بسم الله الرحمن الرحيم

نتائج البحث: 6236
ترتيب الآيةرقم السورةرقم الآيةالاية
20871758وإن من قرية إلا نحن مهلكوها قبل يوم القيامة أو معذبوها عذابا شديدا كان ذلك في الكتاب مسطورا
هر شهر و دیاری را (که اهل آن ستمکار باشند) پیش از روز قیامت (به مجازات می‌رسانیم و) نابودش می‌گردانیم، یا (اهالی) آن را به عذاب سختی گرفتار می‌نمائیم. این (مجازات دنیوی پیش از مجازات اخروی) در کتاب (الهی لوح محفوظ) ثبت گردیده است (و قلم قضا و قدر بر آن رفته است. پس قریشیان از این بترسند و بیشتر به دنبال کفر و ستم نروند). [[«إِن مِّن قَرْیَةٍ»: آبادی و شهری وجود ندارد. واژه (إِنْ) حرف نفی، و (مِنْ) بر عمومیّت مابعد خویش دلالت دارد. «قَرْیَةٍ»: هر آبادی و شهری از آبادیها و شهرهائی که ساکنان آنجا ستمگر و کافر و سرکش باشند (نگا: اسراء / 16، کهف / 59). «الْکِتَابِ»: لوح محفوظ (نگا: حدید / 22). «مَسْطُوراً»: نوشته. ضبط و ثبت شده.]]
20881759وما منعنا أن نرسل بالآيات إلا أن كذب بها الأولون وآتينا ثمود الناقة مبصرة فظلموا بها وما نرسل بالآيات إلا تخويفا
(قریشیان می‌خواهند، کوه صفا را طلا کنی، و کوههای پیرامون ایشان را از میان برداری و غیره). چیزی ما را از انجام این معجزات (مادی پیشنهادی) باز نمی‌دارد، مگر این که (ما قبلاً چنین معجزاتی را بر دست پیغمبران پیشین انجام داده‌ایم، و) گذشتگان آنها را (پس از مشاهده) تکذیب کرده‌اند. (سنّت ما هم بر این رفته است که پس از نمودن معجزات مادی، در صورت عدم پذیرش پیشنهادکنندگان، آنان را هلاک سازیم. از جمله) ما برای قوم ثمود شتر (از سنگ به در آوردیم و) به سویشان گسیل داشتیم که (معجزه‌ی هویدا و شکّ‌زدا و) روشنگری بود. امّا آنان نسبت بدان کفر ورزیدند (و آن را از جانب خدا ندیدند و کُشتند. اصولاً برنامه‌ی ما این نیست که هر کسی معجزه‌ای پیشنهاد کند پیغمبر وقت تسلیم او گردد) و ما معجزات را جز برای بیم دادن (مردم و اتمام حجّت) اجرا نمی‌سازیم. [[«أَن نُّرْسِلَ بِالآیَاتِ»: مراد معجزاتی است که قریش پیشنهاد می‌کردند و می‌خواستند (نگا: اسراء / 90 - 93). «مُبْصِرَةً»: روشنگر و شکّ‌برانداز. معجزه‌ای که هرکس درباره آن بیندیشد، بینش به هم رساند و بصیرت پیدا کند. حال ناقه است. «ظَلَمُوا بِهَا»: به سبب باور نکردن به معجزه بودن آن شتر، به خود ستم کردند. منکر آن شدند و در حق آن ستم کردند. «تَخْوِیفاً»: بیم دادن. مفعول‌له است.]]
20891760وإذ قلنا لك إن ربك أحاط بالناس وما جعلنا الرؤيا التي أريناك إلا فتنة للناس والشجرة الملعونة في القرآن ونخوفهم فما يزيدهم إلا طغيانا كبيرا
زمانی (را به یاد آور ای پیغمبر که) به تو گفتیم: پرودگارت احاطه‌ی کامل به مردم دارد و (از وضع آنان کاملاً آگاه است. پس بیباکانه دعوت خود را برسان و بدان که) ما دیداری را که (در شب معراج) برای تو میسّر کردیم و درخت نفرین شده (ی زقّوم را که در ته دوزخ می‌روید و خوراک بزهکاران است و مذکور) در قرآن، جز وسیله‌ی آزمایش مردمان قرار نداده‌ایم. ما ایشان را (با مخاوف دنیا و آخرت) بیم می‌دهیم، ولی چیزی بر آنان جز طغیان و عصیان فراوان نمی‌افزاید. [[«الرُّؤْیَا»: رؤیت. مشاهده و دیدار. مراد دیدن کردن از چیزهائی است که در شب معراج صورت پذیرفت. «فِتْنَةً»: آزمایش. امتحان. «الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ»: درخت نفرین شده. مراد درخت زقّوم است که خوراک گناهکاران است و در بن دوزخ می‌روید (نگا: صافّات / 62 - 67، دخان / 43 و 44). علّت تسمیه آن بدین نام، از آن جهت است که چنین درختی نشانه دوری از رحمت خدا و لعنِ خورندگان آن است.]]
20901761وإذ قلنا للملائكة اسجدوا لآدم فسجدوا إلا إبليس قال أأسجد لمن خلقت طينا
زمانی (را یادآور شو) که ما به فرشتگان گفتیم: برای آدم کرنش کنید. فرشتگان جملگی کرنش کردند مگر ابلیس (که از جنّیان بود و در میان فرشتگان قرار داشت، او که نمونه‌ی کامل استکبار بود) گفت: آیا برای کسی کرنش کنم که او را از گِل آفریده‌ای؟ (من که از آتشم، بهتر از آدمم! عالی برای دانی چگونه تعظیم کند؟). [[«خَلَقْتَ طِیناً»: او را از گِل آفریده‌ای (نگا: اعراف / 12). واژه (طیناً) منصوب به نزع خافض است.]]
20911762قال أرأيتك هذا الذي كرمت علي لئن أخرتن إلى يوم القيامة لأحتنكن ذريته إلا قليلا
شیطان گفت: به من بگو که آیا این همان کسی است که او را بر من ترجیح و گرامی داشته‌ای؟! (جای تعجّب است). اگر مرا تا روز قیامت زنده بداری، فرزندان او را همگی جز اندکی (با گمراهی) نابود می‌گردانم (و لگامِ وسوسه را به دهانشان می‌زنم و به جاده‌ی خطا و گناهشان می‌کشانم). [[«أَرَأَیْتَکَ»: آیا ملاحظه کرده‌ای که چه کرده‌ای؟ مرا بگو. خبرم کن. «هذَا الَّذِی ...»: ادات استفهامی محذوف و از سیاق کلام پیدا است. یعنی: هَلْ هذا هُوَ الَّذی. «لَأَحْْتَنِکَنَّ»: زیر چانه ایشان را افسار می‌بندم. لگام به دهانشان می‌زنم. با گمراهسازی نابودشان می‌گردانم و تباهشان می‌سازم.]]
20921763قال اذهب فمن تبعك منهم فإن جهنم جزاؤكم جزاء موفورا
خدا فرمود: برو! (تا روز رستاخیز به تو مهلت داده می‌شود و هرچه می‌خواهی بکن. آدمیزادگان از عقل و اراده برخوردارند) کسانی که از ایشان از تو پیروی کنند، دوزخ سزای شما (اهریمن و آنان) است و سزای فراوان و بی‌نقصانی است. [[«إِذْهَبْ»: برو. جنبه توهین و تحقیر را دارد. «جَزَآءً»: مفعول مطلق (جَزَآؤُکُمْ) یا فعل محذوفی است و تقدیر چنین است: تُجْزَوْنَ جَزآءً. «مَوْفُوراً»: فراوان. کامل و بی‌کم و کاست.]]
20931764واستفزز من استطعت منهم بصوتك وأجلب عليهم بخيلك ورجلك وشاركهم في الأموال والأولاد وعدهم وما يعدهم الشيطان إلا غرورا
و بترسان و خوار گردان با ندای (دعوت به معصیت و وسوسه‌ی) خود هرکسی از ایشان را که توانستی، و لشکر سواره و پیاده‌ی خود را بر سرشان بشوران و بتازان (و همه‌ی تلاش خویش را برای شکست دادن و گول زدن ایشان به کار گیر) و در اموال آنان (با تشویق و تحریکشان برای کسب آن از حرام و صرف آن در حرام) و در اولاد ایشان (با گول زدن اولیاء و رهنمود فرزندانشان به کفر و فساد در پرتو تربیت نادرستشان) شرکت جوی، و آنان را (به نبودن حساب و کتاب و بهشت و دوزخ، یا به شفاعت خدایان و بتان و بزرگواری خاندان و غیره) وعده بده (و بفریب)، و وعده‌ی شیطان به مردمان جز نیرنگ و گول نیست. [[«إِسْتَفْزِزْ»: از مصدر استفزاز به معنی: استخفاف و خوار داشتن. به هراس انداختن. بریدن کسی از حق و کشاندن او به سوی باطل. «بِصَوْتِکَ»: مراد وسوسه اغواگرانه و گمراهسازانه اهریمن است. «أَجْلِبْ عَلَیْهِمْ»: بر آنان فریاد بزن و بتاز. مراد لشکرکشی است. «بِخَیْلِکَ»: خیل، سواران. «رَجِلِکَ»: رَجِل، پیاده. اسم جنس و به معنی پیادگان اهریمن، اعوان و انصار و پیروان او است. «غُرُوراً»: نیرنگ. گول زدن و فریفتن. صفت مصدر محذوفی است و تقدیر آن چنین است: وَعْداً غُرُوراً.]]
20941765إن عبادي ليس لك عليهم سلطان وكفى بربك وكيلا
بی‌گمان سلطه‌ای بر بندگان (مخلص و مؤمن) من نخواهی داشت، و همین کافی است که (ایشان در پناه خدایند و) پروردگارت حافظ و پشتیبان (این چنین بندگان) است. [[«إِنَّ عِبَادِی ...»: (نگا: حجر / 42).]]
20951766ربكم الذي يزجي لكم الفلك في البحر لتبتغوا من فضله إنه كان بكم رحيما
پروردگارتان آن کسی است که کشتیها را در دریاها به حرکت در می‌آورد تا جویای رزق او (شوید و از فضل و نعمتش برخوردار) گردید. خداوند همیشه در حق شما (بندگان) مهربان بوده است. [[«یُزْجِی»: می‌راند. سوق می‌دهد. «الْفُلْکَ»: کشتیها (نگا: بقره / 164). «مِن فَضْلِهِ»: از خیر و خوبی او.]]
20961767وإذا مسكم الضر في البحر ضل من تدعون إلا إياه فلما نجاكم إلى البر أعرضتم وكان الإنسان كفورا
هنگامی که ناراحتیها در دریاها به شما می‌رسد (و گرفتار طوفانها و امواج سهمگین می‌شوید و کشتی خویش را همچون پر کاهی در پهنه‌ی آبها می‌بینید، وحشت می‌کنید و) جز خدا همه‌ی کسانی از نظرتان ناپدید می‌گردند که ایشان را به فریاد می‌خوانید. امّا زمانی که خدا شما را (از غرق شدن) نجات داد و به خشکی رسانید، (از یکتاپرستی) روی می‌گردانید (و انسانهای ناتوان و بتان بی‌جان را انباز یزدان جهان می‌سازید)، و اصولاً انسان بسیار ناسپاس است. [[«الضُّرُّ»: ناراحتیها و گرفتاریها. مشکلات و سختیها (نگا: انعام / 17، یونس / 12 و 107). «ضَلَّ»: گم شد. از ذهن محو و از نظر ناپدید گردید).]]


0 ... 198.6 199.6 200.6 201.6 202.6 203.6 204.6 205.6 206.6 207.6 209.6 210.6 211.6 212.6 213.6 214.6 215.6 216.6 217.6 ... 623

إنتاج هذه المادة أخد: 0.02 ثانية


المغرب.كووم © ٢٠٠٩ - ١٤٣٠ © الحـمـد لله الـذي سـخـر لـنا هـذا :: وقف لله تعالى وصدقة جارية

549764456133616774231425629379532648