نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
2067 | 17 | 38 | كل ذلك كان سيئه عند ربك مكروها |
| | | همهی آن (مأمورات و منهیّات مذکور در آیات پیشین) بدهایش (که منهیّات است) نزد پروردگارت زشت بشمار است (و از آن ناخوشنود است). [[«کُلُّ ذلِکَ»: همه آنها. یعنی جملگی 24 سفارشی که با (لا تَجْعَلْ مَعَ اللهِ) در آیه 22 شروع میگردد و شامل مأمورات و منهیّات میباشد. «سَیِّئُهُ»: بد و زشت آن. مراد بخش منهیّات و محظورات است.]] |
|
2068 | 17 | 39 | ذلك مما أوحى إليك ربك من الحكمة ولا تجعل مع الله إلها آخر فتلقى في جهنم ملوما مدحورا |
| | | اینها از امور حکمتآمیزی است که پروردگارت به تو وحی کرده است، و هرگز با خداوند (یگانه و آفریدگار جهان هستی) معبود دیگری را انباز مکن، که (اگر چنین کنی) به دوزخ افکنده شوی (و از سوی خدا و مردم) سرزنش شده و مطرود (از رحمت الهی گردی). [[«ذلِکَ»: آن احکام پیشین راجع به اوامر و نواهی. «مِنَ الْحِکْمَةِ»: احکام مذکور برخی از امور حکمتآمیز است. احکام مذکور عین حکمت و ساخته و پرداخته از آن است. اشیاء متقدّم از جمله چیزهائی میباشند که عقل به صحّت و استواری آنها گواهی میدهد و نفس بدانها میگراید. «مَدْحُوراً»: مطرود از رحمت خدا (نگا: اعراف / 18، إسراء / 18).]] |
|
2069 | 17 | 40 | أفأصفاكم ربكم بالبنين واتخذ من الملائكة إناثا إنكم لتقولون قولا عظيما |
| | | (ای کسانی که میگوئید: فرشتگان دختران خدایند!) آیا پروردگارتان (شما را بر خود ترجیح داده و) پسران را ویژهی شما کرده است (که به گمان شما نسل اعلی بشمارند) و از فرشتگان دخترانی را خاصّ خود کرده است (که به عقیدهی پوچ شما بیارج و از نسل ادنی محسوبند؟). واقعاً شما سخن بسیار (بزرگ کفرآمیزی و بهتان) عظیمی بیان میدارید. [[«أَفَأَصْفَاکُمْ»: آیا شما را اختصاص داده است به؟ آیا خاصّ شما کرده است؟ «إِنَاثاً»: جمع أُنْثی، مراد دختران است (نگا: نحل / 57، صافّات / 149 و 153، طور / 39). «قَوْلاً عَظِیماً»: سخنی بسیار زشت و بس بزرگ از نظر انحراف و قباحت و شناعتی که دارد.]] |
|
2070 | 17 | 41 | ولقد صرفنا في هذا القرآن ليذكروا وما يزيدهم إلا نفورا |
| | | ما در این قرآن (اثبات توحید و نفی شرک را) به صورتهای گوناگون بیان داشتهایم (و با استدلالهای منطقی و فطری، و در شکل تهدید و تشویق، آن را متذکّر شدهایم) تا این که پند گیرند (و دست از این یاوهسرائیها بردارند) ولی جز بر نفرت و گریزشان (از حق) نمیافزایند. [[«صَرَّفْنَا»: با طرق و فنون مختلفِ کلام مکرّراً بیان داشتهایم. مفعول این فعل محذوف است و از سیاق کلام مفهوم است که نسبتِ فرزند به خدای بزرگوار و ردِّ آن از جانب کردگار است (نگا: انعام / 100 - 107، نحل / 57 - 62، زخرف / 16 - 19، نجم / 21 - 27). «نُفُوراً»: بیزاری و گریز.]] |
|
2071 | 17 | 42 | قل لو كان معه آلهة كما يقولون إذا لابتغوا إلى ذي العرش سبيلا |
| | | (ای پیغمبر! به مشرکان) بگو: اگر با خداوند (جهان) آن چنان که میپندارید، خدایانی (در گسترهی هستی) بودند، در این صورت قطعاً درصدد برمیآمدند که بر (یزدان سبحان) صاحب تخت (جهان) چیره شوند، (و اختلاف و تنازع خدایان گوناگون، نظم و نظام دنیا را مختلّ میکرد). [[«آلِهَةٌ»: جمع إِله، خدایان و معبودان. «لاَبْتَغَوْا»: قطعاً طلب میکردند و میجستند. «ذِی الْعَرْشِ»: صاحب تخت فرماندهی و سریر فرمانروائی. مراد خداوند جهان است. «لاَبْتَغَوْا إِلَی ذِی الْعَرْشِ سَبِیلاً»: خواستار غلبه بر خداوند جهان میشدند (نگا: انبیاء / 22، مؤمنون / 91). خدایان پنداری شما تلاش میکردند راهی برای تقرّب به خداوند جستجو کنند (نگا: اسراء / 57).]] |
|
2072 | 17 | 43 | سبحانه وتعالى عما يقولون علوا كبيرا |
| | | خداوند از آنچه آنان (دربارهی خدا به هم میبافتند و از ناروا و نقائصی که در حق او) میگویند، بسیار به دور و (از اندیشهی ایشان) خیلی والاتر و بالاتر است. [[«عُلُوّاً»: بالائی و والائی. مفعول مطلق و برای تأکید است. مصدری است که از غیر فعل خود آمده است (نگا: نوح / 97).]] |
|
2073 | 17 | 44 | تسبح له السماوات السبع والأرض ومن فيهن وإن من شيء إلا يسبح بحمده ولكن لا تفقهون تسبيحهم إنه كان حليما غفورا |
| | | آسمانهای هفتگانه و زمین و کسانی که در آنها هستند همگی، تسبیح خدا میگویند و (با تنزیه و تقدیسش، رضای او میجویند. اصلاً نه تنها آسمانهای هفتگانه و زمین) بلکه هیچ موجودی نیست مگر این که (به زبان حال یا قال) حمد و ثنای وی میگویند، ولی شما تسبیح آنها را نمیفهمید (چرا که زبانشان را نمیدانید و از ساختار اَسرارآمیز عالَم هستی و نظام پیچیدهی جهان آفرینش چندان مطّلع نیستید. پس همآهنگ با سراسر جهان هستی به یکتاپرستی بپردازید و از راستای جملگی کنار نروید و دور نشوید. درهای توبه و برگشت به سوی یزدان جهان به روی همگان باز است). بیگمان یزدان بس شکیبا و بخشنده است (و در کیفر رساندن شتاب نمیورزد و فرصت آشنائی با توحید و رهاکردن شرک را به مردمان میدهد، و در برابر بیداری از خواب غفلتشان مغفرت خود را شاملشان میسازد). [[«تُسَبِّحُ لَهُ ...»: (نگا: رعد / 13، انبیاء / 32، حدید / 1). نطق آب و نطق خاک و نطق گِل]] |
|
2074 | 17 | 45 | وإذا قرأت القرآن جعلنا بينك وبين الذين لا يؤمنون بالآخرة حجابا مستورا |
| | | (ای پیغمبر!) هنگامی که قرآن (ناطق به دلائل حق) را میخوانی، میان تو و آنان که به قیامت باور ندارند (و پیوسته دشمن حق و از حقیقت گریزانند) حجاب ناپیدائی قرار میدهیم (تا نور قرآن به دل ایشان پرتو نیندازد و به آنان سودی نرساند). [[«حِجَاباً»: پرده و مانعی که کافران معاند را از نور معنوی قرآن باز دارد (نگا: بقره / 26، توبه / 124 و 125). «مَسْتُوراً»: ناپیدا نادیدنی (نگا: بقره / 7).]] |
|
2075 | 17 | 46 | وجعلنا على قلوبهم أكنة أن يفقهوه وفي آذانهم وقرا وإذا ذكرت ربك في القرآن وحده ولوا على أدبارهم نفورا |
| | | و (چون در ستیزهجوئی با حق پافشاری میکنند) بر دلهایشان پوششهائی قرار میدهیم تا قرآن را نفهمند، و در گوشهایشان سنگینی ایجاد میکنیم (تا ندای هدایت قرآن را چنان که باید نشوند و از آن سود نبرند، و لذا) هنگامی که پروردگارت را در قرآن به یگانگی یاد میکنی (و خدایان پنداری ایشان را همراه با او نام نمیبری) پشت کرده و میگریزند (تا صدای توحید را نشنوند). [[«أکِنَّةً»: جمع کِنان، پرده و پوشش (نگا: أنعام / 25). «أن یَفْقَهُوهُ»: تا آن را نفهمند (نگا: أنعام / 25). «وَقْراً»: سنگینی (نگا: أنعام / 25). «وَحْدَهُ»: تنها و یگانه. حال است (نگا: أعراف / 70). «نُفُوراً»: مصدر است و به معنی: گریز. در این صورت مفعول مطلق یا مفعولله است. یا این که جمع نافِر است و به معنی: گریزانان. در این صورت، حال بشمار میآید.]] |
|
2076 | 17 | 47 | نحن أعلم بما يستمعون به إذ يستمعون إليك وإذ هم نجوى إذ يقول الظالمون إن تتبعون إلا رجلا مسحورا |
| | | ما (از هر کس دیگری) بهتر میدانیم که آنان به چه منظوری به سخنان تو گوش فرا میدهند، هنگامی که پای سخنانت مینشینند، و آن زمان که با هم درگوشی صحبت میکنند. آن زمان که ستمکاران (کفرپیشه، نهانی به یکدیگر) میگویند (اگر شما دوستان همعقیدهی ما از او پیروی کنید) جز از مرد جادوشدهای پیروی نمیکنید (که جادوگران در عقل و هوش او رخنه کرده و آن را مختلّ ساختهاند). [[«یَسْتَمِعُونَ بِهِ»: حالی که ایشان به هنگام گوش فرا دادن داشتند و متلبّس به چه تمسخر و استهزائی در حق تو و قرآن بودند. «إِذْهُمْ نَجْوَی»: آن گاه که آنان با هم درگوشی صحبت میکردند و نهانی سخنان زشتی میگفتند. واژه (إِذْ) ظرف زمان و بدل از (إِذْ) پیشین است. واژه (نَجْوَی) جمع (نَجِیّ) است. مانند: قَتیل و قَتْلی، جَریح و جَرْحی. به معنی: نجواکنندگان با یکدیگر. کلمه (نَجْوی) میتواند مصدر هم باشد. «مَسْحُوراً»: جادو شده. مراد دیوانه و دارای اختلال حواسّ است.]] |
|