نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
1870 | 15 | 68 | قال إن هؤلاء ضيفي فلا تفضحون |
| | | (لوط ترسید که کار ناشایست خود را بکنند. بدیشان) گفت: اینان مهمانان من هستند، (حیاء کنید و با انجام کار ناشایستتان) مرا رسوا مسازید. [[«ضَیْفِی»: (نگا: حجر / 51). «فَلا تَفْضَحُونِ»: مرا رسوا و بدنام مکنید.]] |
|
1871 | 15 | 69 | واتقوا الله ولا تخزون |
| | | و از خدا بترسید و مرا خوار مکنید. [[«لا تُخْزُونِ»: مرا خوار نسازید (نگا: آلعمران / 192 و 194، هود / 78).]] |
|
1872 | 15 | 70 | قالوا أولم ننهك عن العالمين |
| | | گفتند: مگر ما تو را از (مهمانداری و پناهدادن) مردمان نهی نکردیم (و نگفتیم که حق نداری ما را از کاری که با دیگران میکنیم باز داری و به نصیحت و ارشاد ما بپردازی و اگر چنین کنی تو را از میان خود بیرون میکنیم؟). [[«أَوَلَمْ نَنْهَکَ؟»: (نگا: شعراء / 167).]] |
|
1873 | 15 | 71 | قال هؤلاء بناتي إن كنتم فاعلين |
| | | گفت: اینها (دختران شهر، همه آمادهی ازدواج با مردانند و به منزلهی) دختران من هستند، اگر میخواهید کاری کنید (و در راه ازدواج و اطفاء شهوات گام بردارید). [[«هؤُلآءِ بَنَاتِی»: (نگا: هود / 78).]] |
|
1874 | 15 | 72 | لعمرك إنهم لفي سكرتهم يعمهون |
| | | (ای پیغمبر!) به جان تو سوگند! آنان در مستی (شهوت و جهالت) خود سرگردان بودند. [[«لَعَمْرُکَ»: به زندگی تو سوگند! در اصطلاح فارسی میگوئیم: به جان تو سوگند!]] |
|
1875 | 15 | 73 | فأخذتهم الصيحة مشرقين |
| | | پس به هنگام طلوع آفتاب، صدای (وحشتناک صاعقه و زمین لرزه) ایشان را فرو گرفت. [[«الصَّیْحَةُ»: صدا. مراد صدای مهیب صاعقه و زمینلرزه است. «مُشْرِقِینَ»: در حالی که به طلوع آفتاب رسیده بودند. حال ضمیر (هم) است.]] |
|
1876 | 15 | 74 | فجعلنا عاليها سافلها وأمطرنا عليهم حجارة من سجيل |
| | | آن گاه (آنجا را زیر و رو کردیم و) بالای آن را پائین، (و پائین آن را بالا) گرداندیم، و با سنگهائی از گِل متحجّر شده ایشان را سنگباران نمودیم. [[«سَافِل»: پائین. قسمت زیرین. «أَمْطَرْنَا»: باراندیم. «سِجِّیلٍ»: گِل متحجّر شده (نگا: هود / 82، فیل / 4).]] |
|
1877 | 15 | 75 | إن في ذلك لآيات للمتوسمين |
| | | بیگمان در این (بلائی که بر سر قوم لوط آمد) نشانههائی برای افراد هوشمند موجود است (که از این آثار میتوانند عمق واقعه را دریابند و بدانند که هر گروه فاسد دیگری دستخوش چنین بلائی میگردد). [[«الْمُتَوَسِّمِینَ»: جمع مُتوسِّم، کسی که از روی نشانههای ظاهری و علائم ناچیز به حقائق اشیاء پی میبرد. دارای فراست و ذکاوت.]] |
|
1878 | 15 | 76 | وإنها لبسبيل مقيم |
| | | این آثار بر سر راه (کاروانیان و مسافران است و خرابههای آن) برجا است. [[«إِنَّها»: مرجع ضمیر (ها) مدینه یا قُری میتوان دانست، ولی اگر مرجع آن را آیات به معنی آثار و نشانهها بدانیم بهتر است. «لَبِسَبِیلٍ مُّقِیمٍ»: برسر راه راست و روشنیاست و شب وروز محلّ عبور و مرور اهالی مکّه میباشد (نگا: صافّات / 137 و 138).]] |
|
1879 | 15 | 77 | إن في ذلك لآية للمؤمنين |
| | | بیگمان در این (بقایای مانده بر راستای راه) نشانهی بزرگی برای مؤمنان است (که از آن تکان میخورند و عبرت میگیرند و از موجبات خشم خدا خویشتن را برحذر میدارند). [[«فِی ذلِکَ»: در آنچه گذشت.]] |
|