نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
1774 | 14 | 24 | ألم تر كيف ضرب الله مثلا كلمة طيبة كشجرة طيبة أصلها ثابت وفرعها في السماء |
| | | بنگر که خدا چگونه مثل میزند: سخن خوب به درخت خوبی میماند که تنهی آن (در زمین) استوار و شاخههایش در فضا (پراکنده) باشد. [[«أَلَمْ تَرَ»: مگر ننگریستهای؟ مگر نمیدانی؟ در اینجا مراد امر است. یعنی: ای انسان! بنگر و بدان. «کَلِمَة»: سخن. پدیده. مراد ایمان، کلمه توحید، هر سخن نیک دیگری، و یا خود شخص مؤمن است. بدل اشتمال یا بدل کلّ از کلّ واژه (مَثَلاً) است. «أَصْلُ»: مراد از اصل، پائین تنه و ریشههای درخت است. «فَرْعُ»: شاخه. «السَّمَآءِ»: فضا. بالای سر.]] |
|
1775 | 14 | 25 | تؤتي أكلها كل حين بإذن ربها ويضرب الله الأمثال للناس لعلهم يتذكرون |
| | | بنا به اراده و خواست خدا هر زمانی میوهی خود را بدهد (و دائماً به بارنشسته و سرسبز و خرّم باشد). خداوند برای مردم مثلها میزند تا متذکّر گردند (و پند گیرند). [[«أُکُلَ»: میوه. ثمر. «کُلَّ حِینٍ»: در هر زمان. هر چند در کره زمین درختانی وجود دارد که در تمام مدّت سال میوه از شاخههای آنها قطع نمیشود و با وجود داشتن میوههای قبلی، به بار مینشینند و گل میدهند، ولی تشبیهات زیادی در زبانهای مختلف داریم که اصلاً وجود خارجی ندارند. از جمله میگوئیم: قرآن همچون آفتابی است که غروب ندارد. هجران من همچون شبی است که پایان ندارد.]] |
|
1776 | 14 | 26 | ومثل كلمة خبيثة كشجرة خبيثة اجتثت من فوق الأرض ما لها من قرار |
| | | و سخن بد به درخت بدی میماند که از سطح زمین کنده شده باشد (و در برابر وزش طوفانها هر روز به گوشهای پرتاب گردد و ثبات و) قراری نداشته باشد. [[«کَلِمَةٍ خَبِیثَةٍ»: مراد انسانهای کافر و آلوده، سخن کفر و شرک، گفتار زشت و نادرست، دعوت به بیدینی، فتنهانگیزی، و غیره است. «أُجْتُثَّتْ»: کنده شده باشد. جثّه و تنه آن از زمین درآورده شده باشد.]] |
|
1777 | 14 | 27 | يثبت الله الذين آمنوا بالقول الثابت في الحياة الدنيا وفي الآخرة ويضل الله الظالمين ويفعل الله ما يشاء |
| | | خداوند مؤمنان را به خاطر گفتار استوار (و عقیدهی پایدارشان) هم در این جهان (در برابر زرق و برق مادیات و بیم و هراس مشکلات محفوظ و مصون مینماید) و هم در آن جهان (ایشان را در نعمتهای فراوان و عطایای بیپایان، جاویدان و) ماندگار میدارد، و کافران را (در دنیا و آخرت) گمراه و سرگشته میسازد، و خداوند هرچه بخواهد انجام میدهد. [[«یُثَبِّتُ»: ثابت قدم میدارد. جاوید و ماندگار میدارد. «بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ»: به سبب سخن راست و ایمان تزلزلناپذیر. بر سخن درست که کلمه توحید است. با توجّه به نکته اخیر، معنی آیه چنین میشود: خداوند مؤمنان را در دنیا و آخرت (که گور نخستین منزل آن است) بر کلمه توحید ثابت نگاه میدارد، و ... یعنی در پرتو حفاظت و مراقبت خدا، مؤمنان در دنیا در برابر تهدیدات کافران و وسوسههای شیطان، تسلیم نمیشوند و بر دین و ایمان ماندگار میمانند، و در گور که بخشی از جهان دیگر است در پاسخ به فرشتگان خدا در نمیمانند و کلمه توحید را بر زبان میرانند، و در رستاخیز به هنگام رویارویی با خدا سرگردان و پریشان نمیگردند. «الظَّالِمِینَ»: کافران.]] |
|
1778 | 14 | 28 | ألم تر إلى الذين بدلوا نعمت الله كفرا وأحلوا قومهم دار البوار |
| | | بنگر به کسانی که نعمت خدا را (نشناختند و آن را) به کفر تبدیل کردند (و به جای این که نعمت بعثت محمّد و آئین اسلام را غنیمت شمارند و آن را سپاس گویند، کفر را برگزیدند) و قوم خود را به سرزمین هلاک و نابودی کشاندند. [[«بَدَّلُوا نِعْمَةَ اللهِ کُفْراً»: به جای شکر نعمت خدا، به شریعت آسمانی کفر ورزیدند. «أَحَلُّوا»: داخل کردند. «الْبَوَارِ»: هلاک. نیستی و نابودی.]] |
|
1779 | 14 | 29 | جهنم يصلونها وبئس القرار |
| | | و آن جهنّم است که وارد آن میگردند و به آتش میسوزند، و چه جایگاه بدی است! [[«جَهَنَّمَ»: عطف بیان (دارَ الْبَوار) است. «یَصْلَوْنَهَا»: وارد آن میشوند و بدان میسوزند (نگا: نساء / 10) «الْقَرَارُ»: استقرار یافتن. ماندگار شدن. در اینجا مصدر به معنی اسم مکان یعنی مَقرّ و مستقرّ است. «بِئْسَ الْقَرَارُ»: ماندن آنان در دوزخ چه بد ماندنی است. دوزخ چه بد جایگاهی است. مخصوص به ذمّ محذوف است.]] |
|
1780 | 14 | 30 | وجعلوا لله أندادا ليضلوا عن سبيله قل تمتعوا فإن مصيركم إلى النار |
| | | و برای خدا همگونها و همتاهائی (از بتان) قرار دادهاند تا (مردمان را) از راه خدا گمراه کنند. (ای پیغمبر! به این کافران) بگو: (از این چند روزهی زندگی) بهره و لذّت ببرید، چرا که بازگشت شما به سوی آتش دوزخ است (و در آنجا جز کباب شدن و عذاب دیدن نمیبینید). [[«أَندَاداً»: جمع نِدّ، به معنی شبیه و نظیر و مانند و همتا و همگون است (نگا: بقره / 22 و 165). «تَمَتَّعُوا»: لذّت ببرید. از زندگی بهره ببرید. «مَصِیر»: بازگشت (نگا: بقره / 285، آلعمران / 28).]] |
|
1781 | 14 | 31 | قل لعبادي الذين آمنوا يقيموا الصلاة وينفقوا مما رزقناهم سرا وعلانية من قبل أن يأتي يوم لا بيع فيه ولا خلال |
| | | (ای محمّد!) بگو به بندگان مؤمن من: باید نماز را به گونهی شایسته بخوانند و از آنچه بدیشان دادهایم مقداری را در پنهان و آشکار ببخشند پیش از آن که روزی فرا رسد که در آن معامله و دوستی نیست (تا کسی بتواند سودی به وسیلهی خرید و فروش یا این که به سبب همنشینی و دوستی فراچنگ آورد و با رشوه یا رابطه از چنگال کیفر خدا رهائی یابد). [[«یُقِیمُوا ... وَ یُنفِقُوا ....»: این دو فعل مجزومند به لام امری که محذوف است و در اصل چنین است: لِیُقِیمُوا ... وَ لِیُنفِقُوا. «بَیْعٌ»: معامله. خرید و فروش. «خِلالٌ»: رفاقت و دوستی (نگا: بقره / 254).]] |
|
1782 | 14 | 32 | الله الذي خلق السماوات والأرض وأنزل من السماء ماء فأخرج به من الثمرات رزقا لكم وسخر لكم الفلك لتجري في البحر بأمره وسخر لكم الأنهار |
| | | خدا کسی است که آسمانها و زمین را آفریده است و از (ابر) آسمان آب را پائین آورده است، و با آن میوهها و دانهها را پدیدار کرده است و روزی شما گردانده است، و کشتیها را مسخّر شما نموده است تا در دریا با اجازه و ارادهی او حرکت کنند، و رودخانهها را در اختیار شما قرار داده است (تا در آبیاری زمینها و نوشیدن آب آنها مورد استفاده قرار گیرند). [[«السَّمَآءِ»: فضا. بالای سر. مراد ابر آسمانی است (نگا: اعراف / 57، نور / 43). «رِزْقاً»: مصدر است و به معنی مرزوق، و مراد هر آن چیزی است که مورد استفاده قرار گیرد چه خوردنی باشد و چه نوشیدنی. «بِأَمْرِهِ»: با مشیّت و اراده او.]] |
|
1783 | 14 | 33 | وسخر لكم الشمس والقمر دائبين وسخر لكم الليل والنهار |
| | | و خورشید و ماه را مسخّر شما کرده است که دائماً به برنامهی (نورافشانی و تربیت موجودات زنده و ایجاد جزر و مدّ در اقیانوسها و دریاها و خدمات دیگر) خود ادامه میدهند. و شب را (برای آسایش) و روز را (برای تلاش) مسخّر شما ساخته است. [[«سَخَّرَ لَکُمْ»: مراد از تسخیر خورشید و ماه، در خدمت منافع و مصالح انسان قرار دادن است. «دَآئِبَیْنِ»: مثنّی دائِب، پیوسته در کار و تلاش. برابر برنامه ثابت و روشن معیّن به کار ادامه دهنده. منصوب است چون حال است.]] |
|