرآن یا برگشت آن بکوشد). [[«بِالَّذِی»: حرف (ب) برای تعدّیه، و به کاربردن موصول مختصّ (الَّذی) به جای موصول مشترک (ما) برای بیان اهمّیّت و عظمت قرآن است. «بِهِ»: در این رابطه که بازپس گرفتن قرآن است. «وَکِیلاً»: ملتزم. متعهّد. حافظ و نگهدار. مراد کسی است که تضمین حفظ قرآن یا اعادت آن کند.]]
21161787إلا رحمة من ربك إن فضله كان عليك كبيرا
لیکن به خاطر رحمت پروردگارت (که شامل حال تو است، آن را برجای می‌داریم و این ارمغان را بازپس نمی‌گیریم). واقعاً کرم بزرگی خدا در حق تو داشته است (که قرآن را برای تو ارسال و تو را خاتم‌الأنبیاء نموده است، و با حفاظت از قرآن آئین تو را جاویدان کرده است). [[«إِلاّ رَحْمَةً ...»: استثناء منقطع است و (إِلاّ) معنی (لکِن) دارد. برخی (رَحْمَةً) را مفعول‌له دانسته‌اند. «فَضْلَهُ»: خیر و خوبی. کرم و نیکی.]]
21171788قل لئن اجتمعت الإنس والجن على أن يأتوا بمثل هذا القرآن لا يأتون بمثله ولو كان بعضهم لبعض ظهيرا
بگو: اگر همه‌ی مردمان و جملگی پریان گرد آیند و متّفق شوند بر این که همچون این قرآن را (با این شیوه‌های دلربا و معانی زیبا بسازند و) بیاورند، نمی‌توانند مانند آن را بیاورند و ارائه دهند، هرچند هم برخی از ایشان پشتیبان و مددکار برخی دیگر شوند (چرا که قرآن کلام یزدان و معجزه‌ی جاویدان آفریدگار است و هرگز از معلومات محدود آفریدگان چنین چیزی ساخته نیست). [[«إِجْتَمَعَتْ»: گرد آیند. اتّحاد و اتّفاق حاصل کنند. «ظَهِیراً»: پشتیبان. کمک‌کننده (نگا: تحریم / 4).]]
21181789ولقد صرفنا للناس في هذا القرآن من كل مثل فأبى أكثر الناس إلا كفورا
ما در این قرآن، هر نوع مثلی را برای مردم، به شیوه‌های گوناگون بارها بیان داشته‌ایم، ولی بیشتر مردم جز انکار (حق، و نادیده گرفتن دلائل هدایت، و تکذیب خدا و رسول، چیزی قبول نمی‌کنند و) نمی‌پذیرند. [[«صَرَّفْنَا»: با شیوه‌های گوناگون بیان داشته‌ایم. انواع مختلف استدلال برحق را به صورتهای گوناگون تکرار کرده‌ایم (نگا: إسراء / 41). «مِن کُلِّ مَثَلٍ»: معانی نمونه‌ای که در زیبائی و گیرائی به مثل می‌مانند. با وجوه مختلف و شیوه‌های گوناگون. «کُفُوراً»: کفر. انکار حق. ناشکری و ناسپاسی.]]
21191790وقالوا لن نؤمن لك حتى تفجر لنا من الأرض ينبوعا
و (هنگامی که کافران مکّه در برابر اعجاز قرآن و دلائل روشن آن درمانده و مبهوت شدند) گفتند: ما هرگز به تو ایمان نمی‌آوریم، مگر این که از زمین (خشک و سوزان مکّه) چشمه‌ای برای ما بیرون جوشانی (که آب آن دائم و روان باشد). [[«تَفْجُرَ»: برجوشانی. بیرون دمانی. «یَنبُوعاً»: چشمه‌ای که آب آن فوّاره کند و بیرون دمد.]]
21201791أو تكون لك جنة من نخيل وعنب فتفجر الأنهار خلالها تفجيرا
یا این که باغی از درختان خرما و انگور (در مکّه) داشته باشی و رودبارها و جویبارهای فراوان در آن روان گردانی. [[«جَنَّةٌ»: باغ پردرخت. «تَفْجِیراً»: سخت برجوشاندن و روان کردن. این واژه معنی تکثیر دارد؛ نه تعدّیه.]]
21211792أو تسقط السماء كما زعمت علينا كسفا أو تأتي بالله والملائكة قبيلا
یا آسمان را تکّه‌تکّه بر سر ما فرود آری همان گونه که می‌پنداری (و می‌گوئی که خدا ما را بیم داده است) و یا این که خدا و فرشتگان را بیاوری و با ما رویاروی گردانی. [[«زَعَمْتَ»: گمان برده‌ای. ادّعاء کرده‌ای (نگا: سبأ / 22). «کِسَفاً»: قطعه قطعه. تکّه‌تکّه. جمع کِسْفَة به معنی و وزن قِطْعَة. حال است. «قَبِیلاً»: مقابل و رویارو. فعیل به معنی مُفاعل، مانند عَشیر به معنی مُعاشِر است. می‌توان معنی کفیل و ضامن و متضمّن و شاهد و گواه نیز از آن استنباط کرد. گروه و جماعتی از مردم (نگا: انعام / 111). «تَأْتِیَ بِاللهِ وَ الْمَلآئِکَةِ قَبِیلاً»: خدا و فرشتگان را با ما رودررو گردانی. خدا و فرشتگان را بر پندار خود شاهد کنی. خدا را حاضر و فرشتگان را گروه گروه به پیش ما بیاوری. واژه (قَبِیلاً) حال از خدا و فرشتگان، یا تنها از فرشتگان است.]]
21221793أو يكون لك بيت من زخرف أو ترقى في السماء ولن نؤمن لرقيك حتى تنزل علينا كتابا نقرؤه قل سبحان ربي هل كنت إلا بشرا رسولا
یا این که سرای بزرگ زرنگاری داشته باشی، و یا این که به سوی آسمان بالا روی، و تنها به بالا رفتنت از آسمان هم ایمان نمی‌آوریم مگر این که کتابی همراه خود برایمان بیاوری که آن را بخوانیم (و ببینیم که از جانب خدا در آن نوشته شده است که تو فرستاده‌ی پروردگار می‌باشی). بگو: پروردگار من منزّه است (از آن که کسی بدو فرمان دهد، یا این که در قدرت او شریک گردد). مگر من جز انسان فرستاده‌ای (از سوی یزدان برای رهنمود مردمان) هستم؟ (معجزه در دست خدا است؛ نه من). [[«زُخْرُفٍ»: پرنقش و نگار. مراد کاخ زرنگار و منقش به زیور و زینت است. «تَرْقَی»: بالا روی. صعود کنی.]]


0 ... 201.2 202.2 203.2 204.2 205.2 206.2 207.2 208.2 209.2 210.2 212.2 213.2 214.2 215.2 216.2 217.2 218.2 219.2 220.2 ... 623

إنتاج هذه المادة أخد: 0.02 ثانية


المغرب.كووم © ٢٠٠٩ - ١٤٣٠ © الحـمـد لله الـذي سـخـر لـنا هـذا :: وقف لله تعالى وصدقة جارية

589113221343884378547764564172223705208