بسم الله الرحمن الرحيم

نتائج البحث: 6236
ترتيب الآيةرقم السورةرقم الآيةالاية
1752168يا أيها الناس كلوا مما في الأرض حلالا طيبا ولا تتبعوا خطوات الشيطان إنه لكم عدو مبين
ای مردم! از آنچه در زمین است و حلال و پاکیزه است (و خدا آن را تحریم نکرده و نفس انسان گوارا و خوشایندش می‌داند) بخورید، و پا به پای اهریمن راه نیفتید (و به دنبال شیطان روان نشوید). بی‌گمان او دشمن آشکار شما است. [[«حَلالاً»: حال (ما) یا مفعول (کُلُوا) یا صفت مفعول محذوفی است که تقدیر آن چنین است: کُلُوا شَیْئاً حَلالاً: یا صفت مصدر محذوفی است و تقدیر آن چنین می‌شود: کُلُوا أَکْلاً حَلالاً. «طَیِّباً»: پاکیزه، صفت (حَلالاً) است. «خُطُوَاتِ»: جمع خُطْوَةَ، گامها. «مُبِینٌ»: آشکار. آشکارکننده. از مصدر (إبانة) که به صورت لازم و متعدّی به کار می‌رود. یعنی: ظَاهِرُ الْعَدَاوَةِ، یا: مُظْهِرُ الْعَدَاوَةِ.]]
1762169إنما يأمركم بالسوء والفحشاء وأن تقولوا على الله ما لا تعلمون
او تنها شما را به سوی زشتکاری و گناهکاری فرمان می‌دهد (و بدیها را در نظرتان می‌آراید و شما را وا می‌دارد بر) این که آنچه را نمی‌دانید به خدا نسبت دهید (و با پیروی از اوهام و خرافات نادانسته به دنبال معبودهای باطل روان شوید و حلال را حرام، و حرام را حلال بشمار آورید). [[«السُّوءِ»: بدی. هر گناهی که سرانجام ناپسندی داشته باشد. قبیح. «الْفَحْشَآءِ»: زشت‌ترین معاصی، مانند زنا و قتل. «مَا لا تَعْلَمُونَ»: آنچه را که نمی‌دانید. مفعول فعل (لا تَعْلَمُونَ) محذوف و تقدیر آن چنین است: مَا لا تَعْلَمُونَ الإِذْنَ فِیهِ مِنَ اللهِ ...]]
1772170وإذا قيل لهم اتبعوا ما أنزل الله قالوا بل نتبع ما ألفينا عليه آباءنا أولو كان آباؤهم لا يعقلون شيئا ولا يهتدون
و هنگامی که به آنان گفته شود: از آنچه خدا فرو فرستاده است پیروی کنید (و راه رحمان را پیش گیرید، نه راه شیطان را)، می‌گویند: بلکه ما از آنچه پدران خود را بر آن یافته‌ایم پیروی می‌کنیم (نه از چیز دیگری). آیا اگر پدرانشان چیزی (از عقائد و عبادات دین) را نفهمیده باشند و (به هدایت و ایمان) راه نبرده باشند (باز هم کورکورانه از ایشان تقلید و پیروی می‌کنند؟). [[«أَلْفَیْنَا»: یافته‌ایم. دیده‌ایم. از ماده (لفی). «لا یَعْقِلُونَ»: نمی‌فهمند. درک نمی‌کنند.]]
1782171ومثل الذين كفروا كمثل الذي ينعق بما لا يسمع إلا دعاء ونداء صم بكم عمي فهم لا يعقلون
مثل (دعوت‌کننده‌ی) کسانی که کفر ورزیده‌اند (و راه حقیقت و هدایت را ترک گفته‌اند و کورکورانه به دنبال آباء و اجدادشان افتاده‌اند) همچون مثل کسی است که (چوپان گوسفندانی باشد و) آنها را صدا بزند، ولی آنها چیزی جز سر و صدا نشنوند (و بدون این که حقیقت و مفهوم گفتار او را درک کنند، با اشاره‌ی او بی‌اراده سر به زیر اندازند و به این طرف و آن طرف بروند. کافران نیز) کران و لالان و کورانند و لذا ایشان از روی خرد عمل نمی‌کنند و نمی‌فهمند. [[«مَثَلُ الَّذِینَ»: مضاف محذوف است و تقدیر چنین است: مَثَلُ دَاعِی الَّذِینَ. مَثَلُ دُعَآءِ الَّذِینَ کَفَرُوا کَمَثَلِ دُعَآءِ الَّذِی یَنْعِقُ بِما لا یَسْمَعُ إِلاّ دُعَآءً وَ نِدَآءً. «یَنْعِقُ»: فریاد می‌زند. نهیب می‌زند. «مَا» آنچه. مراد چهارپایان، یا صدا و فریاد است. «یَنْعِقُ بِمَا»: بر چهارپایان نهیب می‌زند. «دُعَآءً»: بانگ‌زدن. فراخواندن. «نِدَآءً»: بانگ‌زدن. فراخواندن. مصدر باب مفاعله است. «صُمٌّ»: جمع أَصمّ، کران. «بُکْمٌ»: جمع أَبْکَم، لالان. «عُمْیٌ»: جمع أَعْمی، کوران.]]
1792172يا أيها الذين آمنوا كلوا من طيبات ما رزقناكم واشكروا لله إن كنتم إياه تعبدون
ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از چیزهای پاکیزه‌ای بخورید که روزی شما ساخته‌ایم، و سپاس خدای را بجا آورید، اگر او را پرستش می‌کنید. [[«طَیِّبَاتِ»: چیزهای پاک. مراد خوراکیهای لذیذ یا رزق حلال است.]]
1802173إنما حرم عليكم الميتة والدم ولحم الخنزير وما أهل به لغير الله فمن اضطر غير باغ ولا عاد فلا إثم عليه إن الله غفور رحيم
(آنچه را که مشرکان و یهودیان و دیگران حرام می‌دانند، حرام نیست، بلکه خداوند) تنها مردار و خون و گوشت خوک و آنچه نام غیرخدا (به هنگام ذبح) بر آن گفته شده باشد (و به نام بتان و شبیه آنها سر بریده شود) بر شما حرام کرده است. ولی آن کس که مجبور شود (به خاطر حفظ جان از آن اشیاء حرام بخورد) در صورتی که علاقه‌مند (به خوردن و لذّت بردن از چنین چیزهائی نبوده) و متجاوز (از حدّ سدّجوع هم) نباشد، گناهی بر او نیست. بی‌گمان خداوند بخشنده و مهربان است. [[«الْمَیْتَةَ»: مردار. «الدَّمَ»: خون. «لَحْمَ»: گوشت. «الْخِنزِیرِ»: خوک. «مَآ أُهِلَّ بِهِ لِغَیْرِ اللهِ»: آنچه به نام چیزی جز خدا ذبح شود. از قبیل: به نام لات، به نام عزّی، به نام فلان. یعنی مقصود از ذبح آن حیوان تقرّب به غیر خدا باشد. «أُهِلَّ»: از مصدر (إهلال) به معنی صدا بلندکردن. «اُضْطُرَّ»: وادار گردید. مجبور شد. «بَاغٍ»: خواستار و علاقه‌مند. «عَادٍ»: متجاوز از اندازه ضرورت. «غَیْرَ بَاغٍ وَ لا عَادٍ»: نه طالب و راغب آن باشد و نه از حد ضرورت تجاوز کند. واژه (غَیْرَ) حال ضمیر مستتر در فعل (أُضْطُرَّ) است. «إِثْمَ»: گناه.]]
1812174إن الذين يكتمون ما أنزل الله من الكتاب ويشترون به ثمنا قليلا أولئك ما يأكلون في بطونهم إلا النار ولا يكلمهم الله يوم القيامة ولا يزكيهم ولهم عذاب أليم
کسانی که آنچه را خدا از کتاب (آسمانی) نازل کرده است، پنهان می‌دارند (یا دست به تأویل ناروا و تحریف می‌یازند) و آن را به بهای کم (و ناچیز دنیا) می‌فروشند، آنان جز آتش چیزی نمی‌خورند. (زیرا اموالی که از رهگذر کتمان آیات آسمانی و تحریف و تأویل ناروای حقائق رحمانی به دست می‌آید، سبب نزول آنان به آتش دوزخ خواهد شد) و روز رستاخیز خدا (از آنان روگردان بوده و) با ایشان سخن نمی‌گوید و آنان را (از کثافت گناهان با عفو و گذشت خویش) پاکیزه نمی‌دارد. و ایشان را عذاب دردناکی است. [[«یَکْتُمُونَ»: پنهان می‌کنند. «یَشْتَرُونَ بِهِ»: می‌خورند بدان. فراچنگ می‌آورند بدان. مرجع ضمیر (هِ) واژه (الْکِتَاب) یا (مَا) یا عمل کتمان است. «بُطُون»: جمع بطن، شکمها. «لا یُکَلِّمُهُمُ اللهُ»: خدا با ایشان سخن نمی‌گوید. مراد سخنی است که مایه سرور ایشان شود و بیانگر رحمت خدا باشد. والا خداوند با کافران و منافقان صحبت می‌فرماید (نگا: أنعام / 22، یونس / 28، حجر / 92). «لا یُزَکِّیهِمْ»: آنان را از کثافات گناهان با مغفرت و گذشت خود پاکیزه نمی‌دارد.]]
1822175أولئك الذين اشتروا الضلالة بالهدى والعذاب بالمغفرة فما أصبرهم على النار
آنان کسانی‌اند که گمراهی را با هدایت، و عذاب را با آمرزش (مبادله و) خریداری کرده‌اند. چقدر در برابر آتش (دوزخ) بردبارند! (جای بسی شگفت است که شخص عاقل از موجبات عذاب خوشحال بوده و پیوسته در انجام زشتیها که انسان را به دوزخ می‌کشانند، در تکاپو باشد). [[«مَآ أَصْبَرَهُمْ عَلَی النَّارِ؟!»: شگفتا، بر آتش چه شکیبایند؟!]]
1832176ذلك بأن الله نزل الكتاب بالحق وإن الذين اختلفوا في الكتاب لفي شقاق بعيد
آن (عذابی که برایشان مشخّص گشته است، به خاطر کفری است که نسبت به کتاب روا می‌دارند و در کتمان و تحریفش می‌کوشند) به سبب این که خدا کتاب (آسمانی قرآن یا تورات) را توأم با حق فرو فرستاده (و اصلاً شائبه‌ی بطلان بدان راه ندارد و ایشان به دروغ در تکذیب آن می‌کوشند یا پنهانش می‌دارند) و به راستی کسانی که درباره‌ی کتاب (آسمانی) اختلاف می‌ورزند به دشمنانگی و دو دستگی دور (از صداقت و حقیقتی) دچارند. [[«ذلِکَ»: آن. یعنی همه آنچه از خوردن آتش، و سخن نگفتن به رحمت، و تزکیه، و عذاب مترتّب بر کتمان گذشت ... «شِقَاقٍ»: دشمنانگی. «بَعِیدٍ»: دور از حق.]]
1842177ليس البر أن تولوا وجوهكم قبل المشرق والمغرب ولكن البر من آمن بالله واليوم الآخر والملائكة والكتاب والنبيين وآتى المال على حبه ذوي القربى واليتامى والمساكين وابن السبيل والسائلين وفي الرقاب وأقام الصلاة وآتى الزكاة والموفون بعهدهم إذا عاهدوا والصابرين في البأساء والضراء وحين البأس أولئك الذين صدقوا وأولئك هم المتقون
این که (به هنگام نماز) چهره‌هایتان را به جانب مشرِق و مغرب کنید، نیکی (تنها همین) نیست (و یا ذاتاً روکردن به خاور و باختر، نیکی بشمار نمی‌آید). بلکه نیکی (کردار) کسی است که به خدا و روز واپسین و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیغمبران ایمان آورده باشد، و مال (خود) را با وجود علاقه‌ای که بدان دارد (و یا به سبب دوست داشت خدا، و یا با طیب خاطر) به خویشاوندان و یتیمان و درماندگان و واماندگان در راه و گدایان دهد، و در راه آزادسازی بردگان صرف کند، و نماز را برپا دارد، و زکات را بپردازد، و (نیکی کردار کسانی است که) وفاکنندگان به پیمان خود بوده هنگامی که پیمان بندند، و (به ویژه کسانی نیکند و شایسته‌ی ستایشند که) در برابر فقر (و محرومیّتها) و بیماری (و زیان و ضررها) و به هنگام نبرد، شکیبایند (و استقامت می‌ورزند). اینان کسانی هستند که راست می‌گویند (در ادّعای ایمان راستین و پیجوئی اعمال نیک) و به راستی پرهیزکاران (از عذاب خدا با دوری گرفتن از معاصی و امتثال اوامر الهی) اینانند. [[«لَیْسَ الْبِرَّ ...»: واژه (بِرَّ) خبر مقدم (لَیْسَ) و (أَن تُوَلُّوا) اسم مؤخّر آن است. «الْبِرَّ»: واژه‌ای است که در برگیرنده همه صفات نیک است. خیر فراوان. «قِبَل»: جهت. سو. «لکِنَّ الْبِرَّ»: واژه (بِرّ) اسم لکِنَّ است و (بِرُّ) دوم محذوف، خبر آن است که تقدیر چنین می‌شود: لکِنَّ الْبِرَّ بِرُّ مَنْ. برخی (بِرَّ) را اسم لکِنَّ و (مَنْ) را خبر آن گرفته‌اند. «الْکِتَابِ»: جنس کتاب، یعنی همه کتابهای آسمانی مراد است (نگا: بقره / 121). «عَلَی حُبِّهِ»: با وجود دوست داشت خدا. با عشق به کارِ صدقه و احسان. مرجع ضمیر (ه) را خدا و مال و مصدر مفهوم از فعل، یعنی نفس عمل گرفته‌اند. «ذَوِی الْقُرْبَی»: خویشاوندان. «الْمَسَاکِینَ»: نیازمندانی که چیزی از کسی درخواست نمی‌کنند (نگا: بقره / 273). «إبْنَ الْسَّبِیلِ»: مسافر نیازمند به سبب دوری از خانواده. «السَّآئِلِینَ»: گدایان. «فِی الرِّقَابِ»: در راه آزادکردن بندگان. در اینجا مراد از (رِقَاب) جمع رَقَبَة، به معنی گردن، خودِ اشخاص است. «الْمُوفُونَ»: وفاکنندگان. عطف بر (مَنْ آمَنَ) است، یا خبر مبتدای محذوف است که تقدیر آن چنین است: وَهُمُ الْمُوفُونَ. «عَاهَدُوا»: عهد بستند. «الْصَّابِرِینَ»: شکیبایان. منصوب است به (أَخُصُّ) یا (أَمْدَحُ). «الْبَأْسَآءِ»: بلا و مصیبت خارج از جسم شخص. از قبیل: تنگدستی، زیان مالی، مرگ فرزندان. «الْضَّرَّآءِ»: بلا و مصیبت مربوط به جسم شخص. از قبیل: بیماری، رنجوری. «حِینَ»: زمان. وقت. «الْبَأْسِ»: جنگ. جهاد با دشمنان (نگا: احزاب / 18).]]


0 ... 7.4 8.4 9.4 10.4 11.4 12.4 13.4 14.4 15.4 16.4 18.4 19.4 20.4 21.4 22.4 23.4 24.4 25.4 26.4 ... 623

إنتاج هذه المادة أخد: 0.02 ثانية


المغرب.كووم © ٢٠٠٩ - ١٤٣٠ © الحـمـد لله الـذي سـخـر لـنا هـذا :: وقف لله تعالى وصدقة جارية

451354135479836410714569466041554274