بسم الله الرحمن الرحيم

نتائج البحث: 6236
ترتيب الآيةرقم السورةرقم الآيةالاية
15291156إني توكلت على الله ربي وربكم ما من دابة إلا هو آخذ بناصيتها إن ربي على صراط مستقيم
من بر خدا تکیه کرده‌ام که پروردگار من و پروردگار شما است. هیچ جنبنده‌ای (اعم از انسان و غیرانسان) نیست مگر این که خدا بر او تسلّط دارد (و زمام اختیارش را در دست دارد. پس چرا باید از شما ترسید؟! بدانید که قدرت خدای من در طریق حق و عدل جاری می‌گردد، زیرا) بیگمان خدای من بر صراط مستقیم (که جاده‌ی عدل و داد است) قرار دارد (و کاری برخلاف حکمت و صواب انجام نمی‌دهد). [[«آخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا»: موی پیشانی او را در دست دارد. مراد این است که بر آن تسلّط کامل دارد و به هر سو که بخواهد می‌برد و از هرچه بخواهد باز می‌دارد. «إِنَّ رَبِّی ...»: مراد این است که کارهای خدا بر طریق عدل ساری و در راه حق جاری می‌شود.]]
15301157فإن تولوا فقد أبلغتكم ما أرسلت به إليكم ويستخلف ربي قوما غيركم ولا تضرونه شيئا إن ربي على كل شيء حفيظ
اگر (از دعوت من) روی بگردانید (باکی نیست. زیرا بر رسولان پیام باشد و بس) و من رسالتی را که مأمور بدان بودم به شما رساندم. پروردگارم (شما را می‌میراند و) کسان دیگری را به جای شما می‌نشاند و شما کمترین زیانی (با روگردانی از پرستش و دوری از عبادتش) بدو نمی‌رسانید. بیگمان پروردگار من مراقب و مواظب هر چیزی است (و کردار و رفتار شما از او پنهان نمی‌ماند و بی‌سزا و جزا نمی‌گردد). [[«تَوَلَّوْا»: پشت بکنید. اعراض نمائید. «یَسْتَخْلِف»: جاینشین و جایگزین می‌سازد. «حَفِیظٌ»: مطّلع و آگاه. مراقب و مواظب (نگا: انعام / 104).]]
15311158ولما جاء أمرنا نجينا هودا والذين آمنوا معه برحمة منا ونجيناهم من عذاب غليظ
هنگامی که فرمان ما (مبنی بر نابودی قوم عاد) در رسید، هود و مؤمنان همراه او را در پرتو مرحمت خود نجات دادیم و ایشان را از عذاب سخت و شدید رهانیدیم. [[«أَمْرُنَا»: فرمان ما مبنی بر عذاب. کار ما، که مراد عذاب است. «غَلِیظٍ»: بسیار سخت و شدید (نگا: حاقّه / 6 - 8).]]
15321159وتلك عاد جحدوا بآيات ربهم وعصوا رسله واتبعوا أمر كل جبار عنيد
این هم قوم عاد بودند که آیه‌های (آفاق و انفُس) و دلائل پروردگارشان را انکار و تکفیر کردند و از فرمان (پیغمبر خدا هود و در اصل از فرمان همه‌ی) پیغمبران خدا سرکشی نمودند و از دستور هر سرکش عناد پیشه‌ای پیروی کردند. [[«تِلْکَ»: اشاره به قبیله است و مؤنّث ذکر شده است، و اعاده ضمیر مذکّر به عاد، در افعال (جَحَدُوا، عَصَوْا، إِتَّبَعُوا) با توجّه به لفظ قوم است. یا این که (تِلْکَ) اشاره به آثار باقیمانده عاد است. یعنی این آثار بر جایِ قوم عاد است و بنگرید که چه بر سرشان آمده است. «جَحَدُوا»: انکار کردند. تکفیر نمودند. «عَصَوْا رُسُلَهُ»: از فرمان پیغمبران خدا سرپیچی و سرکشی کردند. ذکر (رُسُل) به صورت جمع، بیانگر این واقعیّت است که سرکشی از فرمان پیغمبری از جمله هود، در اصل سرکشی از فرمان جملگی پیغمبران پیشین و پسین خدا است. زیرا که همه انبیاء مردمان را به توحید خوانده‌اند و هماهنگ و همگام، در مسیری حرکت کرده‌اند. «جَبَّارٍ»: سرکش و متمرّد. زورمند و قلدری که دیگران را با زور به کاری که نمی‌خواهند وادارد. «عَنِیدٍ»: طاغی و یاغی. دشمن حق و حقیقت.]]
15331160وأتبعوا في هذه الدنيا لعنة ويوم القيامة ألا إن عادا كفروا ربهم ألا بعدا لعاد قوم هود
در این دنیا دچار نفرین (مردمان) و طرد (از رحمت یزدان) شدند (و از پس ایشان بدنامی و رسوائی ماند) و در روز قیامت نیز (همین طور به لعنت و طرد از رحمت گرفتار می‌شوند و منفور خدا و فرشتگان و مردمان می‌گردند). هان! (ای جهانیان! بدانید که قوم) عاد به خدای خود (ایمان نیاوردند و نسبت بدو) کافر شدند. هان! (ای مردمان! بدانید که) عاد، قوم هود (شایسته‌ی طرد از رحمت خدا و درخور هلاک شدند، پس) نیست و نابود باد! [[«أُتْبِعُوا»: بدیشان رسید. گریبانگیرشان گردید. با لعن و نفرین دنبال گردیدند. «بُعْداً لِعَادٍ»: نابود باد عاد (نگا: هود / 44). «قَوْمِ هُودٍ»: (نگا: نجم / 50).]]
15341161وإلى ثمود أخاهم صالحا قال يا قوم اعبدوا الله ما لكم من إله غيره هو أنشأكم من الأرض واستعمركم فيها فاستغفروه ثم توبوا إليه إن ربي قريب مجيب
به سوی قوم ثمود یکی از خودشان را (به عنوان پیغمبر) فرستادیم که صالح نام داشت. (به آنان) گفت: ای قوم من! خدا را بپرستید که معبودی جز او برای شما وجود ندارد (و کسی غیر او مستحقّ پرستیدن نمی‌باشد). او است که شما را از زمین آفریده است و آبادانی آن را به شما واگذار نموده است (و نیروی بهره‌وری و بهره‌برداری از آن را به شما عطاء و در شما پدید آورده است). پس، از او طلب آمرزش (گناهان خویش) را بنمائید و به سوی او برگردید (و با انجام عبادات و دوری از منکرات، مغفرت و مرحمت او را بخواهید و بدانید که اگر در این کار صادق باشید، خداوند شما را در می‌یابد و دعای شما را می‌پذیرد). بیگمان خداوند من (به بندگانش) نزدیک (است و استغفار و انگیزه‌ی استغفارشان را می‌داند) و پذیرنده (ی دعای کسانی) است (که او را مخلصانه به زاری می‌خوانند و به یاریش می‌طلبند). [[«إِلَی ثَمُودَ»: عطف بر (إِلی عاد ...) در آیه 50 است. «أخاهُمْ»: (نگا: اعراف / 65، هود / 50). «أَنْشَأَکُم مِّنَ الأرْضِ»: شما را از زمین آفریده است. مراد این است که آدم و حوّاء را از خاک آفریده است که پدر و مادر نخستین شما هستند و شما هم از نسل آنان می‌باشید (نگا: طه / 55). «إِسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَا»: توان آباد نمودن زمین را به شما داده است. از شما آبادکردن زمین را خواسته است. در زمین عمری به شما داده است و مدّت روزگاری بر جایتان داشته است. «ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ»: سپس هر وقت دچار لغزش و گناه شدید، توبه کنید و با انجام اعمال نیک به سوی خدا برگردید. «إِنَّ رَبِّی قَرِیبٌ»: پروردگار من قریب الرحمه است (نگا: اعراف / 56). پروردگار من نزدیک است و از همه‌چیز آگاه است (نگا: بقره / 186). «مُجِیبٌ»: پاسخ‌دهنده. پذیرنده.]]
15351162قالوا يا صالح قد كنت فينا مرجوا قبل هذا أتنهانا أن نعبد ما يعبد آباؤنا وإننا لفي شك مما تدعونا إليه مريب
گفتند: ای صالح! پیش از این مایه‌ی امید ما بودی. آیا ما را از پرستش چیزهائی که پدرانمان می‌پرستیدند نهی می‌کنی؟ (و از عبادت بتانی باز می‌داری که نیاکان و همچنین خودمان به عبادت آنها عادت کرده و الفت گرفته‌ایم؟!) ما راجع بدانچه ما را بدان دعوت می‌کنی به شکّ و تردید عجیبی گرفتار آمده‌ایم! (مگر می‌شود که خدا را به یگانگی پرستید و بدون میانجیگری بتان و شفیعان به خدا تقرّب جست؟! این غیرممکن است). [[«مَرْجُوّاً»: محلّ امید. مایه امیدواری. «مُرِیبٍ»: به شکّ اندازنده. دلهره‌انگیز.]]
15361163قال يا قوم أرأيتم إن كنت على بينة من ربي وآتاني منه رحمة فمن ينصرني من الله إن عصيته فما تزيدونني غير تخسير
گفت: ای قوم من! به من بگوئید، اگر من (در دعوت شما به پرستش خدای یگانه)، از سوی خدا دلیل روشنی داشته باشم و او از جانب خود به من رحمت (نبوّت و رسالت) داده باشد، حال اگر از فرمان او سرکشی کنم، چه کسی مرا در برابر (خشم) خدا یاری می‌دهد و از عذاب او رستگار می‌سازد؟! شما که جز بر زیان و هلاک من نمی‌افزائید. [[«أَرَأَیْتُمْ»: مرا خبر دهید. «إِن کُنتُ عَلَی بَیِّنَةٍ»: اگر مؤیّد به حجّت واضح و برهان روشن باشم. «رَحْمَةً»: مراد نبوّت و رسالت است. «یَنصُرُنِی مِنَ اللهِ»: (نگا: هود / 30). «تَخْسِیرٍ»: هلاک کردن. زیان رسانیدن. «فَمَا تَزِیدُونَنِی غَیْرَ تَخْسِیرٍ»: اگر از شما پیروی کنم جز مایه زیان من نمی‌گردید. هرگاه شما را به هدایت خوانم، بر تکذیب خود می‌افزائید و مایه افزایش خسارت و زیانتان می‌گردد و بس. اگر از شما پیروی کنم جز مایه هلاک من نمی‌گردید.]]
15371164ويا قوم هذه ناقة الله لكم آية فذروها تأكل في أرض الله ولا تمسوها بسوء فيأخذكم عذاب قريب
(صالح گفت:) ای قوم من! این شتر خدا است و برای شما معجزه‌ای است (بر صدق نبوّت من. چرا که همچون شتران دیگر نیست و ویژگیهای خارق‌العاده‌ای دارد). پس آن را رها کنید تا در زمین (از مراتع و علفزارها) بخورد و اذیّت و آزاری بدان مرسانید که (اگر چنین کنید) هرچه زودتر به عذاب سختی گرفتار می‌آئید. [[«نَاقَةُ اللهِ»: شتر خدا. اضافه شتر به (الله) اضافه تشریفی است و بیانگر اکرام و احترام است. از قبیل: أَرْضُ اللهِ. بَیْتُ اللهِ. شَهْرُ اللهِ. «آیَةً»: معجزه. حجّت و برهان (نگا: اعراف / 73، شعراء / 155، قمر / 23 - 31).]]
15381165فعقروها فقال تمتعوا في داركم ثلاثة أيام ذلك وعد غير مكذوب
امّا آنان شتر را سر بریدند. صالح بدیشان گفت: در خانه و کاشانه‌ی خود سه روز زندگی کنید (و بدانید که مهلت زندگانی شما به پایان رسیده است. پس از این سه روزه‌ی حیات، عذاب خدا به سراغ شما متکبّران و سرکشان می‌آید و طومار عمرتان را در هم می نوردد). این وعده‌ای است که دروغ نخواهد بود. [[«عَقَرُوهَا»: آن را نحر کردند. آن را سر بریدند (نگا: اعراف / 77).]]


0 ... 142.8 143.8 144.8 145.8 146.8 147.8 148.8 149.8 150.8 151.8 153.8 154.8 155.8 156.8 157.8 158.8 159.8 160.8 161.8 ... 623

إنتاج هذه المادة أخد: 0.02 ثانية


المغرب.كووم © ٢٠٠٩ - ١٤٣٠ © الحـمـد لله الـذي سـخـر لـنا هـذا :: وقف لله تعالى وصدقة جارية

565559582451272648811335134550347042729