نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
1945 | 16 | 44 | بالبينات والزبر وأنزلنا إليك الذكر لتبين للناس ما نزل إليهم ولعلهم يتفكرون |
| | | (پیغمبران را) همراه با دلائل روشن و معجزات آشکار (دالّ بر پیغمبری ایشان)، و همراه با کتابها فرستادهایم، و قرآن را بر تو نازل کردهایم تا این که چیزی را برای مردم روشن سازی که برای آنان فرستاده شده است (که احکام و تعلیمات اسلامی است) و تا این که آنان (قرآن را مطالعه کنند و دربارهی مطالب آن) بیندیشند. [[«الْبَیِّنَاتِ»: دلائل روشن. معجزات آشکار. «الزُّبُرِ»: جمع زَبُور، کتابها (نگا: آلعمران / 184). «بِالْبَیِّناتِ وَ الزُّبُرِ»: جار و مجرور متعلّق به (أَرْسَلْنا) در آیه قبلی و یا متعلّق به فعل محذوفی مانند (أَرْسِلُوا) است. «الذِّکْرَ»: مراد قرآن است (نگا: آلعمران / 58، حجر / 6 و 9). «ما»: آنچه. مراد احکام و شرائع است.]] |
|
1946 | 16 | 45 | أفأمن الذين مكروا السيئات أن يخسف الله بهم الأرض أو يأتيهم العذاب من حيث لا يشعرون |
| | | آیا توطئهگران بدکردار (از این عذاب الهی) ایمن گشتهاند که ممکن است خداوند آنان را (همچون قارون) به دل زمین فرو برد (و نابودشان گرداند)، یا این که عذاب الهی از آنجا که انتظارش ندارند و به گونهای که به دلشان خطور نمیکند به سراغشان بیاید؟ [[«مَکَرُوا السَّیِّئَاتِ»: توطئه بدیها را چیدند. نیرنگهای زشت را پیریزی کردند. واژه (السیّئات) صفت موصوف محذوف (الْمَکَراتِ) است، یعنی: مَکَرُوا الْمَکَراتِ السیّئات. یا این که مفعول فعل (مَکَرُوا) است اگر به معنی (عَمِلُوا) باشد. «یَخْسِفَ»: به زمین فرو ببرد (نگا: قصص / 81 و 82).]] |
|
1947 | 16 | 46 | أو يأخذهم في تقلبهم فما هم بمعجزين |
| | | یا این که به هنگام رفت و آمدشان (برای بازرگانی و داد و ستد، گریبان) ایشان را بگیرد (و به ناگاه هلاکشان گرداند)؟ به هر حال آنان نمیتوانند (خدای را) درمانده کنند (و از دست عذاب و مرگ او خویشتن را برهانند). [[«تَقَلُّبِهِمْ»: رفت و آمد برای تجارت و بازرگانی. سعی و تلاش در پی معاش. «فَمَاهُم بِمُعْجِزِینَ»: (نگا: أنعام / 134، یونس / 53، هود / 20 و 33، توبه / 2 و 3).]] |
|
1948 | 16 | 47 | أو يأخذهم على تخوف فإن ربكم لرءوف رحيم |
| | | یا این که در بیم و هراس (از مرگ، بیماری، زیان، تنگدستی، صاعقه، زلزله، و بلایا و مصائب دیگر) ایشان را نگاه دارد (و زندگی را بر آنان حرام گرداند؟ بلی خداوند میتواند هرکس و هر گروهی را به یکبار نابود کند و یا این که به مرگ تدریجی گرفتار سازد. خداوند ایشان را از عواقب زشت کارهایشان برحذر میدارد تا بیدار گردند و به مجازات الهی گرفتار نیایند) چرا که خداوند بسیار با رأفت و با مرحمت است. [[«تَخَوُّفٍ»: بیم و هراس. کم و کاست در اموال و اولاد. «فَإِنَّ رَبَّهُمْ لَرَؤُوفٌ رَّحِیمٌ»: ذکر رأفت و رحمت بعد از تهدید، بدان خاطر است که برحذر داشتن از سرانجام بد، خود نعمت به حساب میآید همان گونه که در سوره الرحمن آمده است (نگا: الرحمن / 41 و 42). و این که معنی چنین است که خداوند چون رؤوف و رحیم است در مجازات شتاب نمیکند (نگا: رعد / 32، حجّ / 44 و 48).]] |
|
1949 | 16 | 48 | أولم يروا إلى ما خلق الله من شيء يتفيأ ظلاله عن اليمين والشمائل سجدا لله وهم داخرون |
| | | آیا آنان به چیزهائی که خدا آفریده است نمینگرند و دربارهی آنها نمیاندیشند که چگونه سایههایشان از راست و چپ منتقل میگردند (و گاهی بدین سو و گاهی بدان سو امتداد مییابند) و فروتنانه خدای را سجده میبرند؟ [[«یَتَفَیَّأُ»: برمیگردد. منتقل میشود. در رسمالخطّ قرآنی (یَتَفَیَّؤُا) است و الف زائدی در آخر دارد. «ظِلالُهُ»: سایههای آن (نگا: رعد / 15). «سُجَّداً»: سجدهکنان. حال (ظلال) است. «دَاخِرُونَ»: خاضعان و فروتنان. از مصدر (دُخُور) به معنی خواری و کوچکی است. «وَهُمْ دَاخِرُونَ»: حال دوم (ظلال) است.]] |
|
1950 | 16 | 49 | ولله يسجد ما في السماوات وما في الأرض من دابة والملائكة وهم لا يستكبرون |
| | | آنچه در آسمانها و آنچه در زمین جنبنده وجود دارد، خدای را سجده میبرند و کرنش میکنند، و فرشتگان نیز خدای را سجده میبرند و تکبّر نمیورزند. [[«دَآبَّةٍ»: جنبنده. رونده (نگا: بقره / 164، هود / 6 و 56). «مِن دَآبَّةٍ»: برخی این قید را برای (مَا فِیالأرْضِ) میدانند، ولی به دلیل آیههای دیگر مربوط به (مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِی الأرْضِ) به طور کلّی است (نگا: شوری / 29، حجّ / 18). «الْمَلآئِکَة»: ذکر خاصّ فرشتگان با وجود دخول در واژه عام (ما) برای بزرگداشت فرشتگان و این که آنان نوعی از آفریدگانند که در ماهیّت جدای از جنبندگانند.]] |
|
1951 | 16 | 50 | يخافون ربهم من فوقهم ويفعلون ما يؤمرون |
| | | فرشتگان از پروردگار خود که حاکم بر آنان است میترسند و آنچه بدانان دستور داده شود (به خوبی و بدون چون و چرا) انجام میدهند. [[«مِن فَوْقِهِمْ»: مراد بالا بودن حسّی و مکانی نیست، بلکه مراد برتری و والائی مقامی است (نگا: أنعام / 61، أعراف / 127). «یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ»: (نگا: تحریم / 6).]] |
|
1952 | 16 | 51 | وقال الله لا تتخذوا إلهين اثنين إنما هو إله واحد فإياي فارهبون |
| | | خدا گفته است که دو معبود دوگانه برای خود برنگزینید، بلکه خدا معبود یگانهای است (که منم آفریدگار کائناتم) و تنها و تنها از من بترسید و بس. [[«قَالَ»: مراد از گفتن، دستور دادن است. «إِلهَیْنِ»: دو معبود. مراد این است که دوگانهپرستی غلط است تا چه رسد به پرستش معبودهای متعدّد. یا این که همه معبودهای دروغین یکی و باطل بشمارند و در مقابل معبود حق که تنها او آفریننده جهان و منشأ خیر و برکت و نعمت است قرار دارند. «إِثْنَیْنِ»: دوگانه. صفت است و در برابر (واحِدٌ) یعنی یگانه که آن هم صفت است قرار دارد. ذکر این دو وصف برای تأکید یکتاپرستی، و نهی از دوگانه و چندگانه پرستی است. «فَارْهَبُونِ»: (نگا: بقره / 40).]] |
|
1953 | 16 | 52 | وله ما في السماوات والأرض وله الدين واصبا أفغير الله تتقون |
| | | آنچه در آسمانها و زمین است از آن او است، و همواره (تعیین نحوهی) دینداری و (کار) قانونگذاری حق او، و اطاعت و انقیاد از وی واجب و لازم است. پس (وقتی که عالَم هستی از آنِ خدا و قوانین تکوینی و تشریعی و اطاعت و انقیاد همه چیز و همگان از او است) آیا از غیر خدا میترسید؟ [[«الدِّینُ»: دین و شریعت. قوانین و سنن. اطاعت و انقیاد. «وَاصِباً»: همیشه و همواره (نگا: صافّات / 9). واجب و لازم. خالصانه. این واژه حال (الدّینُ) است.]] |
|
1954 | 16 | 53 | وما بكم من نعمة فمن الله ثم إذا مسكم الضر فإليه تجأرون |
| | | آنچه از نعمتها دارید همه از سوی خدا است (و باید تنها منعم را سپاس گفت و پرستید) و گذشته از آن، هنگامی که زیانی (همچون درد و بیماری و مصائب و بلایا) به شما رسید (برای زدودن ناراحتیها و گشودن گره مشکلها تنها دست دعا به سوی خدا برمیدارید و) او را با ناله و زاری به فریاد میخوانید، (پس چرا در وقت عادی جز او را میپرستید و انبازها را به کمک میطلبید؟). [[«الضُّرُّ»: (نگا: أنعام / 17، یونس / 12). «تَجْأَرُونَ»: ناله و فریاد سر میدهید و متضرّعانه کمک میطلبید. از مصدر (جُؤار) به معنی هُرّا و آوای وحوش و چهارپایان است.]] |
|