نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
1706 | 12 | 110 | حتى إذا استيأس الرسل وظنوا أنهم قد كذبوا جاءهم نصرنا فنجي من نشاء ولا يرد بأسنا عن القوم المجرمين |
| | | (ای پیغمبر! یاری ما را دور از خویشتن مدان. یاری ما به شما نزدیک و پیروزیتان حتمی است. پیش از این پیغمبران متعدّدی آمدهاند و به دعوت خود ادامه دادهاند و دشمنان حق و حقیقت هم به مبارزه خاسته و مقاومت و مخالفت نمودهاند) تا آنجا که پیغمبران (از ایمان آوردن کافران و پیروزی خود) ناامید گشته و گمان بردهاند که (از سوی پیروان اندک خویش هم) تکذیب شدهاند (و تنهای تنها ماندهاند). در این هنگام یاری ما به سراغ ایشان آمده است (و لطف و فضل ما آنان را در برگرفته است) و هرکس را که خواستهایم نجات دادهایم. (بلی! در هیچ زمان و هیچ مکانی) عذاب ما از سر مردمان گناهکار دور و دفع نمیگردد. [[«حَتّی»: برای غایت محذوفی است که سیاق دالّ بر آن است: لا یُغْرِرْهُمْ تَمادی ایّامِهِمْ فَإِنَّ مَنْ قَبْلَهُمْ أُمْهِلُوا حَتّی. «إِسْتَیْأَسَ»: مأیوس و ناامید شدند (نگا: یوسف / 80). «ظَنُّوا»: گمان بردند. انگاشتند. «کُذِبُوا»: تکذیب شدهاند. با آنان دروغ گفته شده است. «ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ کُذِبُوا»: پیغمبران میانگاشتند که همه مردمان از جمله مؤمنان تازه ایمان، ایشان را تکذیب میکنند. مؤمنان گمان میبردند که پیغمبران به دروغ بدیشان وعده نصرت و پیروزی دادهاند. پیامبران در طوفانیترین حالات و در لحظاتی ناپایدار و به مقتضای طبع بشری، بیاختیار به مغز آنان میگذشت که نکند وعده پیروزی خلاف از آب درآید، و یا وعده پیروزی مشروط به شرائطی بوده که حاصل نشده باشد (نگا: بقره / 214). «نُجِّیَ»: فعل ماضی مجهول است. به معنی: نجات داده شده است. «فَنُجِّیَ مَنْ ...»: مراد نجات پیغمبران و مؤمنان است. «بَأْسُنَا»: عذاب ما (نگا: انعام / 43، 147، 148، اعراف / 4، 5، 97، 98).]] |
|
1707 | 12 | 111 | لقد كان في قصصهم عبرة لأولي الألباب ما كان حديثا يفترى ولكن تصديق الذي بين يديه وتفصيل كل شيء وهدى ورحمة لقوم يؤمنون |
| | | به حقیقت در سرگذشت آنان، (یعنی یوسف و برادران و دیگر پیغمبران و اقوام ایماندار و بیایمان، درسهای بزرگِ) عبرت برای همهی اندیشمندان است. (آنچه گفته شد) یک افسانهی ساختگی (و داستان خیالی و دروغین) نبوده، و بلکه (یک وحی بزرگ آسمانی است که) کتابهای (اصیل انبیای) پیشین را تصدیق و پیغمبران (راستین) را تأیید میکند، و (به علاوه) بیانگر همهی چیزهائی است که (انسانها در سعادت و تکامل خود بدانها نیاز دارند، و به همین دلیل مایهی) هدایت و رحمت برای (همهی) کسانی است که ایمان میآورند. [[«مَا کَانَ حَدِیثاً یُفْتَرَی»: قرآن و از جمله این داستان، سخنی نیست که از سوی انسانها به هم بافته شده باشد و از اندیشه و خیال آنها سرچشمه گرفته باشد، بلکه یک واقعیّت عینی و جدای از یک خیال و پندار است و از هر نظر راهگشا است (نگا: یونس / 37 و 38، هود / 13 و 35). «تَصْدِیقَ الَّذِی ...»: مراد این است که قرآن تصدیقکننده کتابهای صحیح آسمانی پیشین است. «تَفْصِیلَ کُلِّ شَیْءٍ»: تفصیل دهنده و شرح کننده همه چیزهائی است که مؤمن در عقیده و عمل خود بدان نیازمند است.]] |
|
1708 | 13 | 1 | بسم الله الرحمن الرحيم المر تلك آيات الكتاب والذي أنزل إليك من ربك الحق ولكن أكثر الناس لا يؤمنون |
| | | الف. لام. میم. را. اینها، آیههائی از کتاب (قرآن) است. و چیزی که از سوی پروردگارت (در سراسر این قرآن) بر تو نازل شده است حق است، ولیکن بسیاری از مردم (با وجود روشنی امر، به سبب دشمنی با حق به بیراهه میروند و بدان) نمیگروند. [[«المر» (نگا: بقره / 1). «تِلْکَ»: آن. در اینجا به معنی این است، و اشاره به آیات موجود در سوره است. به کار بردن اسم اشاره بعید به جای قریب، بیانگر عظمت و رفعت مشارالیه است. این واژه مبتدا و (آیات) خبر آن است. «الَّذی»: مبتدا است و خبر آن (اُنزِلَ إِلَیْکَ ...) یا (الْحَقُّ) است. «الْحَقُّ»: خبر (الَّذی)، یا خبر مبتدای محذوف است. «لکِنَّ أَکْثَرَ ...»: (نگا: یوسف / 103).]] |
|
1709 | 13 | 2 | الله الذي رفع السماوات بغير عمد ترونها ثم استوى على العرش وسخر الشمس والقمر كل يجري لأجل مسمى يدبر الأمر يفصل الآيات لعلكم بلقاء ربكم توقنون |
| | | خدا همان کسی است که آسمانها را چنان که میبینید، بدون ستون برپا داشت، سپس (به دنبال آفرینش این آسمانهای بیستون) به فرمانروائی جهان هستی پرداخت، و خورشید و ماه (و همهی کرات و ستارگان دیگر) را فرمانبردار (خود و خدمتگزار شما) ساخت. هر کدام تا مدّت مشخّصی (و به خاطر هدف معیّنی) به حرکت خود ادامه میدهند. خداوند کار و بار (جهان) را (زیر نظر میدارد و با حساب و کتاب دقیقی) میگرداند و او (نشانههای دیدنی را در پهنهی کتاب هستی بر میشمرد و) آیهها (ی خواندنی کتاب قرآن) را بیان میدارد، تا این که یقین حاصل کنید که (در سرای دیگر) پروردگارتان را ملاقات خواهید کرد. [[«رَفَعَ»: برپا داشت. برافراشت. مراد پدید آوردن و آفریدن است. «عَمَدٍ»: اسم جمع است و واحد آن را (عَمُود) و (عِماد) ذکر کردهاند. برخی هم آن را جمع میدانند و مفرد را (عَمُود) و (عِماد) میشمارند (نگا: هُمَزَه / 9). «تَرَوْنَها»: مرجع ضمیر (ها) واژه (السَّمَاوَاتِ) یا (عَمَدٍ) است. این جمله میتواند صفت (عَمَد) یا حال (السَّمَاوَاتِ) باشد. «بَغَیرٍ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا»: آسمانها را میبینید که خداوند آنها را بدون ستون آفریده است. آسمانها را آفریده و با ستونهای نامرئیِ قوّه جاذبه به هم پیوند داده است. یعنی دارای ستون بوده ولی ستونها را نمیبینید. «إِسْتَوی عَلَی الْعَرْشِ»: (نگا: بقره / 29، اعراف / 54، یونس / 3) / «سَخَّرَ»: مسخر گرداند. فرمانبردار کرد. «أَجَلٍ مُّسَمّیً»: سر رسید معیّن و مدّت مشخّص. مراد فرا رسیدن هنگامه رستاخیز است. «یُدَبِّرُ»: میگرداند. میچرخاند. «یُفَصِّلُ»: شرح میدهد. بیان میدارد (نگا: انعام / 55 و 97، یونس / 5).]] |
|
1710 | 13 | 3 | وهو الذي مد الأرض وجعل فيها رواسي وأنهارا ومن كل الثمرات جعل فيها زوجين اثنين يغشي الليل النهار إن في ذلك لآيات لقوم يتفكرون |
| | | و او آن کسی است که زمین را گسترانیده و در آن کوهها و جویبارها قرار داده است، و از هرگونه ثمر و میوهای، جفت نر و مادهای در آن آفریده است. شب را بر روز میپوشاند (و برعکس روز را بر پردهی شب میگرداند). بیگمان در این (آفرینش شگرف و فرمانروائی سترگ و نمایش شگفت هستی) نشانههائی (واضح و آشکار بر قدرت آفریدگار) است، برای آنان که میاندیشند (و سرسری از کنار عجائب و غرائب نمیگذرند). [[«مَدَّ»: گسترانیده است. «رَوَاسِیَ»: جمع راسی و راسِیَة، کوههای ثابت و استوار. «زَوْجَیْنِ»: دو صِنف. دو نوع. «إِثْنَیْنِ»: دو تا. مراد نر و ماده است (نگا: هود / 40، یس / 36، رحمن / 52، نجم / 45). «یُغْشِی»: (نگا: اعراف / 54).]] |
|
1711 | 13 | 4 | وفي الأرض قطع متجاورات وجنات من أعناب وزرع ونخيل صنوان وغير صنوان يسقى بماء واحد ونفضل بعضها على بعض في الأكل إن في ذلك لآيات لقوم يعقلون |
| | | در روی زمین، قطعه زمینهائی در کنار هم قرار دارد (که خاک هر یک بایستهی محصولی و جنس هرکدام شایستهی منظوری است) و تاکستانها و کشتزارها و نخلستانهای یک پایه و دو پایه در آن موجود است که هر چند با یک نوع آب سیراب میگردند، امّا برخی را از لحاظ طعم بر برخی دیگر برتری میدهیم. بیگمان در این (اختلاف استعداد خاکها و جوراجوری درختها و گیاهها و دگرگونیهای میوهها و طعم آنها) نشانههائی (بر قدرت خدا) برای کسانی است که عقل خویش را به کار میگیرند. [[«قِطَعٌ»: جمع قِطعة، بخشها و پارهها. «مُتَجَاوِرَاتٌ»: کنار هم. نزدیک به هم. «قِطَعٌ مُتَجَاوِراتٌ»: مراد قطعههای مختلف و متفاوت زمین است. «زَرْعٌ»: کشت. مصدر است و در اینجا به معنی کشتزارها است. «صِنْوانٌ»: جمع صِنْو، همگون. یکپایه. «غَیْرُ صِنْوانٍ»: مختلف. دوپایه. «صِنْوانٌ وَ غَیْرُ صِنْوانٍ»: درختانی که بیخ جداگانه دارند و مستقلّ از درختان همنوع خود هستند. یا این که: درختان همگون و همسان، و درختان مختلف و متفاوت. این معانی در صورتی است که واژه (صِنْوان) را تنها صفت (نَخیل) بدانیم. امّا اگر (صِنْوان) را به سبب عطف، صفت (نَخیل) و (زَرْع) و (جنّات) بشمار آوریم، یا این که آن را خبر مبتدای محذوف، مانند (کلّ) بدانیم معنی (صِنْوانٌ وَ غَیْرُ صِنْوانٍ) عبارت خواهد بود از: درختان یکپایه و درختان دوپایه مصطلح در گیاهشناسی. بدین معنی که: برخی از درختان و گیاهان، ماده نرینه در یک درخت یا بوته، و ماده مادینه در یک درخت یا بوته دیگری است، و آنها را یکپایه میگویند، مانند درخت خرما. برخی از درختان و گیاهان هم، ماده نرینه و ماده مادینه هر دو بر یک درخت یا بوته است که بیشتر درختان و گیاهان بدین صورت بوده و آنها را دوپایه مینامند. حال ممکن است نرینه و مادینه در یک گل باشند، مانند بوته پنبه، و یا این که هر یک در گل جداگانهای باشند، از قبیل بوته کدو. «یُسْقی»: آبیاری میگردند. نائب فاعل ضمیر (هُوَ) است که به کلّ واحدی از (قِطَعٌ، جنّاتٌ، زَرْعٌ، نَخیلٌ) برمیگردد. «الأُکُلِ»: آنچه خورده میشود. دانه و میوه (انعام / 14، سبأ / 16).]] |
|
1712 | 13 | 5 | وإن تعجب فعجب قولهم أإذا كنا ترابا أإنا لفي خلق جديد أولئك الذين كفروا بربهم وأولئك الأغلال في أعناقهم وأولئك أصحاب النار هم فيها خالدون |
| | | (ای پیغمبر! از چیزی) اگر باید در شگفت بمانی، شگفتانگیز (ترین چیز) سخن ایشان است که میگویند: آیا هنگامی که خاک شدیم، آیا دوباره (زنده میگردیم و) آفرینش تازهای پیدا میکنیم؟ آنان کسانیند که به پروردگارشان ایمان ندارند، و غلها و زنجیرها به گردنهایشان میافتد و دوزخیانند و در آتش جاودانه میمانند. [[«إِن تَعْجَبْ ...»: اگر باید از چیزی در شگفت شد، شگفتانگیزترین چیز سخن ایشان است که. «خَلْقٍ جَدیدٍ»: آفرینش تازه. حیات دوباره. آفریده نو. «الأغْلالُ»: جمع غُلّ، طوق آهنین (نگا: اعراف / 157). «الأغْلالُ فِی أَعْنَاقِهِمْ»: اشاره به وضع اسفناک آنان در جهنّم است (نگا: غافر / 71، حاقّه / 30 و 32).]] |
|
1713 | 13 | 6 | ويستعجلونك بالسيئة قبل الحسنة وقد خلت من قبلهم المثلات وإن ربك لذو مغفرة للناس على ظلمهم وإن ربك لشديد العقاب |
| | | (ای پیغمبر! گمراهی، مشرکان را بدانجا کشانده است که آنان تمسخرکنان) از تو بخواهند که بدی (و بلائی که از سوی خدا ایشان را از آن میترسانی) پیش از خوبی (و نعمتی که از سوی خدا بدیشان مژدهی آن را میرسانی) بدانان رسد! و حال آن که عذابهای درهم کوبنده و خوارکننده قبل از ایشان بوده است و (بر سر گذشتگان آمده است و طومار حیات افراد کافر چون ایشان را در هم نوردیده است.) پروردگار تو نسبت به مردم با وجود ستمهائی که (با انجام گناه به خود) میکنند بخشنده است (و در عذابشان شتاب روا نمیدارد) و پروردگار تو دارای کیفر سخت است (و عقوبت او در انتظار گناهکارانی است که در انجام معاصی پافشاری میکنند و از راه اهریمن به راه خدا برنمیگردند و از نیکیها اندوختهای برنمیبندند). [[«السَّیِّئَةِ»: بدی. مراد بلا و عذاب است. «الْحَسَنَةِ»: خوبی. مراد نعمت و رحمت است. «الْمَثُلاتُ»: جمع مَثُلَة، کیفر سخت، عقوبت رسوا کننده. «عَلَی ظُلْمِهِمْ»: با وجود ستمگری و بزهکاری ایشان. جار و مجرور در موضع حال است. حرف (عَلی) به معنی (مَعَ) (نگا: بقره / 177، عَلی حُبِّهِ).]] |
|
1714 | 13 | 7 | ويقول الذين كفروا لولا أنزل عليه آية من ربه إنما أنت منذر ولكل قوم هاد |
| | | کافران میگویند: کاش! معجزهای (از معجزات پیشنهادی ما) از سوی پروردگارش بر او (که خویشتن را خاتمالانبیاء میخواند) نازل میشد، (و پیغمبریِ محمّد را برای ما ثابت میکرد. آخر قرآن و کارهای دیگری که از او دیده میشود، ما را قانع نمیکند. تازه اگر ما را قانع هم بکند، ما تنها چیزهائی را میپسندیم که خودمان پیشنهاد میکنیم. ای محمّد!) تو تنها بیمدهندهای (و پیغمبری، و بر رسولان پیام باشد و بس،) و هر ملّتی راهنمائی (از میان سائر پیغمبران) دارد (و تو چیز نوظهور و بیسابقهای نمیباشی). [[«آیَةٌ مِّن رَّبِّهِ»: معجزهای بزرگ از سوی پروردگارش. مراد معجزه یا معجزاتی است که خودشان از روی عناد میخواستند. مثل کوه صفا را طلا کردن، برداشتن برخی از کوهها و تبدیل آنها به گلزارها و کشتزارها، و ... (نگا: اسراء / 90 - 93). «لِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ»: مراد از (هادٍ) پیغمبر هر قوم، کتاب آسمانی هر یک از انبیاء، ذات ذوالجلال، پیروان مبلِّغ انبیاء، و محمّد مصطفی میتواند باشد.]] |
|
1715 | 13 | 8 | الله يعلم ما تحمل كل أنثى وما تغيض الأرحام وما تزداد وكل شيء عنده بمقدار |
| | | خدا میداند که هر زنی (در شکم خود) چه چیز حمل میکند (و بار او پسر یا دختر است، و وضع جسمانی و روحانی، و کیفیّت و کمیّت استعدادها و نیروهای بالقوّه در او چگونه است)، و میداند که رحمها از چه چیز میکاهند و بر چه چیز میافزایند (و فعل و انفعالات دوران عادی و قاعدگی و آبستنی آنها چگونه بوده و زمان حاملگی و زایمان چه وقت و چقدر و بر چه منوال است)، و هر چیز در نزد او به مقدار و میزان است (و از اندازهی معیّن و حساب مشخّص برخوردار است). [[«کُلُّ أُنثَی»: هر مادهای اعم از انسان یا حیوان. «تَغِیضُ»: میکاهد و کم میکند. فرو میبرد و میبلعد. این فعل به صورت لازم و متعدّی استعمال میشود. در اینجا متعدّی است. «تَزْدَادُ»: میافزاید. افزون مینماید. «کُلُّ شَیْءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ»: در نزد خدا همهچیز دارای مقدار و اندازه مشخّص و معیّن، و حساب و کتاب دقیق و روشن است (نگا: حجر / 21، فرقان / 2، طلاق / 3). «بِمِقْدَارٍ»: دارای اندازه ثابت و کمیّت معیّن است.]] |
|