نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
1846 | 15 | 44 | لها سبعة أبواب لكل باب منهم جزء مقسوم |
| | | دوزخ دارای هفت در است و هر دری بخش خاصّ و ویژهای از آنان دارد (که از آن به دوزخ درمیآیند و متناسب با اعمال زشت و پلشت ایشان است). [[«جُزْءٌ مُّقْسُومٌ»: بهره جداگانه. مراد طائفه معیّن و گروه مشخّصی است که به تناسب عذاب از آن در به دوزخ میآیند.]] |
|
1847 | 15 | 45 | إن المتقين في جنات وعيون |
| | | (این پادافره پیروان شیطان بود، و امّا پاداش پویندگان راه یزدان، این است که:) بیگمان پرهیزگاران در میان باغها و چشمهساران (بهشت) بسر میبرند. [[«عُیُون»: جمع عَیْن، چشمهها.]] |
|
1848 | 15 | 46 | ادخلوها بسلام آمنين |
| | | (پروردگارشان بدانان میگوید:) با اطمینان خاطر و بدون هیچ گونه خوف و هراسی به این باغها و چشمهسارها درآئید. [[«بِسَلامٍ»: به سلامت. با درود خدا و دربانان بهشت و فرشتگان به شما (نگا: رعد / 24، یس / 58، زمر / 73). «آمِنِینَ»: در امن و در امان.]] |
|
1849 | 15 | 47 | ونزعنا ما في صدورهم من غل إخوانا على سرر متقابلين |
| | | و کینهتوزی و دشمنانگی را از سینههایشان بیرون میکشیم، و برادرانه بر تختها رویاروی هم مینشینند. [[«نَزَعْنَا»: بیرون کشیدیم. به در آوردیم. «غِلٍّ»: کینهتوزی و دشمنانگی (نگا: اعراف / 43، حشر / 10). «إِخْوَاناً»: برادران در مودّت و مخالطت، یعنی: دوستان. حال (الْمُتَّقینَ) یا ضمیر (و) در (أُدْخُلُوا) یا ضمیر مستتر در (آمِنِینَ) یا ضمیر (هُمْ) در (صُدُورِهِمْ) میباشد. «سُرُرٍ»: جمع سَریر، تختها. «مُتَقَابِلینَ»: روبهروی هم. برابر یکدیگر. صفت (إِخْوَاناً) یا حال ضمیر مستتر در آن است.]] |
|
1850 | 15 | 48 | لا يمسهم فيها نصب وما هم منها بمخرجين |
| | | در آنجا خستگی و رنجی بدیشان نمیرسد، و از آنجا بیرون نمیگردند. [[«نَصَبٌ»: خستگی. رنج (نگا: توبه / 120). «مُخْرَجِینَ»: اخراجشدگان. بیرون راندهشدگان.]] |
|
1851 | 15 | 49 | نبئ عبادي أني أنا الغفور الرحيم |
| | | (ای پیغمبر!) بندگان مرا آگاه کن که من دارای گذشت زیاد و مهر فراوان هستم (در حق کسانی که توبه بکنند و ایمان بیاورند و کار نیک انجام بدهند). [[«نَبِّئْ»: باخبر کن.]] |
|
1852 | 15 | 50 | وأن عذابي هو العذاب الأليم |
| | | و این که عذاب من (در حق سرکشان بیایمان) عذاب بسیار دردناکی است (و عذابهای دیگر در برابرش عذاب نیست). [[«الألِیمُ»: بسیار دردآور و دردناک.]] |
|
1853 | 15 | 51 | ونبئهم عن ضيف إبراهيم |
| | | و آنان را باخبر کن از مهمانان ابراهیم (که فرشتگانی بودند و در لباس انسانها به پیش او آمدند). [[«ضَیْفِ»: مهمانان. مصدر است و در اینجا به معنی ضیوف استعمال شده است.]] |
|
1854 | 15 | 52 | إذ دخلوا عليه فقالوا سلاما قال إنا منكم وجلون |
| | | زمانی (را بیان کن) که به پیش او آمدند و گفتند: درود! ابراهیم گفت: ما از شما میترسیم! [[«سَلاماً»: درودتان باد! مترسید و آرام باشید. مفعول مطلق یا صفت مصدر محذوفی است. تقدیر چنین است: سَلِّمُوا سَلاماً. قالُوا قَوْلاً سَلاماً. «وَجِلُونَ»: بیمناکان. ترسندگان.]] |
|
1855 | 15 | 53 | قالوا لا توجل إنا نبشرك بغلام عليم |
| | | گفتند: مترس! ما تو را به پسر بسیار دانائی مژده میدهیم. [[«لا تَوْجَلْ»: هراسناک مباش. «غُلامٍ»: پسر. در اینجا مراد اسحاق است.]] |
|