نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
1973 | 16 | 72 | والله جعل لكم من أنفسكم أزواجا وجعل لكم من أزواجكم بنين وحفدة ورزقكم من الطيبات أفبالباطل يؤمنون وبنعمت الله هم يكفرون |
| | | خدا از جنس خودتان همسرانی برای شما ساخت (تا در کنار آنان بیاسائید)، و از همسرانتان پسران و نوادگانی به شما داد (تا بدانان دل خوش کنید)، و چیزهای پاکیزهای (همچون غلّات و میوهجات و حیوانات) به شما عطا کرد (تا از آنها استفاده کنید و خدای را سپاسگزاری نمائید). آیا (با وجود این که کافران میدانند که سرچشمهی همهی نعمتها خدا است و نهکس و نهچیز دیگری، آیا باز هم) به (بتهای) باطل ایمان میآورند و نعمت خدا را (با شرک ورزیدن) ناسپاس میگذارند؟! [[«مِنْ أَنفُسِکُمْ»: از جنس و شکل خودتان (نگا: نساء / 1). «حَفَدَةً»: جمع حَفید، نوادگان. فرزندزادگان. «الْبَاطِلِ»: مراد بتها است که مصداق روشن باطل در تمام ابعادند. در اصل مراد سودی است که از بتها انتظار داشتند.]] |
|
1974 | 16 | 73 | ويعبدون من دون الله ما لا يملك لهم رزقا من السماوات والأرض شيئا ولا يستطيعون |
| | | و چیزهائی را بجز خدا میپرستند که مالک کمترین رزقی در آسمانها و زمین برای آنان نیستند و (در آینده هم) نمیتوانند (بارانی از بالا ببارانند و در زمین درختی و گیاهی برویانند و چیزی را نصیب ایشان گردانند). [[«مِن دُونِ اللهِ»: بجز خدا. به جای خدا. «شَیْئاً»: اصلاً. به هیچ وجه. بدل از (رِزْقاً) است و بیانگر کمی و ناچیزی مبدّلمنه است.]] |
|
1975 | 16 | 74 | فلا تضربوا لله الأمثال إن الله يعلم وأنتم لا تعلمون |
| | | پس برای خدا شبیه و نظیر قرار مدهید (و با قیاسهای تباه و تشبیهات ناروا، پرستش بتان را توجیه و تعبیر نکنید). بیگمان خداوند (اعمال شما را) میداند و شما (سرنوشت کردار بدتان را) نمیدانید. [[«لا تَضْرِبُوا»: ذکر نکنید. مراد قرار دادن و ساختن است. «الأمْثَالَ»: جمع مِثْل، شبیهها و نظیرها. همگونها و مانندها.]] |
|
1976 | 16 | 75 | ضرب الله مثلا عبدا مملوكا لا يقدر على شيء ومن رزقناه منا رزقا حسنا فهو ينفق منه سرا وجهرا هل يستوون الحمد لله بل أكثرهم لا يعلمون |
| | | خداوند برده مملوکی را به عنوان مثال ذکر میکند که قادر بر هیچچیز نیست، و (در مقابل آن) انسان (با ایمانی) را مثل میزند که به او روزی حلال و پاکیزهای داده است و او پنهان و آشکار از آن میبخشد و صرف میکند، آیا آنان یکسانند؟ (مگر مشرکان که در بند شهوات و خرافات و بندگی بتان گرفتارند، با مؤمنان که رها از بند شهوات و خرافات بوده و سر بندگی جز به آستان یزدان فرود نمیآرند، برابرند؟ مؤمنان که اهل منطق و استدلالند در اینباره میاندیشند و میگویند:) سپاس خدا را سزا است (که ما را بندهی خود کرد؛ نه بندهی بندگان خود. واقعاً مشرکان گمراه و سرگردانند) و بلکه بیشتر آنان (فرق حق و باطل را) نمیدانند. [[«عَبْداً»: بدل از (مَثَلاً) است. «هَلْ یَسْتَوُونَ»: آیا یکسان و برابرند؟ اغلب تفاسیر مراد از عبد مملوّک را بتان، و مؤمن آزاده را یزدان میدانند و میگویند بت بیجان کی برابر با خالق مقتدر جهان است. و برخی هم مثال فوق را تشبیهی برای مؤمن و کافر میشمارند. «أَلْحَمْدُ لِلّهِ»: خدا را سپاس که یکتاپرستی را نصیب دوستان، و خرافهپرستی را بهره دشمنان کرد. همه ستودنها و ستایشها تنها سزاوار خدا است؛ نه سزاوار بتها و جمادها.]] |
|
1977 | 16 | 76 | وضرب الله مثلا رجلين أحدهما أبكم لا يقدر على شيء وهو كل على مولاه أينما يوجهه لا يأت بخير هل يستوي هو ومن يأمر بالعدل وهو على صراط مستقيم |
| | | و خداوند دو مرد را مثل میزند که یکی از آنان گنگ مادرزاد است و بر انجام چیزی توانائی ندارد و سربار صاحب خود بوده و به هرجا او را بفرستد نفعی نخواهد داشت. آیا او (که گنگ و ناتوان و سربار و بیفائده است) برابر با کسی است که (زبانآور و کارکن و نانآور و سراپا خیر و برکت است و مرتّباً دیگران را) به عدل و داد میخواند و در جادهی صاف و راست قرار دارد (و دارای روش پسندیده و برنامهی درست در زندگی است؟). [[«أَبْکَمُ»: گنگ مادرزاد (نگا: مفردات راغب اصفهانی). «کَلٌّ»: سربار. کسی که در زندگی تنبل و بیکار بوده و ریزهخوار خوان دیگران باشد. «هَلْ یَسْتَوِی هُوَ وَ مَنْ ...»: مراد بتپرست و خداپرست است، یا این که مراد مقایسه بتهای ناتوان با خداوند قادر مطلق و متصرّف در امور جهان است؛ چرا که بتها گنگ و ناتوان و سربار پرستنده خود میباشند و خداوند سمیع و علیم و دعوتکننده مردمان به سوی خوبیها و نیکیها است و پرستندگان خود را به راه راستی رهبری میکند که منتهی به سعادت در دنیا و خوشبختی در آخرت است.]] |
|
1978 | 16 | 77 | ولله غيب السماوات والأرض وما أمر الساعة إلا كلمح البصر أو هو أقرب إن الله على كل شيء قدير |
| | | غیب آسمانها و زمین را خدا میداند و بس، کار (برپائی) قیامت (و زندهگرداندن مردمان در آن، برای خدا ساده و آسان است و از لحاظ سرعت و سهولت، درست) به اندازهی چشم برهم زدن و یا کوتاهتر از آن است. بیگمان خدا بر هر چیزی توانا است (چرا که قدرت بیانتهاء است). [[«لَمْحِ»: چشم برهم زدن. «لَمْحِ الْبَصَرِ»: مثلی است که برای کوتاهی زمان زده میشود. «أَقْرَبُ»: نزدیکتر. در اینجا مراد کوتاهتر و کمتر است.]] |
|
1979 | 16 | 78 | والله أخرجكم من بطون أمهاتكم لا تعلمون شيئا وجعل لكم السمع والأبصار والأفئدة لعلكم تشكرون |
| | | خداوند شما را از شکمهای مادرانتان بیرون آورد در حالی که چیزی (از جهان دور و بر خود) نمیدانستید، و او به شما گوش و چشم و دل داد تا (به وسیلهی آنها بشنوید و ببینید و بفهمید و نعمتهایش را) سپاسگزاری کنید. [[«السَّمْعَ»: حسّ شنوائی. گوش. «الأبْصَارَ»: جمع بَصَر، حسّ بینائی. چشم. «الأفْئِدَةَ»: جمع فؤاد. دل. مراد ادراک و تمییز است.]] |
|
1980 | 16 | 79 | ألم يروا إلى الطير مسخرات في جو السماء ما يمسكهن إلا الله إن في ذلك لآيات لقوم يؤمنون |
| | | مگر پرندگان را نمیبینند که در فضای آسمان رام و فرمانبردارند و کسی جز خدا آنها را نگاه نمیدارد (و خواصّ فیزیکی خاصّ را در اندام پرندگان و قابلیّت پرواز را در فضا ایجاد نمیسازد). واقعاً در این (امکان پرواز به هوا و جولان در فضا) نشانههائی (از عظمت و قدرت خدا) برای کسانی است که (به چیزهائی که پیغمبران به ارمغان آوردهاند) ایمان دارند. [[«الطَّیْرِ»: پرنده. پرندگان. لفظی است که بر یک و بیشتر دلالت میکند. «مُسَخَّرَاتٍ»: رام. فرمانبردار (نگا: بقره / 164، اعراف / 54). در اینجا مراد این است که خداوند نیروئی در بال و پر پرندگان و خاصّیّتی در فضای آسمان قرار داده است که بدانها این امکان را میدهد که برخلاف قانون جاذبه به هوا پرواز کنند و به شکل هواپیماهای زندهای جلوهگر شوند و یکی از شگفتیهای جهان هستی باشند.]] |
|
1981 | 16 | 80 | والله جعل لكم من بيوتكم سكنا وجعل لكم من جلود الأنعام بيوتا تستخفونها يوم ظعنكم ويوم إقامتكم ومن أصوافها وأوبارها وأشعارها أثاثا ومتاعا إلى حين |
| | | خدا است که (به شما قدرت آن را داده است که بتوانید برای خود خانهسازی کنید و) خانههایتان را محلّ آرامش و آسایشتان گردانده است، و از پوستهای چهارپایان (با ایجاد خواصّ ویژه) چادرهائی برایتان ساخته است که در سفر و حضر خود آنها را (به آسانی جابجا میکنید و) سبک مییابید، و از پشم و کرک و موی چهارپایان وسائل منزل و موجبات رفاه و آسایش شما را فراهم کرده است که تا مدّتی (که زندهاید) از آنها استفاده میکنید (و پس از پایان این جهان، نه شما میمانید و نه نعمتهای آن). [[«سَکَناً»: مصدر است و مفرد و جمع در آن یکسان است (نگا: قرطبی). مایه سکون و آرامش (نگا: توبه / 103) اسم مصدر و به معنی اسم مفعول، یعنی مسکون بوده (نگا: آلوسی) در این صورت معنی آن چنین است: موضوع و مکان سکونت و آرامش (نگا: انعام / 96). «تَسْتَخِفُّونَهَا»: آن را سبک و خفیف مییابید. «ظَعْن»: سفر. کوچ. «أَصْواف»: جمع صُوف، پشم. «أَوْبَار»: جمع وَبَر، کرک. «أَشْعَار»: جمع شَعْر، مو. «أَثَاثاً»: ابزار و وسائل منزل. «مَتاعاً»: البسه و زینتآلات. «أَثَاثاً وَ مَتَاعاً»: عطف بر (بُیُوتاً) است. «إِلَی حِینٍ»: تا مدّتی از زمان. مراد سررسید استفاده از نعمتها، یا دم مرگ انسان، و یا این که اتمام جهان است.]] |
|
1982 | 16 | 81 | والله جعل لكم مما خلق ظلالا وجعل لكم من الجبال أكنانا وجعل لكم سرابيل تقيكم الحر وسرابيل تقيكم بأسكم كذلك يتم نعمته عليكم لعلكم تسلمون |
| | | خداوند سایههائی برایتان از چیزهائی که آفریده است پدیدآورده، و پناهگاههائی برایتان از کوهها ساخته است، و (طرز ساختن و استفادهی از لباسها را به شما آموخته است و بدینوسیله) جامههائی برایتان تهیّه دیده است که شما را از (اذیّت) گرما و (آزار) جنگ محفوظ نگاه میدارد. بدین گونه خدا نعمتهای خود را بر شما اتمام میبخشد تا این که (حسّ قدردانی و شکرگزاری در درونتان بیدار و) مطیع و مخلص او گردید (و تنها او را خدا بدانید و فقط از وی فرمانبرداری کنید). [[«ظِلال»: جمع ظِلّ، سایهها. «أَکْنَاناً»: جمع کِنّ، پناهگاهها، مراد غارها و شکافهای کوهها است. «سَرَابِیلَ»: جمع سِرْبال، هر نوع لباس و هرگونه جامهای. در اینجا مراد زره و خفتان و کلاهخود و دیگر جامههای جنگی است. «بَأْس»: جنگ. اذیّت و آزار و شدائد ناگوار جنگ. «تُسْلِمُونَ»: تسلیم فرمان خدا و مخلص در عبادت او میگردید.]] |
|