نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
1754 | 14 | 4 | وما أرسلنا من رسول إلا بلسان قومه ليبين لهم فيضل الله من يشاء ويهدي من يشاء وهو العزيز الحكيم |
| | | (ای محمّد!) ما هیچ پیغمبری را نفرستادهایم مگر این که به زبان قوم خودش (متکلّم بوده است) تا برای آنان (احکام الهی را) روشن سازد (و حقائق را تبیین و تفهیم کند). سپس خداوند هرکس را که (به فرمان آسمانی گوش نکرده است) گمراه ساخته است و هرکس را که (برابر دستور آسمانی حرکت نموده است) رهنمود ساخته است. و او چیره (بر هر کاری است که بخواهد، و کارهایش) دارای حکمت است. [[«بِلِسَانِ قَوْمِهِ»: به زبان قوم خود. «لِیُبَیِّنَ لَهُمْ ...»: مراد این است که تبلیغ کار پیغمبران، و هدایت کار خدا است.]] |
|
1755 | 14 | 5 | ولقد أرسلنا موسى بآياتنا أن أخرج قومك من الظلمات إلى النور وذكرهم بأيام الله إن في ذلك لآيات لكل صبار شكور |
| | | موسی را همراه با آیات (و مؤیّد به معجزات) خود فرستادیم (و بدو دستور دادیم) که قوم خویش را از تاریکیهای (کفر و جهل) بیرون بیاور (و) به سوی نور (ایمان و دانش رهنمود گردان) و روزهای خوشی و ناخوشی و نعمت و نقمتی را به یاد ایشان بیاور که خدا بر سرِ گذشتگان آورده است. بیگمان در این کار (که بیان سرگذشت نیکان و بدان پیشین است) برای هر شکیبای (بر مصائب و بلایای آسمانی و) سپاسگزار (بر انعام و عطایای الهی)، دلائل بزرگی (و نشانههای سترگی بر وحدانیّت خدا) است. [[«بِآیَاتِنَا»: همراه با معجزههای دالّ بر صدق موسی (نگا: اعراف / 107 و 108، إسراء / 101). «أَنْ»: این که. حرف ناصبه است و پیش از آن حرف جر (ب) حذف شده و یا مفسّره است و به معنی (أَیْ) میباشد. «ذَکِّرْهُمْ»: بدانان گوشزد کن. به یادشان آور. «ایَّامِ اللهِ»: روزهای خدا. ذکر ظرف و مراد مظروف است. یعنی: حوادث خوش و ناخوشی که در آنها رخ داده و مصائب و بلایائی که آنها را گریبانگیر دستهای و نعمتها و لطفهائی که بهره گروهی نموده است (نگا: یونس / 102، جاثیه / 14). «صَبَّارٍ»: بسیار شکیبا. «شَکُورٍ»: بسیار سپاسگزار.]] |
|
1756 | 14 | 6 | وإذ قال موسى لقومه اذكروا نعمة الله عليكم إذ أنجاكم من آل فرعون يسومونكم سوء العذاب ويذبحون أبناءكم ويستحيون نساءكم وفي ذلكم بلاء من ربكم عظيم |
| | | (ای پیغمبر! برای عبرت قوم خود بیان کن) وقتی را که موسی به قوم خود گفت: نعمت دادن خدا به خویشتن را به یاد آرید، آن زمان که شما را از فرمان فرعونیان که بدترین شکنجهها را به شما میرساندند و پسرانتان را سر میبریدند و زنانتان را زنده نگاه میداشتند نجاتتان داد، و در آن (عذاب و نجات) آزمایش بزرگ شما نهفته بود. [[«أَنجَاکُمْ»: نجاتتان داد. (برای معنی دقیق آیه و لغات آن، به بقره / 49 و اعراف / 141 مراجعه شود).]] |
|
1757 | 14 | 7 | وإذ تأذن ربكم لئن شكرتم لأزيدنكم ولئن كفرتم إن عذابي لشديد |
| | | و (ای بنیاسرائیل! به یاد آورید) آن زمان را که پروردگارتان مؤکّدانه اعلام کرد که اگر (از نعمتهای خدادادی، به وسیلهی ثبات بر ایمان و تلاش در عبادت) سپاسگزاری کردید، هر آینه (نعمتهای خود را) برایتان افزایش میدهم، و اگر کافر (و ناسپاس) شدید (شما را به عذاب دردناکی گرفتار میسازم و بدانید که) بیگمان عذاب من بسیار سخت است. [[«تَأَذَّنَ»: مؤکّدانه اعلام کرد. روشن و آشکار خبر داد (نگا: اعراف / 167).]] |
|
1758 | 14 | 8 | وقال موسى إن تكفروا أنتم ومن في الأرض جميعا فإن الله لغني حميد |
| | | و موسی گفت: اگر شما و همهی کسانی که در زمین هستند کافر شوید و ناسپاس گردید، به خدا زیانی نمیرسد، چرا که خداوند بینیاز (از ایمان ایمانداران و سپاس سپاسگزاران است، و اگر کسی هم بدو ایمان نیاورد و شکر انعامش را نگزارد، او ذاتاً) ستوده است. [[«إِن تَکْفُرُوا»: اگر کافر شوید. اگر کفران نعمت کنید و ناسپاس گردید.]] |
|
1759 | 14 | 9 | ألم يأتكم نبأ الذين من قبلكم قوم نوح وعاد وثمود والذين من بعدهم لا يعلمهم إلا الله جاءتهم رسلهم بالبينات فردوا أيديهم في أفواههم وقالوا إنا كفرنا بما أرسلتم به وإنا لفي شك مما تدعوننا إليه مريب |
| | | آیا به شما نرسیده است خبر کسانی که پیش از شما بودهاند؟ (از قبیل) قوم نوح و عاد و ثمود و کسان دیگری که پس از ایشان آمدهاند و جز خدا کسی (تعداد بیشمار) آنان را (نمیداند و ایشان را چنان که باید) نمیشناسد. پیغمبرانشان دلائل روشن و معجزات آشکاری برایشان آوردند (و بدیشان نمودند)، ولی آنان دستهایشان را بر دهانهای پیغمبران گذاشتند (و از تبلیغ آنان جلوگیری نمودند و سدّ راه رسالت آسمانی و دشمن دعوت الهی شدند و) گفتند: ما ایمان نداریم به چیزی که به همراه آن فرستاده شدهاید (و دلائل و معجزات شما را قبول نمیکنیم و رسالتتان را تصدیق نمینمائیم) و دربارهی چیزی که ما را بدان میخوانید سخت در شکّ و گمانیم (و به یکتاپرستی و قانون آسمانی یقین و باور نداریم). [[«نَبَأ»: خبر. «قَوْمِ»: بدل یا عطف بیان (أَلَّذِینَ) است. «فَرَدُّوا أَیْدِیَهُمْ فِی أَفْوَاهِهِمْ»: اگر معنی (أَیْدی) و (أَفْواه) همان اندامهای مشهور بدن باشد که دستها و زبانها است، معانی جمله عبارت است از: دستهایشان را در دهانهایشان نهادند و از شدّت خشم و بیزاری از دعوت پیغمبران، آنها را گاز گرفتند. دستهایشان را به سبب غلبه خنده و قهقهه تمسخرآمیز بر دهانهایشان نهادند و پیغمبران را استهزاء کردند. دستهایشان را بر دهانهایشان نهادند یعنی که ای داعیان بس کنید و ساکت باشید. دستهایشان را بر دهانهای انبیاء نهادند و جلو سخنانشان را گرفتند.و ... اگر هم واژههای (أَیْدی) و (أَفْواه) مَجاز باشد، معانی جمله عبارت خواهد بود از: مراد از (أَیْدی) دلائل و حجّتهای انبیاء و نصائح و راهنمائیهای ایشان است، و برگرداندن سخنها به دهانها، عدم پذیرش آنها است. یعنی سخنان خودتان برای خودتان خوب است، ما آنها را نمیشنویم و بدانها عمل نمیکنیم. «بِمَا»: مراد از (ما) حجّتها و معجزهها است و نپذیرفتن آنها هم نشانه بیباوری نسبت به نبوّت و رسالت آسمانی است. «مِمَّا»: مراد از (ما) اعتقاد به خدا، وحدانیّت او، پیغمبری، ادیان و شرائع الهی است. «مُرِیبٍ»: شکّانداز. به گمان افکننده. صفت واژه (شَکٍّ) و برای تأکید معنی آن است.]] |
|
1760 | 14 | 10 | قالت رسلهم أفي الله شك فاطر السماوات والأرض يدعوكم ليغفر لكم من ذنوبكم ويؤخركم إلى أجل مسمى قالوا إن أنتم إلا بشر مثلنا تريدون أن تصدونا عما كان يعبد آباؤنا فأتونا بسلطان مبين |
| | | پیغمبرانشان بدیشان گفتند: مگر دربارهی وجود خدا، آفرینندهی آسمانها و زمین، بدون مُدِل و نمونهی پیشین، شکّ و تردیدی در میان است؟ (مگر عقل شما کتاب باز هستی را نمینگرد و به مؤلّف آن راه نمیبرد؟). او شما را فرا میخواند تا گناهانتان را ببخشاید و (از گذشتهی ناپاکتان صرفنظر نماید، و بدین زودیها هلاکتان نسازد و بلکه) تا مدّت مشخّصی (که در آن مرگتان فرا میرسد) شما را بر جای و محفوظ دارد. آنان (مسخرهکنان در پاسخ پیغمبران) گفتند: شما جز انسانهائی همچون ما نیستید (و فضیلتی بر ما ندارید تا از میان ما شما را برگزینند و پیامآوران آسمانی برای مردمان زمینی کنند) و شما میخواهید ما را از چیزهائی منصرف و به دور دارید که پدرانمان آنها را میپرستیدهاند. (ذکر خلقت آسمانها و زمین فائدهای ندارد. اگر راست میگوئید) برای ما دلیل روشنی بیاورید (و معجزههائی بنمائید که ما پیشنهاد میکنیم). [[«فَاطِرِ»: آفریننده بدون الگو و مدل (نگا: انعام / 14، یوسف / 101). بدل یا صفت (الله) است. «أَجَلٍ مُسَمّیً»: وقت تعیین شده. مراد هنگام مرگ طبیعی است (نگا: هود / 3، نحل / 61، عنکبوت / 53 - 55، فاطر / 45، احقاف / 3). «عَمّا»: از چیزهائی که. مراد بتها است. «سُلْطَانٍ»: حجّت و برهان. مراد معجزههای پیشنهادی است.]] |
|
1761 | 14 | 11 | قالت لهم رسلهم إن نحن إلا بشر مثلكم ولكن الله يمن على من يشاء من عباده وما كان لنا أن نأتيكم بسلطان إلا بإذن الله وعلى الله فليتوكل المؤمنون |
| | | پیغمبرانشان بدیشان گفتند: (همان گونه که گفتید) ما جز انسانهایی همچون شما نیستیم، و لیکن خداوند بر هرکس از بندگانش که بخواهد منّت مینهد (و او را با لطف خود مینوازد و پیغمبرش میسازد) و ما را نسزد که دلیلی برایتان بیاوریم (و معجزهای به شما بنمائیم) مگر با اجازهی خدا (و توفیق او). و مؤمنان باید به خدا توکّل کنند و بس (و ما هم در برابر دشمنانگی شما بدو توکّل میکنیم). [[«یَمُنُّ»: منت مینهد. لطف و بزرگواری میکند. «مَا کَانَ لَنَا»: ما را نرسد. ما نمیتوانیم.]] |
|
1762 | 14 | 12 | وما لنا ألا نتوكل على الله وقد هدانا سبلنا ولنصبرن على ما آذيتمونا وعلى الله فليتوكل المتوكلون |
| | | آخر چرا نباید به خدا توکّل کنیم، و حال آن که او ما را به راهمان رهنمود کرده است؟ (راهی که خودش آن را پدید آورده است و همگان را به پیمودن آن دعوت فرموده است و آئین الهیش نام داده است. ما بر توکّل خود میافزائیم) و حتماً بر اذیّت و آزارتان شکیبائی مینمائیم، و متوکّلان باید بر خدا توکّل کنند و بس. [[«مَا لَنَا»: ما را چه شده است؟ ما را چه رسیده است؟ «هَدَانَا سُبُلَنَا»: ما را به راههای خود داشته است و رهنمودمان کرده است و طریق نجات از دوزخ و وصول به بهشت را به ما نموده است.]] |
|
1763 | 14 | 13 | وقال الذين كفروا لرسلهم لنخرجنكم من أرضنا أو لتعودن في ملتنا فأوحى إليهم ربهم لنهلكن الظالمين |
| | | کافران (و سردستگان زندقه و ضلال، هنگامی که از راه دلیل با انبیاء برنیامدند، به زور متوسّل شدند و) به پیغمبران خود گفتند: یا به آئین ما باز میگردید یا این که شما را از سرزمین خود بیرون میکنیم. پس پروردگارشان به آنان (که حاملان رسالات آسمانی و راهنمایان بشری بودند) پیام فرستاد که حتماً ستمکاران (کفرپیشهی چون ایشان) را (به خاطر ظلم و ستمی که روا میدارند) نابود میکنیم. [[«لَتَعُودُنَّ»: برمیگردید. مراد پیغمبران و پیروان ایشان است (نگا: اعراف / 88). این تعبیر از باب تغلیب است و پیغمبران به همراه پیروان خود - که سابقاً مشرک بودهاند - دعوت شدهاند که به بتپرستی برگردند. یا این که سکوت پیش از رسالت و مأموریّت تبلیغ پیغمبران، مشرکان را بر آن داشته است که پندارند پیغمبران قبلاً همکیش ایشان بودهاند. «مِلَّة»: دین. آئین.]] |
|