نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
1599 | 12 | 3 | نحن نقص عليك أحسن القصص بما أوحينا إليك هذا القرآن وإن كنت من قبله لمن الغافلين |
| | | ما از طریق وحیِ این قرآن، نیکوترین سرگذشتها را برای تو بازگو میکنیم و (تو را بر آنها مطّلع میگردانیم) هرچند که پیشتر از زمرهی بیخبران (از احوال گذشتگان) بودهای. [[«أَحْسَنَ الْقَصَصِ»: نیکوترین سرگذشتها. زیباترین بیان و راستترین و درستترین وجه. «الْقَصَصِ»: سرگذشتها. بیان سرگذشت. مصدر یا اسم مصدر است (نگا: آلعمران / 62، اعراف / 176). «بِمَآ أَوْحَیْنَا»: به سبب وحی ما.]] |
|
1600 | 12 | 4 | إذ قال يوسف لأبيه يا أبت إني رأيت أحد عشر كوكبا والشمس والقمر رأيتهم لي ساجدين |
| | | (ای پیغمبر! به یاد دار) آن گاه را که یوسف به پدرش گفت: ای پدر! من در خواب دیدم که یازده ستاره، و همچنین خورشید و ماه در برابرم سجده میکنند. [[«یآ أَبَتِ»: ای پدرم! اصل آن، یا أَبی است و عربها در نداء یاء متکلّم را به تاء تبدیل میکنند. «رَأَیْتُهُمْ»: استعمال ضمیر (هُمْ) و واژه (ساجِدینَ) برای ستارگان و خورشید و ماه، بدان خاطر است که سجده بردن مخصوص ذویالعقول است و چنین کراتی به منزله ذویالعقول فرض شدهاند. «سَاجِدِینَ»: حال است.]] |
|
1601 | 12 | 5 | قال يا بني لا تقصص رؤياك على إخوتك فيكيدوا لك كيدا إن الشيطان للإنسان عدو مبين |
| | | (پدرش) گفت: فرزند عزیزم! خواب خود را برای برادرانت بازگو مکن، (چرا که مایهی حسد آنان میشود، و اهریمن ایشان را بر آن میدارد) که برای تو نیرنگ بازی و دسیسهسازی کنند. بیگمان اهریمن دشمن آشکار انسان است. [[«فَیَکِیدُوا لَکَ کَیْداً»: درباره تو به مکر و کید عظیم متوسّل میشوند.]] |
|
1602 | 12 | 6 | وكذلك يجتبيك ربك ويعلمك من تأويل الأحاديث ويتم نعمته عليك وعلى آل يعقوب كما أتمها على أبويك من قبل إبراهيم وإسحاق إن ربك عليم حكيم |
| | | همان گونه (که در خواب خویشتن را سرور و برتر دیدی) پروردگارت تو را (به پیغمبری) برمیگزیند و تعبیر خوابها را به تو میآموزد (و با خلعت نبوّت تو را مفتخر میسازد) و بر تو و خاندان یعقوب نعمت خود را کامل میکند، همان طور که پیش از این بر پدرانت ابراهیم و اسحاق کامل کرد. بیگمان پروردگارت بسیار دانا و پرحکمت است (و میداند چه کسی را برمیگزیند و خلعت نبوّت را به تن چه کسی میکند). [[«یَجْتَبِیکَ»: تو را برمیگزیند و برای نبوّت انتخاب میکند. «تَأْویلِ»: تعبیر. تفسیر. «الأحَادِیثِ»: سخنان. مراد خوابها و رؤیاها است. «أَبَوَیْکَ»: پدرانت. مراد جدّ او اسحاق و جدّ پدرش ابراهیم است.]] |
|
1603 | 12 | 7 | لقد كان في يوسف وإخوته آيات للسائلين |
| | | در (سرگذشت) یوسف و برادرانش دلائل و نشانههائی (بر قدرت خدا و مرحمت او به بندگان باایمانش) است برای کسانی که پرسندگان (و مشتاقان آگاهی) از آن میباشند. [[«فِی یُوسُفَ»: در سرگذشت یوسف. مضاف محذوف است.]] |
|
1604 | 12 | 8 | إذ قالوا ليوسف وأخوه أحب إلى أبينا منا ونحن عصبة إن أبانا لفي ضلال مبين |
| | | هنگامی که (برادران پدری یوسف) گفتند: یوسف و برادرش (بنیامین که از یک مادرند) در پیش پدرمان از ما محبوبترند، در حالی که ما گروه نیرومندی هستیم (و از آن دو برای پدر سودمندتر میباشیم). مسلّماً پدرمان در اشتباه روشنی است. [[«عُصْبَةٌ»: گروه متّحد و نیرومند. «ضَلالٍ»: خطای در اندیشه و عدم رعایت مساوات در محبّت.]] |
|
1605 | 12 | 9 | اقتلوا يوسف أو اطرحوه أرضا يخل لكم وجه أبيكم وتكونوا من بعده قوما صالحين |
| | | یوسف را بکشید، یا او را به سرزمینی (دور دست) بیفکنید، تا توجّه پدرتان فقط با شما باشد (و تنها و تنها شما را دوست داشته باشد و به شما مهر ورزد) و بعد از آن (از گناه خود پشیمان میشوید و توبه میکنید و) افراد صالحی خواهید گشت (چرا که خدا توبهپذیر است و پدر هم عذرتان را قبول مینماید). [[«إطْرَحُوهُ»: بیندازید. «یَخْلُ لَکُمْ»: خالصانه از آن شما میشود. تنها متوجّه شما میگردد. «وَجْهُ»: چهره. ذات. کنایه از خوشروئی و توجّه به احوال و اوضاع ایشان است.]] |
|
1606 | 12 | 10 | قال قائل منهم لا تقتلوا يوسف وألقوه في غيابت الجب يلتقطه بعض السيارة إن كنتم فاعلين |
| | | گویندهای از آنان گفت: یوسف را مکشید (که کشتن جرمی عظیم و گناهی نابخشودنی است) و بلکه او را به ژرفای چاه بیندازید تا قافلهای او را برگیرد (و به سرزمین دورافتادهای ببرد)، اگر (برای دورکردن او و رسیدن به هدف خود) میخواهید کاری بکنید. [[«غَیَابَةِ»: نهآن گاه. مراد ژرفای چاه است. «الْجُبِّ»: چاه. «السَّیَّارَةِ»: جمع سَیّار، قافلهها. کاروانیان.]] |
|
1607 | 12 | 11 | قالوا يا أبانا ما لك لا تأمنا على يوسف وإنا له لناصحون |
| | | (پس از اتّفاق آنان بر دور داشتن یوسف، به پدرشان) گفتند: پدر جان! چرا نسبت به یوسف به ما اطمینان نمیکنی؟ در حالی که ما خیرخواه او میباشیم (و جز محبّت و خلوص از ما ندیده است و راهنما و دلسوز وی بوده و هستیم). [[«نَاصِحُونَ»: خیرخواهان. راهنمایان به کار نیک.]] |
|
1608 | 12 | 12 | أرسله معنا غدا يرتع ويلعب وإنا له لحافظون |
| | | فردا او را با ما بفرست (تا در میان چمنزارها و گلزارها) بخورد و بازی کند و ما مراقب و نگهبان وی خواهیم بود. [[«یَرْتَعْ»: بچرد. مراد خوردن و آشامیدن و بهرهمندی از میوهها و چیزهای خوشمزه است.]] |
|