نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
1539 | 11 | 66 | فلما جاء أمرنا نجينا صالحا والذين آمنوا معه برحمة منا ومن خزي يومئذ إن ربك هو القوي العزيز |
| | | پس چون فرمان ما در رسید، صالح و کسانی را که با او (به خدا) ایمان آورده بودند، به رحمتی (ویژه) از خود، رهانیدیم و (هم) از رسوایی آن روزگار (دشوار، نجاتشان دادیم). بیگمان پروردگار تو همان پرتوان با عزت است. |
|
1540 | 11 | 67 | وأخذ الذين ظلموا الصيحة فأصبحوا في ديارهم جاثمين |
| | | و کسانی که ستم کردند، (آن) بانگ (مرگبار) فرو گرفت. پس در خانههایشان زمینگیر شده (و) از پا در آمدند. |
|
1541 | 11 | 68 | كأن لم يغنوا فيها ألا إن ثمود كفروا ربهم ألا بعدا لثمود |
| | | گویا هرگز در آن خانهها با اقامتی آرامشبخش سکونت نداشتهاند. هان! که ثمودیان پروردگارشان را (از خود و دیگران) پنهان داشتند. هان! دورباشی سخت برای (سر و سامان) ثمودیان است. |
|
1542 | 11 | 69 | ولقد جاءت رسلنا إبراهيم بالبشرى قالوا سلاما قال سلام فما لبث أن جاء بعجل حنيذ |
| | | و بهراستی، فرستادگانمان بیگمان برای ابراهیم مژده آوردند (و) سلام گفتند. گفت: «سلام.» پس دیری نپایید که گوسالهی بریان شدهای را (پیش) آورد. |
|
1543 | 11 | 70 | فلما رأى أيديهم لا تصل إليه نكرهم وأوجس منهم خيفة قالوا لا تخف إنا أرسلنا إلى قوم لوط |
| | | پس چون دستهایشان را دید (که) بدان نمیرسد، انکار (و انگار)شان کرد و از ایشان ترسی (به دل) برگرفت. گفتند: «مترس، ما بهراستی سوی قوم لوط فرستاده شدهایم.» |
|
1544 | 11 | 71 | وامرأته قائمة فضحكت فبشرناها بإسحاق ومن وراء إسحاق يعقوب |
| | | در حالیکه زن او ایستاده بود، خندید. پس وی را به اسحاق و بعد از اسحاق به یعقوب مژده دادیم. |
|
1545 | 11 | 72 | قالت يا ويلتى أألد وأنا عجوز وهذا بعلي شيخا إن هذا لشيء عجيب |
| | | (همسر ابراهیم) گفت: «ای وای بر من! آیا فرزند آورم، با آنکه من پیرزنی بس عاجزم و این شوهرم در حالت پیری (و سالخوردگی) است؟ بهراستی این چیزی بس شگفتانگیز است.» |
|
1546 | 11 | 73 | قالوا أتعجبين من أمر الله رحمت الله وبركاته عليكم أهل البيت إنه حميد مجيد |
| | | گفتند: «آیا از کار خدا تعجب میکنی؟ رحمت خدا و برکات او بر شما خاندان (رسالت) است. بیگمان او ستودهای بزرگوار [:بزرگمنش و بزرگبینش] است.» |
|
1547 | 11 | 74 | فلما ذهب عن إبراهيم الروع وجاءته البشرى يجادلنا في قوم لوط |
| | | پس هنگامی که (هنگامهی) ترس از ابراهیم برفت و مژده(ی فرزنددار شدن) برایش آمد، دربارهی قوم لوط با ما (به قصد شفاعت به امید بازگشتشان سوی خدا) در حال چون و چرا بود. |
|
1548 | 11 | 75 | إن إبراهيم لحليم أواه منيب |
| | | همواره ابراهیم، بسی بردبار و آه کنندهای گریان و بازگشتکنندهای (سوی خدا) است. |
|