نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
1819 | 15 | 17 | وحفظناها من كل شيطان رجيم |
| | | و آسمان را از (دستبرد و دسترسی) هر اهریمن ملعون و مطرودی محفوظ و مصون داشتهایم. [[«رَجِیمٍ»: نفرین شده. رانده از رحمت الهی. فعیل به معنی مفعول است. یعنی: مطرود. ملعون.]] |
|
1820 | 15 | 18 | إلا من استرق السمع فأتبعه شهاب مبين |
| | | و امّا هر که از آنها دزدکی گوش فرا دارد، آذرخش روشنی به سراغ او میرود. [[«إِلاّ»: لکن. امّا. «إِسْتَرَقَ السَّمْعَ»: دزدکی گوش فرا داد. چگونگی حفظ آسمان و نحوه استراق سمع شیاطین برای ما چندان روشن نیست.]] |
|
1821 | 15 | 19 | والأرض مددناها وألقينا فيها رواسي وأنبتنا فيها من كل شيء موزون |
| | | ما زمین را گسترانیدهایم و در زمین کوههای استوار و پابرجائی را پدید آوردهایم، و همه چیز را به گونهی سنجیده و هماهنگ و در اندازههای متناسب و مشخّص در آن ایجاد کردهایم. [[«مَدَدْنَاهَا»: آن را گسترانیدهایم و در ظاهر مسطّحش کردهایم. «أَنبَتْنَا»: رویانیدهایم. آفریدهایم (نوح / 17). «مَوْزُونٍ»: هماهنگ. متناسب. «مِن کُلِّ شَیْءٍ مَّوْزُونٍ»: انواع و اقسام درختان و گیاهان، با نظم و نظام شگرف و حساب و کتاب دقیق. هر چیزی را با اندازه و مقدار مشخّص و معیّن و متناسب و مرتبط به یکدیگر.]] |
|
1822 | 15 | 20 | وجعلنا لكم فيها معايش ومن لستم له برازقين |
| | | و در آن اسباب زندگی و مایهی ماندگاری شما و کسانی را آفریدهایم که نمیتوانید روزیرسان ایشان باشید. [[«مَعَایِشَ»: جمع مَعیشَة و مَعاش، مایه زندگی و وسیله ماندگاری، از قبیل خوردنیها و نوشیدنیها. «مَنْ»: مراد اهل و عیال و خدمتگزاران، و به طریق تغلیب چهارپایانی است که انسان عهدهدار سرپرستی آنها است. این واژه عطف بر ضمیر (کم) و مجرور است که معنی آن گذشت. و یا این که عطف بر (معایش) است که معنی آن چنین میشود: ما در زمین برای شما وسائل زیستن فراهم آوردهایم، و برای شما کسانی را آفریدهایم که شما رازق آنان نیستید و بلکه خداوند رازق شما و ایشان است.]] |
|
1823 | 15 | 21 | وإن من شيء إلا عندنا خزائنه وما ننزله إلا بقدر معلوم |
| | | و چیزی وجود ندارد مگر این که گنجینههای آن در پیش ما است و جز به اندازهی معیّن و مشخّصی (که حکمت ما اقتضاء کند) آن را فرو نمیفرستیم. [[«وَ إِن مِّن شَیْءٍ»: هر چه هست به اندازه لازم آفریده شده است و سنجیده و حساب شده به جهان گسیل داشته شده است و گسیل میگردد. منابع روزیها و سرچشمه خوبیها در نزد خدا است و آن را به مقدار حساب شده و برابر صلاحدید خویش بهره این و آن میگرداند. «مَا نُنَزِّلُهُ»: آن را حوالت نمیداریم و فرو نمیفرستیم. آن را نمیآفرینیم و در دسترس قرار نمیدهیم (نگا: زمر / 6، حدید / 25).]] |
|
1824 | 15 | 22 | وأرسلنا الرياح لواقح فأنزلنا من السماء ماء فأسقيناكموه وما أنتم له بخازنين |
| | | و بادها را برای تلقیح (ابرها و بارور ساختن آنها) به وزیدن میاندازیم و به دنبال آن از (ابرهای به هم پیوسته و تلقیح شدهی) آسمان آب میبارانیم و شما را بدان سیراب میگردانیم (و آن گاه به شکل برف و یخ و چشمهها و رودخانهها و دریاها و اقیانوسها در زمین جمعآوری و اندوختهاش مینمائیم، و دوباره آن را تبخیر و به جوّ زمین میبریم و سپس به زمین برمیگردانیم) و شما توانائی اندوختن (و نگهداری) آن را (بدین گونه در فضا و زمین) ندارید. [[«لَوَاقِحَ»: جمع لاقِح، به معنی آبستن. چرا که بادها آبستنِ به بخار آب میشوند. و جمع لاقِحَة، به معنی تلقیحکننده. چرا که بادها ابرها را به هم نزدیک و مایه تلقیح آنها میشوند. حال (الرِّیَاحَ) میباشد. «أَسْقَیْنَاکُمُوهُ»: آن را به شما مینوشانیم و آبشخور مزارع و مواشی شما میگردانیم.]] |
|
1825 | 15 | 23 | وإنا لنحن نحيي ونميت ونحن الوارثون |
| | | و مائیم که زنده میگردانیم و میمیرانیم (و باقی بوده) و وارث (جهان) میباشیم. [[«الْوَارِثُونَ»: به ارثبرندگان. مراد این است که در حقیقت مالک اصلی خدا است. واژه وارث را در اینجا به معنی باقی نیز گرفتهاند.]] |
|
1826 | 15 | 24 | ولقد علمنا المستقدمين منكم ولقد علمنا المستأخرين |
| | | و ما، هم پیشینیان شما را میدانیم و هم پسینیان شما را، (و میدانیم که کی بودهاند و چه کردهاند، و کی خواهند بود و چه خواهند کرد). [[«الْمُسْتَقْدِمِینَ»: پیشینیان. «الْمُسْتَئْخِرِینَ»: پسینیان.]] |
|
1827 | 15 | 25 | وإن ربك هو يحشرهم إنه حكيم عليم |
| | | و بیگمان پروردگار تو آنان را (روز قیامت در کنار هم) گرد میآورد (و به حساب و کتابشان رسیدگی میکند و پاداش و پادافره ایشان را میدهد، و این برابر حکمت و آگاهی انجام میپذیرد و) او حکیم و آگاه است. [[«یَحْشُرُهُمْ»: پیشینیان و پسینیان و جمیع مردمان را گرد میآورد.]] |
|
1828 | 15 | 26 | ولقد خلقنا الإنسان من صلصال من حمإ مسنون |
| | | و ما انسان را از گِل خشکیدهی فراهم آمده از گِل تیره شدهی گندیدهای بیافریدیم. [[«صَلْصَالٍ»: گِل خشکیده سفال گونهای که اگر بدان تلنگری زده شود به صدا درآید. «حَمَأٍ»: گِلی که بر اثر مجاورت فراوان با آب سیاه شده باشد. «مَسْنُونٍ»: تغییر بو داده. گندیده. «مِنْ حَمَأٍ مَّسْنُونٍ»: صفت صَلْصال یا بدل (مِن صَلْصالٍ) است.]] |
|