بسم الله الرحمن الرحيم

نتائج البحث: 6236
ترتيب الآيةرقم السورةرقم الآيةالاية
1808156وقالوا يا أيها الذي نزل عليه الذكر إنك لمجنون
و (تمسخرکنان) می‌گویند: ای کسی که (گمان می‌بری از آسمان) قرآن بر تو نازل گشته است، تو حتماً دیوانه‌ای! [[«الذِّکْرُ»: مصدر است و به معنی اسم فاعل، یعنی (مذکّر) است. یعنی: کتاب یادآور و اندرزگو که قرآن است (نگا: آل‌عمران / 58، نحل / 43 و 44). «نُزِّلَ عَلَیْهِ الذِّکْرُ»: مراد تمسخر و استهزاء است (نگا: منافقون / 1و 7).]]
1809157لو ما تأتينا بالملائكة إن كنت من الصادقين
تو اگر از زمره‌ی راستگویانی، چرا (به جای آوردن قرآن) فرشتگان را به پیش ما نمی‌آوری (تا بر پیغمبری تو گواهی دهند؟!). [[«لَوْ ما»: چرا که نه. واژه‌ای است که بر طلب حصول ما بعد خود دلالت دارد. مانند (لَوْ لا) است در (منافقون / 10).]]
1810158ما ننزل الملائكة إلا بالحق وما كانوا إذا منظرين
ما فرشتگان را جز به حق و به همراه حق نازل نمی‌کنیم و هنگامی که نازل شوند (اگر بدانان ایمان نیاورند) دیگر بدیشان مهلت داده نمی‌شود (و فوراً عذاب الهی گریبانگیرشان می‌گردد و مجال ماندن نخواهند داشت). [[«بِالْحَقِّ»: به حق. همراه با حق ثابتی که قابل انکار نیست. به همراه عذاب. «مُنظَرِینَ»: مهلت داده‌شدگان.]]
1811159إنا نحن نزلنا الذكر وإنا له لحافظون
ما خود قرآن را فرستاده‌ایم و خود ما پاسدار آن می‌باشیم (و تا روز رستاخیز آن را از دستبرد دشمنان و از هرگونه تغییر و تبدیل زمان محفوظ و مصون می‌داریم). [[«إِنّا نَحْنُ ...»: این آیه دست کم با چهار تأکید لفظی بیانگر مصون ماندن قرآن از تحریف است.]]
18121510ولقد أرسلنا من قبلك في شيع الأولين
ما پیش از تو (پیغمبرانی را) به میان گروهها و دسته‌های پیشین روانه کرده‌ایم. [[«شِیَعِ»: جمع شیعه، گروهها و دسته‌های پیرو یک راه و رسم (نگا: أنعام / 65). «شِیَعِ الأوَّلِینَ»: اضافه موصوف به صفت است.]]
18131511وما يأتيهم من رسول إلا كانوا به يستهزئون
هیچ فرستاده‌ای به پیش ایشان نمی‌آمد مگر این که او را مسخره می‌کردند (همان گونه که هم اینک باطلگرایان تو را مسخره می‌دارند). [[«مِن رَّسُولٍ»: حرف (مِنْ) زائد و (رَسُولٍ) فاعل است.]]
18141512كذلك نسلكه في قلوب المجرمين
ما این گونه قرآن را به دلهای بزهکاران داخل می‌گردانیم (و از حق آنان را می‌آگاهانیم، تا برایشان اتمام حجّت شود). [[«نَسْلُکُهُ»: آن را وارد می‌گردانیم. مرجع ضمیر (ه) واژه (الذِّکْرَ) است (نگا: حجر / 13، شعراء / 200 و 201).]]
18151513لا يؤمنون به وقد خلت سنة الأولين
آنان بدان ایمان نمی‌آورند (چون در شهوات غوطه‌ورند و باطلگرایند نه حقّگرا) و شیوه‌ی اقوام پیشین هم بر این بوده است. [[«وَ قَدْ خَلَتْ ...»: شیوه اقوام پیشین نیز چنین بوده است. شیوه خدا درباره پیشینیان هم بر این بوده است که آنان را مدّت زمانی مهلت داده است و سپس نابودشان ساخته و به عذاب دردناک گرفتارشان نموده است.]]
18161514ولو فتحنا عليهم بابا من السماء فظلوا فيه يعرجون
اگر (به فرض) دری از آسمان به روی آنان بگشائیم و ایشان از آنجا شروع به بالا رفتن کنند (و فرشتگان و شگفتیهای جهان بالا را با چشم خود ببینند). [[«فَظَلُّوا فیهِ یَعْرُجُونَ»: از آنجا شروع به بالا رفتن کنند. یعنی مرتّباً به آسمان صعود و نزول داشته باشند.]]
18171515لقالوا إنما سكرت أبصارنا بل نحن قوم مسحورون
بی‌گمان خواهند گفت: حتماً ما را چشم‌بندی کرده‌اند (و آنچه می‌بینیم ابداً واقعیّت ندارد!) و بلکه ما را جادو نموده‌اند (این است که چیزها را عوضی می‌بینیم). [[«سُکِّرَتْ»: پوشانده شده است. از دیدن باز داشته شده است. پرده‌ای به پیش چشمانمان داشته شده است. «مَسْحُورُونَ»: سحر و جادوشدگان.]]


0 ... 170.7 171.7 172.7 173.7 174.7 175.7 176.7 177.7 178.7 179.7 181.7 182.7 183.7 184.7 185.7 186.7 187.7 188.7 189.7 ... 623

إنتاج هذه المادة أخد: 0.02 ثانية


المغرب.كووم © ٢٠٠٩ - ١٤٣٠ © الحـمـد لله الـذي سـخـر لـنا هـذا :: وقف لله تعالى وصدقة جارية

4234461149355567303739502288566724615356