بسم الله الرحمن الرحيم

نتائج البحث: 6236
ترتيب الآيةرقم السورةرقم الآيةالاية
20591730إن ربك يبسط الرزق لمن يشاء ويقدر إنه كان بعباده خبيرا بصيرا
بی‌گمان پروردگارت، روزی هرکس را که بخواهد فراوان و گسترده می‌دارد، و روزی هرکس را که بخواهد کم و تنگ می‌گرداند. چرا که خدا از (سرشت) بندگان خود آگاه (و به احوال و نیازمندیهایشان آشنا و) بینا است. [[«یَبْسُطُ»: گسترده و فراخ می‌گرداند (نگا: بقره / 245، رعد / 26). «یَقْدِرُ»: کم می‌گرداند. تنگ و ناچیز می‌نماید (نگا: رعد / 26، فجر / 16).]]
20601731ولا تقتلوا أولادكم خشية إملاق نحن نرزقهم وإياكم إن قتلهم كان خطئا كبيرا
و (از آنجا که روزی در دست خدا است) فرزندانتان را از ترس فقر و تنگدستی نکشید. ما آنان و شما را روزی می‌دهیم (و ضامن رزق همگانیم). بی‌گمان کشتن ایشان گناه بزرگی است. [[«اِمْلاق»: فقر و تنگدستی (نگا: انعام / 151). «خِطْئاً»: گناه.]]
20611732ولا تقربوا الزنا إنه كان فاحشة وساء سبيلا
و (با انجام عوامل و انگیزه‌های زنا) به زنا نزدیک نشوید که زنا گناه بسیار زشت و بدترین راه و شیوه است. [[«لا تَقْرَبُوا الزِّنَا»: زنا نکنید. به عوامل قرب زنا و مقدّمات آن از قبیل: چشم‌چرانی، بی‌حجابی، خلوت با اجنبی، رفتن به کانونهای فساد، نگاه به کتابها و فیلمهای آلوده ... نزدیک نشوید. «فَاحِشَةً»: گناه زشت و کاملاً آشکار (نگا: آل‌عمران / 135، نساء / 19 و 22 و 25، اعراف / 28).]]
20621733ولا تقتلوا النفس التي حرم الله إلا بالحق ومن قتل مظلوما فقد جعلنا لوليه سلطانا فلا يسرف في القتل إنه كان منصورا
و کسی را نکشید که خداوند کشتن او را - جز به حق - حرام کرده است. هر کس که مظلومانه کشته شود، به صاحب خون او (که نزدیکترین خویشاوند بدو است، این) قدرت را داده‌ایم (که با مراجعه‌ی به قاضی، قصاص خود را درخواست و قاتل را به مجازات برساند) ولی نباید او هم در کشتن اسراف کند (و به جای یک نفر، دو نفر و بیشتر را بکشد، یا این که به عوض قاتل، دیگری را هلاک سازد). بی‌گمان صاحب خون یاری شونده (از سوی خدا) است (چرا که حق قصاص را بدو داده است). [[«النَّفْسَ»: انسان. شخص. «بِالْحَقِّ»: به حق. به سبب حق. «سُلْطَاناً»: تسلّط بر قاتل در مسأله قصاص. دلیل و برهان اخذ قصاص. «إِنَّهُ»: ولی دم. صاحب خون.]]
20631734ولا تقربوا مال اليتيم إلا بالتي هي أحسن حتى يبلغ أشده وأوفوا بالعهد إن العهد كان مسئولا
و در مال یتیم تصرّف نکنید مگر به شیوه‌ای که (در حفظ و بهره‌وری آن مفیدتر و) بهتر باشد. (بدین کار ادامه دهید) تا این که یتیم به سنّ بلوغ می‌رسد (و می‌تواند در دارائی خود تصرّف کند و به نحو احسن آن را مورد بهره‌برداری قرار دهد). و به عهد و پیمان (خود که با خدا یا مردم بسته‌اید) وفا کنید، چرا که از (شما روز رستاخیز درباره‌ی) عهد و پیمان پرسیده می‌شود. [[«لا تَقْرَبُوا»: مراد تصرّف و دست یازیدن است. «إِلاّ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ»: مگر از راهی که بهترین راهها، و طریقه‌ای که سودمندترین طرائق باشد که با نگاهداری و افزایش آن انجام‌پذیر است. «أَشُدَّهُ»: مراد رشد عقلانی و حسن تصرّف در امور است (نگا: نساء / 6).]]
20641735وأوفوا الكيل إذا كلتم وزنوا بالقسطاس المستقيم ذلك خير وأحسن تأويلا
و هنگامی که چیزی را به پیمانه می‌زنید، آن را به تمام و کمال پیمانه کنید، و با ترازوی درست (اشیاء را) بکشید (و در وزن و پیمانه به مشتری کم ندهید) که این کار سرانجام بهتر و نیکوتری (در دنیا و آخرت برای شما) دارد. [[«الْقِسْطَاسِ»: ترازو. عدالت. «بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِیمِ»: با ترازوی درست. با دادگری تامّ (نگا: شعراء / 182).]]
20651736ولا تقف ما ليس لك به علم إن السمع والبصر والفؤاد كل أولئك كان عنه مسئولا
از چیزی دنباله‌روی مکن که از آن ناآگاهی. بی‌گمان (انسان در برابر کارهائی که) چشم و گوش و دل همه (و سایر اعضاء دیگر انجام می‌دهند) مورد پرس و جوی از آن قرار می‌گیرد. [[«لاتَقْفُ»: دنباله‌روی مکن. از ماده (قفو) به معنی دنباله‌روی. یعنی: انسان باید گفتار و کردارش از روی علم و یقین باشد؛ نه از روی ظنّ و گمان و حدس و تخمین. «أُولئِکَ»: آنها. این واژه گاهی برای غیر ذوی‌العقول نیز به کار می‌رود. یا این که اندامهای بدن به عنوان ذوی‌العقول مورد خطاب قرار گرفته‌اند. «کَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً»: انسان از کردار اندامها پرسیده می‌شود. یا این که: همه اندامها مخاطب و مورد پرسش قرار می‌گیرند (نگا: فصّلت / 20 و 21).]]
20661737ولا تمش في الأرض مرحا إنك لن تخرق الأرض ولن تبلغ الجبال طولا
و در روی زمین متکبّرانه و مغرورانه راه مرو. چرا که تو (با پای کوبیدن قلدرانه‌ات بر زمین) نمی‌توانی زمین را بشکافی، و (با گردن کشیدن جبّارانه‌ات بر آسمان، نمی‌توانی) به بلندای کوهها برسی. (آخر ذرّه‌ی ناچیزی انسان نام، در برابر کره‌ی زمین، و کره‌ی زمین در برابر مجموعه‌ی هستی، چه چیز بشمار آست؟!). [[«مَرَحاً»: خوشحالی فراوان. شادمانی زیاد، و توأم با خودپسندی و خود بزرگ‌بینی. مصدر است و حال بشمار است؛ یا این که مفعول مطلق فعل محذوف، و یا این که معفول‌له است. «لَن تَخْرِقَ»: پاره نخواهی کرد. نخواهی شکافت. «طُولاً»: تمییز یا این که حالِ فاعل است. یعنی از لحاظ بلندی یا گردن‌کشان و متطاولانه.]]
20671738كل ذلك كان سيئه عند ربك مكروها
همه‌ی آن (مأمورات و منهیّات مذکور در آیات پیشین) بدهایش (که منهیّات است) نزد پروردگارت زشت بشمار است (و از آن ناخوشنود است). [[«کُلُّ ذلِکَ»: همه آنها. یعنی جملگی 24 سفارشی که با (لا تَجْعَلْ مَعَ اللهِ) در آیه 22 شروع می‌گردد و شامل مأمورات و منهیّات می‌باشد. «سَیِّئُهُ»: بد و زشت آن. مراد بخش منهیّات و محظورات است.]]
20681739ذلك مما أوحى إليك ربك من الحكمة ولا تجعل مع الله إلها آخر فتلقى في جهنم ملوما مدحورا
اینها از امور حکمت‌آمیزی است که پروردگارت به تو وحی کرده است، و هرگز با خداوند (یگانه و آفریدگار جهان هستی) معبود دیگری را انباز مکن، که (اگر چنین کنی) به دوزخ افکنده شوی (و از سوی خدا و مردم) سرزنش شده و مطرود (از رحمت الهی گردی). [[«ذلِکَ»: آن احکام پیشین راجع به اوامر و نواهی. «مِنَ الْحِکْمَةِ»: احکام مذکور برخی از امور حکمت‌آمیز است. احکام مذکور عین حکمت و ساخته و پرداخته از آن است. اشیاء متقدّم از جمله چیزهائی می‌باشند که عقل به صحّت و استواری آنها گواهی می‌دهد و نفس بدانها می‌گراید. «مَدْحُوراً»: مطرود از رحمت خدا (نگا: اعراف / 18، إسراء / 18).]]


0 ... 195.8 196.8 197.8 198.8 199.8 200.8 201.8 202.8 203.8 204.8 206.8 207.8 208.8 209.8 210.8 211.8 212.8 213.8 214.8 ... 623

إنتاج هذه المادة أخد: 0.02 ثانية


المغرب.كووم © ٢٠٠٩ - ١٤٣٠ © الحـمـد لله الـذي سـخـر لـنا هـذا :: وقف لله تعالى وصدقة جارية

14835969174827535588615178632538522509