نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
2004 | 16 | 103 | ولقد نعلم أنهم يقولون إنما يعلمه بشر لسان الذي يلحدون إليه أعجمي وهذا لسان عربي مبين |
| | | ما میدانیم که (کفّار مکّه تهمت میزنند و) ایشان میگویند: (این آیات قرآنی را خدا به محمّد نمیآموزد و بلکه) آن را انسانی (به نام جبر رومی) بدو میآموزد. زبان کسی که (آموزش قرآن را) به او نسبت میدهند، گنگ و غیر عربی است و این (قرآن) به زبان عربی گویا و روشنی است (که حتّی شما عربها هم در فصاحت و جزالت آن حیران و از ساختن و ارائه کردن یک سورهاش ناتوان و درماندهاید). [[«بَشَرٌ»: مرادشان جوانی به نام جبر بود که اهل روم و مسیحی بود و در مکّه به ساختن شمشیر اشتغال و تا اندازهای با تورات و انجیل آشنائی داشت. «یُلْحِدُونَ»: متمایل میسازند و گرایش میدهند. مراد نسبت دادن است. «أَأَعْجَمِیٌّ»: گنگ و نارسا. غیر عربی (نگا: شعراء / 198، فصّلت / 44).]] |
|
2005 | 16 | 104 | إن الذين لا يؤمنون بآيات الله لا يهديهم الله ولهم عذاب أليم |
| | | بیگمان خداوند کسانی را (به سوی حق و حقیقت و راه نجات و سعادت) رهنمود نمیسازد که به آیات خدا ایمان نیاورند، (و ایشان به سبب کفرشان به آیات قرآن، در آخرت) عذاب دردناکی دارند. [[«لا یَهْدِیهِمُ اللهُ»: خداوند ایشان را توفیق نمیدهد و راهیاب نمیگرداند.]] |
|
2006 | 16 | 105 | إنما يفتري الكذب الذين لا يؤمنون بآيات الله وأولئك هم الكاذبون |
| | | تنها و تنها کسانی (بر زبان خدا) دروغ میبندند که به آیات خدا ایمان نداشته باشند. و در حقیقت آنان دروغگویان واقعی هستند (نه محمّد امین. چرا که چنین کسانی از خدا و مجازات او باکی ندارند و هر وقت مصلحت بدانند، بر زبان دروغ میرانند). [[«یَفْتَرَی»: افتراء میکنند. دروغ میبندند (نگا: آلعمران / 24 و 94، یونس / 59).]] |
|
2007 | 16 | 106 | من كفر بالله من بعد إيمانه إلا من أكره وقلبه مطمئن بالإيمان ولكن من شرح بالكفر صدرا فعليهم غضب من الله ولهم عذاب عظيم |
| | | کسانی که پس از ایمان آوردنشان کافر میشوند - بجز آنان که (تحت فشار و اجبار) وادار به اظهار کفر میگردند و در همان حال دلهایشان ثابت بر ایمان است - آری! چنین کسانی که سینهی خود را برای پذیرش مجدّد کفر گشاده میدارند (و به دلخواه خود دوباره کفر را میپذیرند)، خشم تند و تیز خدا (در دنیا) گریبانگیرشان میشود، و (در آخرت، کیفر و) عذاب بزرگی دارند. [[«أُکْرِهَ»: مجبور گردد. وادار شود. «قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالإِیمَانِ»: دل او ثابت بر ایمان و ماندگار بر آن است. «مَن شَرَحَ بِالْکُفْرِ صَدْراً»: کسی که از کفر خوشحال و بدان معتقد گردد. واژه (صَدْراً) تمییز است. «شَرَحَ»: مراد از شرح صدر، باز کردن آن برای قبول و پذیرش چیزی است (نگا: أنعام / 125، طه / 25، شرح / 1).]] |
|
2008 | 16 | 107 | ذلك بأنهم استحبوا الحياة الدنيا على الآخرة وأن الله لا يهدي القوم الكافرين |
| | | این (خشم خدا و عذاب بزرگ) بدان خاطر است که آنان زندگی دنیا را بر زندگی آخرت ترجیح میدهند و گرامیترش میدارند، و خداوند گروه کافران را (به سوی بهشت) رهنمود نمیگرداند. [[«ذلِکَ»: این برگشت به کفر. این خشم خدا و عذاب بزرگ. «إِسْتَحَبُّوا»: (نگا: توبه / 23، ابراهیم / 3).]] |
|
2009 | 16 | 108 | أولئك الذين طبع الله على قلوبهم وسمعهم وأبصارهم وأولئك هم الغافلون |
| | | آنان کسانیند که خدا بر دلها و گوش و چشمانشان مُهر نهاده است (و به سبب زشتیها و پلشتیهایشان، دریچهی عقلشان را به روی همهی حقائق بسته است، و حسّ تشخیص و قدرت تمییز را از ایشان گرفته است). و چنین افرادی (با آویزان بودن پردههای غفلت و بیخبری به دل و چشم و گوششان، که ابزار شناخت انسانند) غافلان واقعی میباشند. [[«طَبَعَ»: (نگا: بقره / 7، نساء / 155، توبه / 93، اعراف / 100 و 101).]] |
|
2010 | 16 | 109 | لا جرم أنهم في الآخرة هم الخاسرون |
| | | بدون شکّ در آخرت تنها آنان زیانکارند (چرا که بر اثر پیروی از هوا و هوس، سرمایهی عمر را باخته و سعادت جاوید را از دست دادهاند و به شکنجهگاه دوزخ گرفتار آمدهاند). [[«لا جَرَمَ»: به ناچار. قطعاً (نگا: هود / 22، نحل / 23 و 62).]] |
|
2011 | 16 | 110 | ثم إن ربك للذين هاجروا من بعد ما فتنوا ثم جاهدوا وصبروا إن ربك من بعدها لغفور رحيم |
| | | سپس (بدان ای محمّد! که) پروردگار تو نسبت به کسانی که مورد شکنجه و آزار (کفّار قریش در مکّه) قرار گرفتند و بعد از آن (راهی دیار غربت شدند و هجرت کردند و با مال و جان، تلاش و) جهاد نمودند و (در برابر سختیها و گرفتاریهای حفظ دین و تبلیغ آئینشان) شکیبائی ورزیدند، دارای مغفرت و مرحمت بسیاری است. [[«فُتِنُوا»: سخت شکنجه و عذاب داده شدند (نگا: بروج / 10). با اذیّت و آزار از دین برگردانده شدند. «مِن بَعْدِها»: ضمیر (ها) به مذکورات قبلی، یعنی هجرت و جهاد و صبر، و یا این که فتنه مفهوم برمیگردد.]] |
|
2012 | 16 | 111 | يوم تأتي كل نفس تجادل عن نفسها وتوفى كل نفس ما عملت وهم لا يظلمون |
| | | روزی، هر کسی میآید و به دفاع از خود برمیخیزد (و جز دربارهی نجات خود نمیاندیشد، و پدران و مادران از فرزندان، فرزندان از پدران و مادران، خویشاوندان از نزدیکان، دوستان از رفیقان، و بالأخره همگان از همگان بیزار و گریزانند!) و به هر فردی پاداش و پادافره آنچه کرده است به تمام و کمال داده میشود و به هیچ کسی (کمترین) ستمی نمیشود. [[«یَوْمَ»: یاد کن روزی را که. خدا نسبت به مهاجران جهاد پیشه و شکیبا، دارای مغفرت و مرحمت است در روزی که ... مراد قیامت است. واژه (یَوْمَ) ظرف (رَحیمٌ) در آیه قبلی، یا مفعول به فعل محذوف (أُذْکُرْ) است.]] |
|
2013 | 16 | 112 | وضرب الله مثلا قرية كانت آمنة مطمئنة يأتيها رزقها رغدا من كل مكان فكفرت بأنعم الله فأذاقها الله لباس الجوع والخوف بما كانوا يصنعون |
| | | خداوند (برای آنان که کفران نعمت میکنند، داستان) مردمان شهری را مثل میزند که در امن و امان بسر میبردند و از هر طرف روزیشان به گونهی فراوان به سویشان سرازیر میشد، امّا آنان کفران نعمت خدا کردند، و خداوند به خاطر کاری که انجام دادند، گرسنگی و هراس را بدیشان چشانید (و نعمتها را از ایشان سلب گردانید و بلاها بدانان رسانید). [[«قَرْیَةً»: آبادی بزرگ. مراد شهر مکّه یا جز آن است. در هر صورت در اینجا مراد اهل آنجا است (نگا: أعراف / 4، هود / 102، محمّد / 13). بدل از (مَثَلاً) یا مفعولبه دوم (ضَرَبَ) است که متضمّن معنی (جَعَلَ) میباشد (نگا: نحل / 75). «رَغَداً»: فراوان. آسان. حال یا صفت است (نگا: بقره / 35 و 58). «لِباسَ». جامه ... کنایه از احاطه و فراگیری است.]] |
|