نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
2076 | 17 | 47 | نحن أعلم بما يستمعون به إذ يستمعون إليك وإذ هم نجوى إذ يقول الظالمون إن تتبعون إلا رجلا مسحورا |
| | | ما (از هر کس دیگری) بهتر میدانیم که آنان به چه منظوری به سخنان تو گوش فرا میدهند، هنگامی که پای سخنانت مینشینند، و آن زمان که با هم درگوشی صحبت میکنند. آن زمان که ستمکاران (کفرپیشه، نهانی به یکدیگر) میگویند (اگر شما دوستان همعقیدهی ما از او پیروی کنید) جز از مرد جادوشدهای پیروی نمیکنید (که جادوگران در عقل و هوش او رخنه کرده و آن را مختلّ ساختهاند). [[«یَسْتَمِعُونَ بِهِ»: حالی که ایشان به هنگام گوش فرا دادن داشتند و متلبّس به چه تمسخر و استهزائی در حق تو و قرآن بودند. «إِذْهُمْ نَجْوَی»: آن گاه که آنان با هم درگوشی صحبت میکردند و نهانی سخنان زشتی میگفتند. واژه (إِذْ) ظرف زمان و بدل از (إِذْ) پیشین است. واژه (نَجْوَی) جمع (نَجِیّ) است. مانند: قَتیل و قَتْلی، جَریح و جَرْحی. به معنی: نجواکنندگان با یکدیگر. کلمه (نَجْوی) میتواند مصدر هم باشد. «مَسْحُوراً»: جادو شده. مراد دیوانه و دارای اختلال حواسّ است.]] |
|
2077 | 17 | 48 | انظر كيف ضربوا لك الأمثال فضلوا فلا يستطيعون سبيلا |
| | | بنگر چگونه برای تو مثلها میزنند و (گاه کاهن، گاه مجنون، وقتی شاعر، و زمانی ساحرت میگویند.) از این رو آنان گمراه گشته و نمیتوانند راهی (به سوی حق) پیدا کنند. [[«ضَرَبُوا لَکَ الأمْثَالَ»: برای تو مثلها میزنند. مراد نسبتهای دروغین همچون ساحر و شاعر و کاهن و مجنون و غیره است.]] |
|
2078 | 17 | 49 | وقالوا أإذا كنا عظاما ورفاتا أإنا لمبعوثون خلقا جديدا |
| | | و (اینان و منکرانِ دیگر رستاخیز) میگویند: آیا هنگامی که ما استخوانی (پوسیده) و تکّههائی خشکیده (و از هم پاشیده) شدیم، مگر دیگر باره آفرینش تازهای خواهیم یافت (و زندگی دوبارهای پیدا خواهیم کرد؟!). [[«عِظَاماً»: جمع عَظْم، استخوانها. «رُفَاتاً»: درهم شکسته و از هم پراکنده. «خَلْقاً جَدِیداً»: آفرینش تازه. مخلوق نو و دوباره جان به پیکر دمیده (نگا: رعد / 5، ابراهیم / 19، یس / 78 و 79).]] |
|
2079 | 17 | 50 | قل كونوا حجارة أو حديدا |
| | | بگو: شما سنگ باشید (که به هیچ وجه قابلیّت پذیرش حیات را ندارد) و یا آهن باشید (که از سنگ محکمتر است). [[«حَدِیداً»: آهن.]] |
|
2080 | 17 | 51 | أو خلقا مما يكبر في صدوركم فسيقولون من يعيدنا قل الذي فطركم أول مرة فسينغضون إليك رءوسهم ويقولون متى هو قل عسى أن يكون قريبا |
| | | یا این که (جز آن دو) چیز دیگری باشید که در نظرتان (از اینها هم) سختتر است (و از قابلیّت پذیرش حیات دورتر، باز خدا میتواند به پیکرتان جان بدمد و به زندگی مجدّد بازگرداند. آنان شگفتزده) خواهند گفت: چه کسی ما را باز میگرداند؟ بگو: آن خدائی که نخستین بار شما را آفرید. پس از آن، سرهایشان را به سویت (به عنوان استهزاء) تکان میدهند و میگویند: چه زمانی این (معاد) خواهد بود؟ بگو: شاید که نزدیک باشد. [[«یَکْبُرُ فِی صُدُورِکُمْ»: در نظرتان سختتر و اصلاً قابلیّت پذیرش حیات را ندارند. «سَیُنْغِضُونَ»: تکان خواهند داد.]] |
|
2081 | 17 | 52 | يوم يدعوكم فتستجيبون بحمده وتظنون إن لبثتم إلا قليلا |
| | | (این بازگشت به حیات مجدّد) روزی خواهد بود که خدا شما را (از گورهایتان برای گردهمائی در محشر) فرا میخواند و شما (فرمان او را) با حمد و سپاس پاسخ میگوئید و گمان میبرید که (در دنیا) جز مدّت اندکی ماندگار نبودهاید. [[«تَسْتَجِیبُونَ بِحَمْدِهِ»: پاسخگوی امر خدا ستایشکنان خواهید بود. یعنی با سرعت همچون مطیعان مؤمن و فرمانبردار از گورها سر برآورده و رهسپار میدان محشر میگردید. «إِن لَّبِثْتُمْ»: ماندگار نبودهاید. نماندهاید. مراد ماندن در دنیا یا در گور است.]] |
|
2082 | 17 | 53 | وقل لعبادي يقولوا التي هي أحسن إن الشيطان ينزغ بينهم إن الشيطان كان للإنسان عدوا مبينا |
| | | (ای پیغمبر!) به بندگانم بگو: سخنی (در گفتار و نوشتار خود) بگویند که زیباترین (و نیکوترین سخنها) باشد. چرا که اهریمن (به وسیلهی سخنهای زشت و ناشیرین) در میان ایشان فساد و تباهی به راه میاندازد، و بیگمان اهریمن (از دیر باز) دشمن آشکار انسان بوده است (و پیوسته درصدد برآمده تا آتش جنگ را با افروزینهی وسوسه شعلهور سازد). [[«أَلَّتِی»: عبارت و مقالتی را که. «یَنزَغُ»: تباهی به راه میاندازد. شما را برای انجام فساد و تباهی وسوسه میکند (نگا: اعراف / 200).]] |
|
2083 | 17 | 54 | ربكم أعلم بكم إن يشأ يرحمكم أو إن يشأ يعذبكم وما أرسلناك عليهم وكيلا |
| | | پروردگارتان از حال شما آگاهتر (از هر کسی) است، اگر بخواهد (به شما توفیق ایمان عطاء میکند) و شما را مشمول رحمت خود قرار میدهد، و اگر بخواهد (با کفر و عصیان شما را میمیراند و) دچار عذابتان میگرداند. (ای محمّد!) ما تو را به عنوان وکیل (ایمان آوردن) ایشان (و مراقب احوال آنان) نفرستادهایم، (تا ملزم باشی حتماً آنان ایمان بیاورند. بلکه بر رسولان پیام باشد و بس). [[«وَکِیلاً»: واگذار و موکول به او. مراقب و محافظ. مراد این است که وظیفه پیغمبر و هر دعوتکنندهای، تنها تبلیغ روشن و آشکار و تلاش لازم در امر دعوت به سوی حق است.]] |
|
2084 | 17 | 55 | وربك أعلم بمن في السماوات والأرض ولقد فضلنا بعض النبيين على بعض وآتينا داوود زبورا |
| | | پروردگارت از (احوال همهی) مردمان و چیزهائی که در آسمانها و زمینند آگاهتر (از هر کسی) است (و میداند چه کسانی را از میان تودهی مردم به پیغمبری برمیگزیند). ما برخی از پیغمبران را بر برخی دیگر برتری دادهایم، و (از جمله) به داود زبور عطاء نمودهایم (و او را بدان افتخار بخشیده و بالاتر از بعضی انبیاء قرار دادهایم. به تو نیز قرآن ارمغان کرده و خاتم و سرآمد همهی پیغمبرانت ساختهایم). [[«زَبُوراً»: نام کتاب آسمانی داود است (نگا: نساء / 163).]] |
|
2085 | 17 | 56 | قل ادعوا الذين زعمتم من دونه فلا يملكون كشف الضر عنكم ولا تحويلا |
| | | (ای پیغمبر! به مشرکان) بگو: کسانی را که بجز خدا (شایستهی پرستش) میپندارید (به هنگام بلا، به کمک) بخوانید، امّا (خواهید دید که) نه توانائی دفع زیان و رفع بلا از شما را دارند، و نه میتوانند آن را دگرگون سازند (و ناخوشیها را به خوشیها تبدیل کنند و یا این که از اندوه دردها بکاهند). [[«تَحْوِیلاً»: تغییر و تبدیل.]] |
|