نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
1703 | 12 | 107 | أفأمنوا أن تأتيهم غاشية من عذاب الله أو تأتيهم الساعة بغتة وهم لا يشعرون |
| | | پس مگر ايمناند از اينكه عذابى فراگير از سوى خدا به آنان رسد، يا در حالى كه آگاهى ندارند قيامت ناگاه آنان را فرا رسد؟ |
|
1704 | 12 | 108 | قل هذه سبيلي أدعو إلى الله على بصيرة أنا ومن اتبعني وسبحان الله وما أنا من المشركين |
| | | بگو: اين راه من است كه با بينايى به سوى خدا مىخوانم، من و هر كه از من پيروى كند. و پاك است خداى، و من از مشركان نيستم. |
|
1705 | 12 | 109 | وما أرسلنا من قبلك إلا رجالا نوحي إليهم من أهل القرى أفلم يسيروا في الأرض فينظروا كيف كان عاقبة الذين من قبلهم ولدار الآخرة خير للذين اتقوا أفلا تعقلون |
| | | و پيش از تو نفرستاديم مگر مردانى را از مردم شهرها كه بديشان وحى مىكرديم پس آيا در زمين، نگشتهاند تا بنگرند كه سرانجام كسانى كه پيش از آنان بودند چگونه بود؟ و هر آينه سراى بازپسين براى پرهيزگاران بهتر است، آيا خرد را كار نمىبنديد؟ |
|
1706 | 12 | 110 | حتى إذا استيأس الرسل وظنوا أنهم قد كذبوا جاءهم نصرنا فنجي من نشاء ولا يرد بأسنا عن القوم المجرمين |
| | | [و دعوت پيامبران و انكار كافران ادامه داشت] تا چون پيامبران [از ايمان آوردن قوم خود] نوميد شدند و [كافران] چنين دانستند كه به آنان دروغ گفته شده- كه كافران عذاب سخت دارند-، يارى ما بديشان رسيد، پس هر كه را خواستيم رهانيده شد، و عذاب سخت ما از گروه بزهكاران باز گردانده نشود. |
|
1707 | 12 | 111 | لقد كان في قصصهم عبرة لأولي الألباب ما كان حديثا يفترى ولكن تصديق الذي بين يديه وتفصيل كل شيء وهدى ورحمة لقوم يؤمنون |
| | | هر آينه در سرگذشت آنان براى خردمندان عبرتى- مايه پندگرفتن- بوده است. اين- قرآن- سخنى نيست كه به دروغ بافته شده باشد، بلكه باورداشت آن [كتابى] است كه پيش آن است- پيش از آن آمده است-، و شرح و بيان هر چيزى و رهنمونى و بخشايشى است براى مردمى كه ايمان آورند. |
|
1708 | 13 | 1 | بسم الله الرحمن الرحيم المر تلك آيات الكتاب والذي أنزل إليك من ربك الحق ولكن أكثر الناس لا يؤمنون |
| | | الف، لام، ميم، را. اينهاست آيههاى اين كتاب- قرآن- و آنچه از پروردگارت به سوى تو فروفرستاده شده، حقّ است ولى بيشتر مردم باور نمىدارند. |
|
1709 | 13 | 2 | الله الذي رفع السماوات بغير عمد ترونها ثم استوى على العرش وسخر الشمس والقمر كل يجري لأجل مسمى يدبر الأمر يفصل الآيات لعلكم بلقاء ربكم توقنون |
| | | خداست آن كه آسمانها را بىستونهايى كه آنها را ببينيد برافراشت، سپس بر عرش- مقام فرمانروايى بر جهان هستى- برآمد و خورشيد و ماه را رام كرد، كه هر يك تا سرآمدى نامبرده- معيّن- روانند. كار [جهان] را تدبير مىكند نشانهها را به تفصيل بيان مىكند تا شايد ديدار پروردگارتان- روز رستاخيز- را بىگمان باور كنيد. |
|
1710 | 13 | 3 | وهو الذي مد الأرض وجعل فيها رواسي وأنهارا ومن كل الثمرات جعل فيها زوجين اثنين يغشي الليل النهار إن في ذلك لآيات لقوم يتفكرون |
| | | و اوست آن كه زمين را بگسترد و در آن كوهها و رودها قرار داد، و در آن از همه ميوهها دو گونه- ترش و شيرين و تابستانى و زمستانى و ...- پديد كرد. شب را بر روز مىپوشاند. همانا در اين [امور] براى گروهى كه بينديشند نشانه هاست. |
|
1711 | 13 | 4 | وفي الأرض قطع متجاورات وجنات من أعناب وزرع ونخيل صنوان وغير صنوان يسقى بماء واحد ونفضل بعضها على بعض في الأكل إن في ذلك لآيات لقوم يعقلون |
| | | و در زمين پارههايى است نزديك يكديگر، و بوستانهايى از تاكها و كشتها و خرمابنهايى روييده از يك ريشه و نه از يك ريشه كه با يك آب سيراب مىشوند. و برخى از آنها را در ميوه بر برخى ديگر برترى مىنهيم. هر آينه در اين [امور] براى گروهى كه خرد را كار بندند نشانههاست. |
|
1712 | 13 | 5 | وإن تعجب فعجب قولهم أإذا كنا ترابا أإنا لفي خلق جديد أولئك الذين كفروا بربهم وأولئك الأغلال في أعناقهم وأولئك أصحاب النار هم فيها خالدون |
| | | و اگر شگفتى نمايى، شگفت است گفتار آنان كه: آيا هنگامى كه خاك شويم، براستى در آفرينشى نو در آييم؟ اينانند كه به پروردگار خويش كافر شدند، و اينان در گردنهاشان زنجيرهاست، و اينان دوزخيانند كه در آن جاويدانند. |
|