نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
1925 | 16 | 24 | وإذا قيل لهم ماذا أنزل ربكم قالوا أساطير الأولين |
| | | هنگامی که به مستکبران (کافر و بیدین) گفته میشود: پروردگار شما (بر محمّد) چه چیزهائی نازل کرده است؟ (مسخرهآمیزانه و کینهتوزانه) میگویند: (اینها که وحی آسمانی نیست، بلکه دروغها و) افسانههای گذشتگان است. [[«أَسَاطِیرُ»: افسانهها و نوشتهها. مراد اباطیل و اکاذیب و خرافات است. جمع اُسْطُورَة (نگا: انعام / 25) یا جمع أَسْطار و آن جمع سَطْر است (نگا: فرقان / 5). أَساطیرُ خبر مبتدای محذوف است و تقدیر چنین است: هُوَ أَساطیرُ الأوّلینَ.]] |
|
1926 | 16 | 25 | ليحملوا أوزارهم كاملة يوم القيامة ومن أوزار الذين يضلونهم بغير علم ألا ساء ما يزرون |
| | | آنان باید که در روز قیامت بار گناهان خود را (به سبب پیروی نکردن از پیغمبر) به تمام و کمال بر دوش کشند، و هم برخی از بار گناهان کسانی را حمل نمایند که ایشان را بدون (دلیل و برهان و) آگهی گمراه ساختهاند (بی آن که از گناهان پیروان چیزی کاسته شود). هان (ای مردمان! بدانید که آنان چه کار زشتی میکنند و) چه بار گناهان بدی را بر دوش میکشند! [[«لِیَحْمِلُوا»: چنین میگویند تا این که بردارند. باید که بر دارند. حرف (لِ) لام عاقبت است (نگا: قصص / 8) و یا این که لام امر (نگا: قرطبی). «أَوْزَار»: جمع وِزْر، بارهای سنگین. مراد گناهان سنگین و سزاهای کمرشکن است (نگا: انعام / 31، نحل / 25). «مِنْ أَوْزَار»: حرف (مِنْ) تبعیضیّه است، یعنی برخی از گناهان، و یا این که زائد است، یعنی برابر گناهان. «بِغَیْرِ عِلْمٍ»: بدون علم و آگهی و دلیل و برهان. یعنی سران قوم ناآگاهانه و جاهلانه زیردستان را گمراه کردهاند، یا این که زیردستان بدون حجّت و برهان به دنبال سران قوم راه افتادهاند. یعنی حال فاعل یا حال مفعول است.]] |
|
1927 | 16 | 26 | قد مكر الذين من قبلهم فأتى الله بنيانهم من القواعد فخر عليهم السقف من فوقهم وأتاهم العذاب من حيث لا يشعرون |
| | | کسانی پیش از ایشان بودهاند که (از این نوع توطئهها را داشتهاند و) نیرنگها کردهاند، ولی خدا به سراغ شالودهی (زندگی) آنان رفته است و آن را از اساس ویران کرده است، و سقف (خانهها) از بالای سرشان بر سرشان فرو ریخته است، و عذاب (دنیا) از جائی بر سرشان تاخته است که انتظارش را نداشتهاند. [[«مَکَرَ»: نیرنگ و توطئه کردهاند. «أَتَی اللهُ بُنْیَانَهُمْ مِنَ الْقَوَاعِدِ»: خداوند به سراغ شالوده زندگی آنها رفت و از اساس آن را ویران نمود. عذاب خدا به سراغ زیربنای کار آنان میرود و تشکیلات ایشان را از اساس به هم میزند. میتوان مضافی را مانند (امر) یا (عذاب) پیش از (الله) محذوف دانست (نگا: انعام / 40، حشر / 2). «الْقَوَاعِدِ»: جمع قاعِدَة، اساس. شالوده. «خَرَّ»: فرو ریخت. فرو افتاد. فرو تپید. «مِنْ حَیْثُ»: از جائی و سوئی که.]] |
|
1928 | 16 | 27 | ثم يوم القيامة يخزيهم ويقول أين شركائي الذين كنتم تشاقون فيهم قال الذين أوتوا العلم إن الخزي اليوم والسوء على الكافرين |
| | | بعد از این (عذاب دنیا و مکافات عاجل) در روز رستاخیز خداوند آنان را خوار و رسوا میسازد و (بدیشان) میگوید: کجا هستند انبازان من که شما (گمان میبردید و) به خاطر آنها (با انبیاء خود و سایر ایمانداران) میجنگیدید و به نزاع برمیخاستید؟ (ایشان را فریاد بزنید تا بیایند و شما را یاری دهند و از عذاب صحرای محشر و دوزخ رها سازند! ولی جوابی نخواهند داشت. آن گاه) افراد دانا وآگاه (از حق و حقیقت، از قبیل: انبیاء و مؤمنان و فرشتگان) میگویند: امروز خواری و رسوائی عذاب و بدی، بیگمان دامنگیر کافران میگردد. [[«کُنتُمْ تُشَآقُّونَ»: جدال و دشمنی و جنگ و ستیز میکردید. «فِیهِمْ»: درباره ایشان. به خاطر عشق بدانان. «أُوتُواالْعِلْمَ»: عالمان و دانایان. مراد فرشتگان و مؤمنان به طور عام، و انبیاء به طور خاصّ است (نگا: نساء / 41، نحل / 89). «الْخِزْیَ»: خواری. رسوائی. «السُّوءَ»: بدی. مراد عذاب است.]] |
|
1929 | 16 | 28 | الذين تتوفاهم الملائكة ظالمي أنفسهم فألقوا السلم ما كنا نعمل من سوء بلى إن الله عليم بما كنتم تعملون |
| | | کسانی که فرشتگان (برای قبض روح) به سراغشان میروند و ایشان در حال ستم (به خود و جامعه) هستند و (در این وقت، پس از یک عمر عناد و سرکشی) تسلیم میشوند، (چرا که پرده از برخی از امور غیبی به کنار میرود و راه گریز بسته میشود، ولی از خوف و هراس باز هم مثل سابق دروغ میگویند و اظهار میکنند) که ما کارهای بدی (در دنیا) نمیکردهایم! (فرشتگان بدیشان میگویند): خیر! (شما اعمال زشت فراوانی انجام دادهاید، و) بیگمان خداوند از آنچه میکردید آگاه بوده است. [[«تَتَوَفّاهُمْ»: ایشان را قبض روح میکنند و میمیرانند (نگا: نساء / 97). «السَّلَمَ»: تسلیم شدن و فرمان بردن. «بَلی»: بلی. آری. حرفیاست که بر ابطال نفی کلام پیش از خود دلالت دارد.]] |
|
1930 | 16 | 29 | فادخلوا أبواب جهنم خالدين فيها فلبئس مثوى المتكبرين |
| | | پس (باید که شما) وارد درهای دوزخ شوید (و به داخل آن روید و) جاودانه در آن بغنوید. وه که جایگاه متکبّران چه جای بدی است! [[«أَبْوَابَ»: جمع باب، درها. مراد ورود به خود دوزخ است. «خَالِدِینَ»: حال فاعل (أُدْخُلُوا) است. یعنی جاودانه در آن میمانند. «مَثْوَی»: اقامتگاه. جایگاه.]] |
|
1931 | 16 | 30 | وقيل للذين اتقوا ماذا أنزل ربكم قالوا خيرا للذين أحسنوا في هذه الدنيا حسنة ولدار الآخرة خير ولنعم دار المتقين |
| | | و (برعکسِ کافران،) هنگامی که به پرهیزگاران گفته میشود: پروردگارتان چه چیزی (بر پیغمبر خود) نازل کرده است؟ میگویند: خیر و خوبی را (که قرآن نام دارد و متضمّن سعادت دنیا و آخرت میباشد. آنان بدین وسیله از زمرهی نیکوکاران بشمار میآیند و) به نیکوکاران در این جهان نیکی میرسد (و زندگی خوشی نصیبشان میگردد) و سرای آخرت (ایشان از این سرای) بهتر خواهد بود و جهانِ (جاویدان) پرهیزگاران بهترین (و زیباترین) جهان میباشد. [[«خَیْراً»: خیر و خوبی. یعنی قرآنی را نازل فرموده است که سراسر خیر و خوبی است.]] |
|
1932 | 16 | 31 | جنات عدن يدخلونها تجري من تحتها الأنهار لهم فيها ما يشاءون كذلك يجزي الله المتقين |
| | | (سرای پرهیزگاران) باغهای (جاویدان و محلّ) اقامت دائم (بهشت) است که بدان وارد میگردند و رودبارها در زیر (کاخها و درختان) آن روان است. در آنجا هرچه بخواهند دارند (و هر نعمتی را آرزو کنند آماده مییابند. بلی) خداوند این چنین (کافی و وافی و عالی) به پرهیزگاران پاداش میدهد. [[«جَنّاتُ»: خبر مبتدای محذوف است و در اصل چنین است: هِیَ جَنَّاتُ. یا این که مبتدا است و خبر آن محذوف است و در اصل چنین است: لَهُمْ جَنَّاتُ.]] |
|
1933 | 16 | 32 | الذين تتوفاهم الملائكة طيبين يقولون سلام عليكم ادخلوا الجنة بما كنتم تعملون |
| | | (پرهیزگاران،) همانهائی که (به هنگام مرگ) فرشتگان (قبض ارواح) جانشان را میگیرند در حالی که پاکیزه (از کفر و معاصی) و شادان (از رویاروئی سرافرازانهی خود با پروردگار) هستند. (فرشتگان بدیشان) میگویند: درودتان باد! (در امان خدائید و از امروز به ناراحتی و بلائی دچار نمیآئید. و) به خاطر کارهائی که میکردهاید به بهشت درآئید. [[«أَلَّذِینَ»: صفت (الْمُتَّقینَ) است. «طَیِّبِینَ»: پاک و پاکیزه از کفر و معاصی. شادان و خوشحال از قالب تهی کردن و پرواز از جهان ناسوت به جهان ملکوت. حال ضمیر (هُمْ) است. «یَقُولُونَ»: مجموعه فعل و فاعل. حال (الْمَلآئِکَةُ) است. «سَلامٌ»: درود. امن و امان از خشم و عذابِ یزدان و سلامت از گرفتاریها و زشتیها.]] |
|
1934 | 16 | 33 | هل ينظرون إلا أن تأتيهم الملائكة أو يأتي أمر ربك كذلك فعل الذين من قبلهم وما ظلمهم الله ولكن كانوا أنفسهم يظلمون |
| | | آیا کافران جز این انتظاری دارند که فرشتگان (قبض ارواح) به سراغشان بیایند، یا این که فرمان پروردگارت (مبنی بر مجازات ایشان) فرا رسد (و عذاب آسمانی نابودشان گرداند؟). کسانی که پیش از ایشان هم بودند این چنین کردند (و مجازات کار پلید خود را دیدند) و خدا بدیشان ستم نکرد، و لیکن خودشان به خویشتن ستم کردند (چرا که خویش را با کفرشان در معرض عذاب کردگار قرار دادند). [[«هَلْ یَنظُرُونَ»: آیا انتظار میکشند؟ استفهام انکاری است، یعنی چشم به راه فرشتگان مرگ یا عذاب آخرت هستند.]] |
|