نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
1724 | 13 | 17 | أنزل من السماء ماء فسالت أودية بقدرها فاحتمل السيل زبدا رابيا ومما يوقدون عليه في النار ابتغاء حلية أو متاع زبد مثله كذلك يضرب الله الحق والباطل فأما الزبد فيذهب جفاء وأما ما ينفع الناس فيمكث في الأرض كذلك يضرب الله الأمثال |
| | | خداوند از (ابرهای) آسمان، آب فرو میباراند و درّهها و رودخانهها هر یک به اندازهی گنجایش خویش (برای رویش گیاهان و بهرهوری درختان، از آب آن) در خود میگنجانند، و روی این سیلابها، کفهای زیاد و بیسودی قرار میگیرد، همچنین است آنچه از طلا و نقره و غیره جهت تهیّهی زینتآلات روی آتش ذوب مینمایند، کفهائی همانند کفهای آب بر میآورد، - پروردگار برای حق و باطل چنین مثالی میزند - امّا کفها، (بیسود و بیهوده بوده و هرچه زودتر) دور انداخته میشود، ولی آنچه برای مردم نافع است در زمین ماندگار میگردد. خداوند این چنین مثالی میزند. (عقائد باطل، همسان کف و خس و خاشاک روی آب و بالای فلزات است که هرچه زودتر از میان میرود، ولی ادیان حقیقی آسمانی، چون آب و طلا و نقره سودمند و ماندگار میباشد). [[«سالَتْ»: جاری شد. «أَوْدِیَةٌ»: جمع وادی، درّهها. مراد رودخانه و جویبارهای میان کوهها است. «بِقَدَرِهَا»: به اندازه گنجایش خود. «زَبَداً»: کف. «رَابِیاً»: برآمده. در بالا قرار گرفته. «إِبْتِغَآءَ»: به خاطر. از برای. مفعولٌله است. «حِلْیَةٍ»: زیور. «جُفَآءً»: دور انداختنی. مصدر ماده (جَفْأ) به معنی اسم مفعول، یعنی مَجْفُوء است که به معنی مطرود و پرت شده میباشد.]] |
|
1725 | 13 | 18 | للذين استجابوا لربهم الحسنى والذين لم يستجيبوا له لو أن لهم ما في الأرض جميعا ومثله معه لافتدوا به أولئك لهم سوء الحساب ومأواهم جهنم وبئس المهاد |
| | | (انسانها در مسیر زندگی دو گروهند: دستهای به راه یزدان میروند، و دستهای به راه شیطان). کسانی که (دعوت) پروردگار خود را پاسخ میگویند، سرانجامِ نیک دارند، و کسانی که (دعوت) پروردگار خود را پاسخ نمیگویند، (عاقبتِ بسیار بد و دردناکی دارند و) اگر همهی چیزهائی که در زمین است و همانند آنها از آن ایشان باشد و همگی را برای رهائی خود (از عذاب دوزخ) پرداخت کنند (از آنان پذیرفته نمیگردد و از عذاب آن رهائی میسّر نمیشود). آنان حساب بدحال کنندهای دارند و جایگاهشان دوزخ است، و چه بد جایگاهی است! [[«الْحُسْنَی»: عاقبت نیک. سرانجام پسندیده. پاداش خوب. مبتدای مؤخّر است، و صفت به جای موصوف نشسته است و تقدیر چنین است: الْعَاقِبَةُ الْحُسْنَی. الْمَثُوبَةُ الْحُسْنَی. «أَلَّذِینَ»: مبتدا و جمله (لَوْ أَنَّ لَهُمْ ... تا ... سُوءُ الْحِسَابِ) خبر آن است.]] |
|
1726 | 13 | 19 | أفمن يعلم أنما أنزل إليك من ربك الحق كمن هو أعمى إنما يتذكر أولو الألباب |
| | | پس آیا کسی که میداند که آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است حق است (و برابر آن زندگی میکند و هم بر آن میمیرد، سزا و جزای او) همانند (سزا و جزای) کسی خواهد بود که (به سبب انحراف از حق و کفر مطلق، انگار) نابینا است؟! تنها خردمندان (حق را و عظمت خدا را) درک میکنند (و فرق میان دو گروه مؤمن و کافر را میفهمند). [[«إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُوْلُوا الألْبَابِ»: حق را و عظمت خدا را تنها خردمندان درک و فهم میکنند. تنها عاقلان میدانند که باید مؤمنان و کافران مثل هم بشمار نیایند.]] |
|
1727 | 13 | 20 | الذين يوفون بعهد الله ولا ينقضون الميثاق |
| | | (خردمندان، یعنی) آن کسانی که به عهد (تکوینی و تشریعی) خدا وفا میکنند، و پیمان (موجود میان خود و بندگان) را نمیشکنند. [[«عَهْدِ اللهِ»: پیمان فطری و تکوینی خدا با انسان. یعنی آن بخش از حقائق هستی که انسان با نیروی خرد و اندیشه بدانها پی میبرد (نگا: انعام / 152). و پیمان تشریعی، یعنی رعایت احکام و قوانینی که خدا توسّط انبیاء برای راهنمائی انسانها فرستاده است. «الْمِیثَاقَ»: پیمانهائی که انسانها با انسانها میبندند.]] |
|
1728 | 13 | 21 | والذين يصلون ما أمر الله به أن يوصل ويخشون ربهم ويخافون سوء الحساب |
| | | و کسانی که برقرار میدارند پیوندهائی را که خدا به حفظ آنها دستور داده است، (از قبیل: رابطهی انسان با آفریننده جهان، پیوند انسان با جامعهی انسانیّت، و رابطهی او با همنوعان به ویژه خویشان و نزدیکان) و از پروردگارشان میترسند و از محاسبهی بدی (که در قیامت به سبب گناهان داشته باشند) هراسناک میباشند. [[«یَصِلُونَ»: برقرار میدارند. پیوند میدهند. «سُوءَ الْحِسَابِ»: (نگا: رعد / 18).]] |
|
1729 | 13 | 22 | والذين صبروا ابتغاء وجه ربهم وأقاموا الصلاة وأنفقوا مما رزقناهم سرا وعلانية ويدرءون بالحسنة السيئة أولئك لهم عقبى الدار |
| | | و کسانی که (در برابر مشکلات زندگی و اذیّت و آزار دیگران) به خاطر پروردگارشان شکیبائی میورزند، و نماز را چنان که باید میخوانند، و از چیزهائی که بدیشان دادهایم، به گونهی پنهان و آشکار میبخشند و خرج میکنند، و با انجام نیکیها بدیها را از میان برمیدارند. آنان (با انجام چنین کارهای پسندیدهای) عاقبت نیک دنیا (که بهشت است) از آن ایشان است. [[«إِبْتِغَآءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ»: به خاطر ذات پروردگارشان. «سِرّاً وَ عَلانِیَةً»: در پنهان و آشکارا. یعنی در جائی که پنهان بهتر است پنهانی میبخشند، و در جائی که آشکارا بهتر است آشکارا میبخشند. حال ضمیر (و) در فعل (أَنفَقُوا) میباشد (نگا: بقره / 274). «یَدْرَؤُونَ»: دفع میکنند. از میان میبرند. «عُقْبَی»: عاقبت نیک. سرانجام خوبی که به دنبال دنیا میآید که بهشت است (نگا: اعراف / 128، هود / 49، طه / 132). «عُقْبَی الدَّارِ»: سرانجام خوب دنیا که بهشت است. (عُقْبَیا) مصدر است و به فاعل خود (الدَّارِ) افزوده شده است.]] |
|
1730 | 13 | 23 | جنات عدن يدخلونها ومن صلح من آبائهم وأزواجهم وذرياتهم والملائكة يدخلون عليهم من كل باب |
| | | (این عاقبت نیکو) باغهای بهشت است که جای ماندگاری (سرمدی و زیستن ابدی) است، و آنان همراه کسانی از پدران و فرزندان و همسران خود بدانجا وارد میشوند که صالح، (یعنی از عقائد و اعمال پسندیدهای برخوردار بوده) باشند (و جملگی در کنار هم جاودانه و سعادتمندانه در آن بسر میبرند) و فرشتگان از هر سوئی بر آنان وارد (و به درودشان) میآیند. [[«عَدْنٍ»: جای ماندن و جاودانه بسر بردن (نگا: توبه / 72). «جَنَّاتُ عَدْنٍ»: بَدَل کلّ از کلّ (عُقْبَی الدّارِ) است. «وَ مَن صَلَحَ ...»: همراه با کسی که مؤمن صالحی بوده باشد. «مِن کُلِّ بَابٍ»: از هر دری. مراد از هر طرف و از هر سوئی است.]] |
|
1731 | 13 | 24 | سلام عليكم بما صبرتم فنعم عقبى الدار |
| | | (فرشتگان بدانان خواهند گفت:) درودتان باد! (همیشه به سلامت و خوشی بسر میبرید) به سبب شکیبائی (بر اذیّت و آزار) و استقامتی که (بر عقیده و ایمان) داشتید. چه پایان خوبی (دارید که بهشت یزدان و نعمت جاویدان است). [[«بِمَا صَبَرْتُمْ»: به سبب صبری که کردید. و آن شکیبائی بر ناگواریها، تحمّل اذیّت و آزارها، مبارزه با هواها و هوسها، استقامت بر عقیده و ایمان، و غیره است.]] |
|
1732 | 13 | 25 | والذين ينقضون عهد الله من بعد ميثاقه ويقطعون ما أمر الله به أن يوصل ويفسدون في الأرض أولئك لهم اللعنة ولهم سوء الدار |
| | | و امّا کسانی که (برعکس افراد فوق الذّکر)، پیمان (فطری و تکوینی) خدا را میشکنند که (با اعطای عقل و شعور) با ایشان بسته است، و پیوندی را میگسلانند که خدا به حفظ و نگاهداشت آن دستور داده است، و در روی زمین به فساد و تباهی میپردازند، نفرین بهرهی ایشان است و پایان بدِ جهان (که دوزخ سوزان است) از آنِ آنان است. [[«اللَّعْنَةُ»: لعن و نفرین. طرد از رحمت خدا و بیبهرهماندن از نعمت او. «سُوءُ الدَّارِ»: سرانجام بد. پایان بد جهان که دوزخ است.]] |
|
1733 | 13 | 26 | الله يبسط الرزق لمن يشاء ويقدر وفرحوا بالحياة الدنيا وما الحياة الدنيا في الآخرة إلا متاع |
| | | خدا روزی را برای هرکس که بخواهد (و او را متمسّک به اسباب و علل ظاهری ببیند) فراوان و فراخ میگرداند، و آن را برای هرکس که بخواهد (و او را غیر متمسّک به اسباب و علل ظاهری ببیند) کم و تنگ مینماید. (کافران) به زندگی دنیا شاد و خوشنودند، و زندگی دنیا هم در برابرِ آخرت، کالای ناچیزی بیش نیست. [[«یَبْسُطُ»: توسعه میدهد. فراخ و فراوان میگرداند. «یَقْدِرُ»: محدود و تنگ میگرداند. «فِی الآخِرَةِ»: در برابر آخرت. با مقایسه و توجّه به آخرت که نامحدود و دارای نعمتهای فراوان است. «مَتَاعٌ»: کالای ناچیز و اندک. تنوین آن دالّ بر ناچیزی و بیارزشی است.]] |
|