نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
187 | 2 | 180 | كتب عليكم إذا حضر أحدكم الموت إن ترك خيرا الوصية للوالدين والأقربين بالمعروف حقا على المتقين |
| | | هنگامی که یکی از شما را (امراض مخوف و اسباب و علل) مرگ فرا رسد، اگر دارائی فراوانی (با توجّه به عرف محلّ) از خود به جای گذاشت، (از سوی خدا قانون) وصیّت بر شما واجب شده است (و باید) برای پدر و مادر و نزدیکان به طور شایسته وصیّت کند. این حق (واجبی) است بر پرهیزکاران (مؤمن به کتاب خدا). [[«خَیْراً»: مایه سود و صلاح حال، که در اینجا مراد دارائی و مالی است که برابر عرف محلّ فراوان بشمار آید. «الْوَصِیَّةُ»: نائب فاعل (کُتِبَ) است. «الْوَالِدَیْنِ»: پدر و مادر، که از یک سوم دارائی میتوان سهم بیشتری بدانان داد. یا مراد پدربزرگ و نیاها و مادربزرگ و ننههائی است که کافرند، و یا به سبب وجود دیگران از سهمالإرث محروم میگردند. به این دسته نیز فقط از یک سوم دارائی داده میشود. «الأقْرَبِینَ»: خویشاوندان وارث یا غیروارث به شرحی که در (وَالِدَیْنِ) گذشت. «بِالْمَعْرُوفِ»: به گونه متعارف میان مردم. دادگرانه. زیبا. «حَقّاً»: مفعول مطلق فعل (حَقَّ) است که محذوف است. یا صفت مصدر محذوفی است که تقدیر آن چنین است: إیصَاءً حَقّاً.]] |
|
188 | 2 | 181 | فمن بدله بعدما سمعه فإنما إثمه على الذين يبدلونه إن الله سميع عليم |
| | | پس هر که (اعم از شاهد و وصی) آن را بعد از شنیدن تغییر دهد، تنها گناه آن بر کسانی است که آن (وصیّت) را تغییر میدهند (و وصیّت کننده در پیشگاه خدا پاداش خود را میگیرد). خدا شنوا و دانا است (و گفتار همگان را میشنود و نیّات همگان را میداند). [[«بَدَّلَ»: تغییر داد. دگرگون کرد. «إِثْمَ»: گناه.]] |
|
189 | 2 | 182 | فمن خاف من موص جنفا أو إثما فأصلح بينهم فلا إثم عليه إن الله غفور رحيم |
| | | کسی که از انحراف وصیّتکننده (از جادهی عدالت) یا از گناه او (به سبب ترک قانون شریعت) بترسد (و آن انحراف و گناه و نزاعی را که بدین علّت میان ورثه درگرفته است، تبدیل و تغییر دهد) و صلح و صفا را میان آنان (که وصیّت برایشان شده یا وارثان مرده هستند) راه بیندازد، گناهی بر او نیست (و مشمول قانون تبدیل وصیّت نمیباشد). بیگمان خدا آمرزنده و مهربان است (و مغفرت خود را شامل او میسازد و پاداش نیکوکاریش را میدهد). [[«خَافَ»: ترسید. در اینجا مراد، اطّلاع پیدا کرد و دانست، میباشد. «مُوصٍ»: وصیّتکننده. «جَنَفاً»: کنارهگیری از حق، و عدول از روی خطا. «إثْم»: گناه. کنارهگیری از حق و عدول از عدل از روی عمد. «أَصْلَحَ بَیْنَهُمْ»: میان ورثه و آنان که وصیّت برایشان شده است، صلح و صفا راه انداخت.]] |
|
190 | 2 | 183 | يا أيها الذين آمنوا كتب عليكم الصيام كما كتب على الذين من قبلكم لعلكم تتقون |
| | | ای کسانی که ایمان آوردهاید! بر شما روزه واجب شده است، همان گونه که بر کسانی که پیش از شما بودهاند واجب بوده است، تا باشد که پرهیزگار شوید. [[«الصِّیَامُ»: روزه.]] |
|
191 | 2 | 184 | أياما معدودات فمن كان منكم مريضا أو على سفر فعدة من أيام أخر وعلى الذين يطيقونه فدية طعام مسكين فمن تطوع خيرا فهو خير له وأن تصوموا خير لكم إن كنتم تعلمون |
| | | (روزه در) چند روز معیّن و اندکی است، و کسانی که از شما بیمار یا مسافر باشند (اگر افطار کردند و روزه نگرفتند، به اندازهی آن روزها) چند روز دیگری را روزه میدارند، و بر کسانی که توانائی انجام آن را ندارند (همچون پیران ضعیف و بیماران همیشگی و کارگرانی که سالیانه پیوسته به کارهای سختی، مانند استخراج زغالسنگ اشتغال دارند، و زندانیان محکوم به اعمال شاقهای که پیوسته به کار سنگین وادار میگردند) لازم است کفّاره بدهند، و آن خوراک مسکینی است (از خوراک متوسّطی که به خانوادهی خود میخورانید و باید در برابر هر روزی یک خوراک متوسّط که بتواند به طور معتدل مسکینی را سیر کند بپردازید) و هر که کار خیر را پذیرا شود (و بر مقدار فدیه بیفزاید، و یا علاوه از روزهی فرض، روزهی سنّت نیز بگیرد) برای او بهتر است. و روزهداشتن برای شما خوب است اگر (حقائق و نکات عبادات را) بدانید. [[«أَیَّاماً مَّعْدُودَاتٍ»: روزهای اندک. روزهای معیّن. واژه (أَیَّاماً) منصوب است چون ظرف یا مفعول فعل محذوف (صُومُوا) است. واژه (مَعْدُودَاتٍ) صفت است. «عِدَّةٌ»: مبتدا است و خبر آن (عَلَیْهِ) محذوف است. تقدیر آن چنین است: عَلَیْهِ عِدَّةٌ ... «أُخَرَ»: جمع أُخْری، دیگر. «یُطِیقُونَهُ»: با رنج و مشقّت میتوانند آن را بگیرند. از قبیل پیران، زنان حامله و شیرده، کارگرانی که مجبور به انجام کارهای سخت و طاقتفرسایند. «فِدْیَةٌ»: دادن یک وعده غذا از خوراک متوسّط خانواده خود به فقراء. این واژه مبتدا است و خبر آن (عَلَی الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ) میباشد. «طَعَامُ»: خوراک. بدل از (فِدْیَة) است. «تَطَوَّعَ خَیْراً»: کار نیکو پیشه کرد. یعنی بر مقدار فدیه افزود، و یا بیش از یکی را طعام داد، و یا این که هم روزه گرفت و هم فدیه داد. «وَ أَن تَصُومُوا خَیْرٌ لَّکُمْ»: اگر روزه بگیرید برای شما بهتر از دادن فدیه است. واژه (خَیْرٌ) خبر است و (أَن تَصُومُوا) محلاً مرفوع، مبتدا است.]] |
|
192 | 2 | 185 | شهر رمضان الذي أنزل فيه القرآن هدى للناس وبينات من الهدى والفرقان فمن شهد منكم الشهر فليصمه ومن كان مريضا أو على سفر فعدة من أيام أخر يريد الله بكم اليسر ولا يريد بكم العسر ولتكملوا العدة ولتكبروا الله على ما هداكم ولعلكم تشكرون |
| | | (آن چند روز معیّن و اندک) ماه رمضان است که قرآن در آن فرو فرستاده شده است (و آغاز به نزول نموده است ودر مدّت 23 سال تدریجاً به دست مردم رسیده است) تا مردم را راهنمائی کند و نشانهها و آیات روشنی از ارشاد (به حق و حقیقت) باشد و (میان حق و باطل در همهی ادوار) جدائی افکند. پس هر که از شما (فرا رسیدن) این ماه را دریابد، (چه خودش هلال را رؤیت کند و چه با دیدن دیگران فرا رسیدن رمضان ثابت شود) باید که آن را روزه بدارد. و اگر کسی بیمار یا مسافر باشد (میتواند از رخصت استفاده کند و روزه ندارد و) چندی از روزهای دیگر را (به اندازهی آن روزها روزه بدارد). خداوند آسایش شما را میخواهد و خواهان زحمت شما نیست، و (خداوند ماه رمضان و رخصت آن را برای شما روشن داشته است) تا تعداد (روزهای رمضان) را کامل گردانید و خدا را بر این که شما را (به احکام دین که سعادتتان در آن است) هدایت کرده است، بزرگ دارید و تا این که (از همهی نعمتهای او) سپاسگزاری کنید. [[«شَهْرُ»: ماه. «هُدیً»: هدایت بخش. راهنما. حال (الْقُرْآنُ) و تقدیراً منصوب است. «بَیِّنَاتٍ»: دلائل واضح و روشن. «الْفُرْقَانِ»: جداسازنده حق از باطل. مصدر ثلاثی مجرّد است و در معنی اسم فاعل به کار رفته است. «شَهِدَ»: حاضر گردید. بدان رسید. با توجّه بدین معنی، واژه (شَهْر) مفعولٌفیه است. مشاهده کرد. دانست. در این صورت (شَهْر) مفعولٌبه است، و در اصل مضاف محذوف شده که تقدیر چنین است: مَنْ رَأَیا مِنْکُمْ هِلالَ الشَّهْرِ، مَنْ عَلِمَ مِنْکُمْ هِلالَ الْشَّهْرِ. «الْیُسْرَ»: آسودگی. آسانی. «الْعُسْرَ»: رنج. سختی. «لِتُکْمِلُوا»: تا این که تکمیل کنید. فعل مضارع منصوب است و عطف بر معطوفٌعلیه مقدّری است مثل (لِیُسَهِّلَ عَلَیْکُمْ) و تقدیر چنین است: یُرِیدُ اللهُ بِکُمُ الْیُسْرَ لِیُسَهِّلَ عَلَیْکُمْ وَ لِتُکَمِّلُوا الْعِدَّةَ.]] |
|
193 | 2 | 186 | وإذا سألك عبادي عني فإني قريب أجيب دعوة الداع إذا دعان فليستجيبوا لي وليؤمنوا بي لعلهم يرشدون |
| | | و هنگامی که بندگانم از تو دربارهی من بپرسند (که من نزدیکم یا دور. بگو:) من نزدیکم و دعای دعاکننده را هنگامی که مرا بخواند، پاسخ میگویم (و نیاز او را برآورده میسازم). پس آنان هم دعوت مرا (با ایمان و عباداتی همچون نماز و روزه و زکات) بپذیرند و به من ایمان بیاورند تا آنان راه یابند (و با نور ایمان به مقصد برسند). [[«دَعْوَةَ»: دعا. درخواست. «الدَّاعِ»: دعاکننده. درخواست کننده. «دَعَانِ»: مرا به یاری خواست. مرا به فریاد خواند. «فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی»: اجابت مرا با دعا بخواهند. هنگامی که آنان را به سوی ایمان و اطاعت دعوت کردم، دعوت مرا بپذیرند. «یَرْشُدُونَ»: هدایت یابند. رهنمود شوند به مصالح دنیا و آخرت خود.]] |
|
194 | 2 | 187 | أحل لكم ليلة الصيام الرفث إلى نسائكم هن لباس لكم وأنتم لباس لهن علم الله أنكم كنتم تختانون أنفسكم فتاب عليكم وعفا عنكم فالآن باشروهن وابتغوا ما كتب الله لكم وكلوا واشربوا حتى يتبين لكم الخيط الأبيض من الخيط الأسود من الفجر ثم أتموا الصيام إلى الليل ولا تباشروهن وأنتم عاكفون في المساجد تلك حدود الله فلا تقربوها كذلك يبين الله آياته للناس لعلهم يتقون |
| | | آمیزش و نزدیکی با همسرانتان در شب روزهداری حلال گردیده است. آنان لباس شمایند و شما لباس آنانید (و دوری از آمیزش با یکدیگر برایتان بسی رنجآور است). خداوند میدانست که شما (از لذائذ نفسانی میکاستید و معتقد بودید که شبها بعد از بخواب رفتن، همخوابگی با همسران حرام است و) بر خود خیانت میکردید. خداوند توبه شما را پذیرفت و شما را بخشید. پس هماکنون (که با نصّ صریح، همخوابگی آزاد است) با آنان آمیزش کنید و چیزی را بخواهید که خدا برایتان لازم دانسته است (همچون بقای نسل و حفظ دین و آبرو و پاداش اخروی)، و بخورید و بیاشامید تا آن گاه که رشتهی بامداد از رشتهی سیاه (شب) برایتان از هم جدا و آشکار گردد. سپس روزه را تا شب ادامه دهید. (همخوابگی با همسران در تمام شبهای روزهداری حلال است. لیکن) وقتی که در مساجد به (عبادت) اعتکاف مشغولید، با آنان همخوابگی نکنید. این (احکام روزه و اعتکاف) حدود و مرزهای الهی است و بدانها نزدیک نشوید. خداوند این چنین آیات خود را برای مردم روشن میسازد، باشد که پرهیزگار شوند. [[«الرَّفَثُ»: جِماع. «بَاشِرُوهُنَّ»: با ایشان آمیزش و زناشوئی کنید. «إِبْتَغُوا»: بخواهید. بطلبید. «مَا کَتَبَ اللهُ»: چیزی که خدا مقرّر کرده است که زناشوئی است. «الْخَیْطُ الأَبْیَضُ»: رشته و تار سفید. مراد سپیده فجر است که در کنار سیاهی شب نمایان میشود. «الْفَجْرِ»: بامدادان. پگاه. «أَتِمُّوا»: به تمام و کمال اداء کنید. تکمیل کنید. «عَاکِفُونَ»: اعتکافکنندگان. ماندگاران. «حُدُود»: جمع حدّ، مرزها. مراد احکام و قوانین خدا است.]] |
|
195 | 2 | 188 | ولا تأكلوا أموالكم بينكم بالباطل وتدلوا بها إلى الحكام لتأكلوا فريقا من أموال الناس بالإثم وأنتم تعلمون |
| | | و اموال خودتان را به باطل (و ناحق، همچون رشوه و ربا و غصب و دزدی ...) در میان خود نخورید و آن را به امراء و قضات تقدیم نکنید تا از روی گناه، بخشی از اموال مردم را بخورید و شما بر آن آگاه باشید (و بدانید که ستمکار را یاری دادهاید و مرتکب گناه شدهاید). [[«تُدْلُوا بِهَا»: پیشکش نکنید. به عنوان رشوه نپردازید. بر سر آن منازعه نکنید و کار آن را به پیش حاکمان بدسرشت نکشانید. این فعل عطف بر (تَأْکُلُوا) و بنابراین مجزوم است. یا منصوب به (أَنْ) مقدّر است.]] |
|
196 | 2 | 189 | يسألونك عن الأهلة قل هي مواقيت للناس والحج وليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهورها ولكن البر من اتقى وأتوا البيوت من أبوابها واتقوا الله لعلكم تفلحون |
| | | دربارهی هلالهای ماه از تو میپرسند (که چرا هر دم به شکلی پدیدار میشود؟). بگو: آنها شناسههای زمانی (و تقویم طبیعی) برای (نظام زندگی) مردم و (تعیین وقت) حجّ هستند. نیکوئی آن نیست که (همچون زمان جاهلیّت، به هنگام حجّ یا برگشت از سفر) از پشت خانهها به منازل درآئید، ولیکن نیکی کسی را است که تقوا پیشه کند، و از درهای خانهها به منازل وارد شوید، و از (مخالفت با پروردگار و خشم) خدا بپرهیزید، باشد که رستگار گردید. [[«الأَهِلَّةِ»: جمع هلال، ماه نو. ماه کمانی شکل. «مَوَاقِیتُ»: جمع میقات، زمانسنج. واژه (میقات) اسم آلت و از ماده (وقت) است. یعنی آنچه بدان وقت شناخته میشود. «ظُهُورِ»: جمع ظَهْر، پشتبامها. «إتَّقَی»: تقوا پیشه کرد. پرهیزگاری کرد. «أَبْوَابِ»: جمع باب، درها.]] |
|