نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
1522 | 11 | 49 | تلك من أنباء الغيب نوحيها إليك ما كنت تعلمها أنت ولا قومك من قبل هذا فاصبر إن العاقبة للمتقين |
| | | این (قصّه و داستانهای ملّتهای پیشینی که تو آنان را ندیدهای) جزو اخبار غیب است که آن را به تو (ای پیغمبر اسلام!) وحی میکنیم. نه تو و نه قوم تو پیش از این، آن را نمیدانستید. پس (در برابر اذیّت و آزار قوم خود) شکیبائی کن (همان گونه که پیغمبران پیشین در برابر اذیّت و آزار اقوام خود شکیبائی کردند، و بدان) که سرانجام (کار، برد با شکیبایان و) از آنِ پرهیزگاران است. [[«أَنبَآءِ»: جمع نَبَأ، اخبار.]] |
|
1523 | 11 | 50 | وإلى عاد أخاهم هودا قال يا قوم اعبدوا الله ما لكم من إله غيره إن أنتم إلا مفترون |
| | | (ما به عنوان پیغمبر) هود را به سوی قوم عاد فرستادیم که از خودشان بود. (هود بدیشان) گفت: ای قوم من! خدا را بپرستید که جز او معبودی ندارید. شما (که به خدایان متعدّدی معتقدید، در ادّعای خود) دروغگویانی بیش نیستید. [[«إِلَی عَادٍ»: جار و مجرور متعلّق به محذوفی است که معطوف بر (وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا) در آیه 25 است. «أَخَاهُمْ هُوداً»: برادرشان هود را. مراد این است که هود فردی از افراد خودشان بود. واژه (أخ) مفعول فعل محذوف (أَرْسَلْنا) و واژه (هُوداً) عطف بیان است. «مُفْتَرُونَ»: افتراءکنندگان. کسانی که به دروغ انبازهائی به خدا نسبت میدهند.]] |
|
1524 | 11 | 51 | يا قوم لا أسألكم عليه أجرا إن أجري إلا على الذي فطرني أفلا تعقلون |
| | | ای قوم من! در برابر (تبلیغ رسالت و بیان) آن، من از شما پاداشی درخواست نمیکنم. پاداش من تنها بر آن کسی است که مرا آفریده است. آیا نمیفهمید؟ (و نمیدانید که چه کسی خیرخواه و چه کسی بدخواه شما است، و چه چیز برای شما سودمند و چه چیز زیانمند است؟). [[«عَلَیْهِ»: بر آن. در برابر آن. مرجعِ ضمیر (ه) تبلیغ مفهوم از آیه قبلی است (نگا: هود / 29). «فَطَرَنِی»: مرا آفریده است. مرا بر فطرت سلیم آفریده است (نگا: روم / 30).]] |
|
1525 | 11 | 52 | ويا قوم استغفروا ربكم ثم توبوا إليه يرسل السماء عليكم مدرارا ويزدكم قوة إلى قوتكم ولا تتولوا مجرمين |
| | | ای قوم من! از پروردگارتان آمرزش (گناهان و لغزشهایتان) را بطلبید و به سوی او برگردید تا آسمان را بر شما ریزنده و بارنده کند (و باران و برکات آن را بر شما پیاپی و فراوان گرداند) و نیروئی بر نیرویتان (و عزّت و شکوهی بر عزّت و شکوهتان) بیفزاید. (ای قوم من! از حق و حقیقتْ) بزهکارانه روی برنتابید (و بر گناه مصمّم و مصرّ نشوید). [[«السَّمَآءَ»: هرچه بالای سر انسان باشد. آسمان. در اینجا مراد باران است. «مِدْراراً»: ریزنده. بارنده. حال سَماء است و صیغه مبالغه از ماده (دَرّ). «مُجْرِمینَ»: گناهکاران. مراد از جرم، کفر و عناد است. این واژه حال ضمیر (و) در فعل (لا تَتَوَلَّوْا) است.]] |
|
1526 | 11 | 53 | قالوا يا هود ما جئتنا ببينة وما نحن بتاركي آلهتنا عن قولك وما نحن لك بمؤمنين |
| | | گفتند: ای هود! تو دلیلی برای ما نیاوردهای (که بر صحّت چیزی دلالت کند که ما را بدان میخوانی) و ما به خاطر سخن تو خدایان خود را رها نمیکنیم (و به ترک عبادت معبودهای خویش نمیگوئیم) و به تو ایمان نمیآوریم (و به پیغمبریت باور نمیداریم). [[«بَیِّنَة»: دلیل روشن و برهان آشکار.]] |
|
1527 | 11 | 54 | إن نقول إلا اعتراك بعض آلهتنا بسوء قال إني أشهد الله واشهدوا أني بريء مما تشركون |
| | | چیزی جز این نمیگوئیم که یکی از خدایان ما بلائی به تو رسانده است (و دیوانهات کرده است، بدان گاه که به بدگوئی آنها زبان گشودهای و ما را از عبادتشان برحذر داشتهای. این است که هذیان میگوئی و یاوهسرائی میکنی. هود در پاسخشان) گفت: من خدا را گواه میگیرم و شما هم گواهی دهید (بر گفتارم) که من از چیزهائی که (بجز خدا) میپرستید بیزار (و از بیماری شرک شما سالم) و برکنارم. [[«إِعْتَرَاکَ ... بِسُوءٍ»: بلائی بر سر تو آورده است. دیوانهات نموده است. «بَرِیءٌ»: بیزار. سالم. «مِمَّا تُشْرِکُونَ»: از چیزهائی که شریک خدایشان میدانید و برخی از پرستش را بدانها اختصاص میدهید. از شرک شما و انباز ورزیدنتان.]] |
|
1528 | 11 | 55 | من دونه فكيدوني جميعا ثم لا تنظرون |
| | | بجز خدا (از هرچه میپرستید گریزان و بیزارم. حال که چنین است هرچه از دستتان ساخته است کوتاهی مکنید و) همگی به نیرنگ و چاره جوئیم بپردازید و مهلتم مدهید. (من نه از شما و نه از معبودهائی میترسم که گمان میبرید بلائی بر سرم آوردهاند). [[«کِیدُونِی»: چاره مرا بسازید و هر بلا و زیانی که میخواهید به من برسانید، برسانید. «لا تُنظِرُونِ»: مرا مهلت مدهید.]] |
|
1529 | 11 | 56 | إني توكلت على الله ربي وربكم ما من دابة إلا هو آخذ بناصيتها إن ربي على صراط مستقيم |
| | | من بر خدا تکیه کردهام که پروردگار من و پروردگار شما است. هیچ جنبندهای (اعم از انسان و غیرانسان) نیست مگر این که خدا بر او تسلّط دارد (و زمام اختیارش را در دست دارد. پس چرا باید از شما ترسید؟! بدانید که قدرت خدای من در طریق حق و عدل جاری میگردد، زیرا) بیگمان خدای من بر صراط مستقیم (که جادهی عدل و داد است) قرار دارد (و کاری برخلاف حکمت و صواب انجام نمیدهد). [[«آخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا»: موی پیشانی او را در دست دارد. مراد این است که بر آن تسلّط کامل دارد و به هر سو که بخواهد میبرد و از هرچه بخواهد باز میدارد. «إِنَّ رَبِّی ...»: مراد این است که کارهای خدا بر طریق عدل ساری و در راه حق جاری میشود.]] |
|
1530 | 11 | 57 | فإن تولوا فقد أبلغتكم ما أرسلت به إليكم ويستخلف ربي قوما غيركم ولا تضرونه شيئا إن ربي على كل شيء حفيظ |
| | | اگر (از دعوت من) روی بگردانید (باکی نیست. زیرا بر رسولان پیام باشد و بس) و من رسالتی را که مأمور بدان بودم به شما رساندم. پروردگارم (شما را میمیراند و) کسان دیگری را به جای شما مینشاند و شما کمترین زیانی (با روگردانی از پرستش و دوری از عبادتش) بدو نمیرسانید. بیگمان پروردگار من مراقب و مواظب هر چیزی است (و کردار و رفتار شما از او پنهان نمیماند و بیسزا و جزا نمیگردد). [[«تَوَلَّوْا»: پشت بکنید. اعراض نمائید. «یَسْتَخْلِف»: جاینشین و جایگزین میسازد. «حَفِیظٌ»: مطّلع و آگاه. مراقب و مواظب (نگا: انعام / 104).]] |
|
1531 | 11 | 58 | ولما جاء أمرنا نجينا هودا والذين آمنوا معه برحمة منا ونجيناهم من عذاب غليظ |
| | | هنگامی که فرمان ما (مبنی بر نابودی قوم عاد) در رسید، هود و مؤمنان همراه او را در پرتو مرحمت خود نجات دادیم و ایشان را از عذاب سخت و شدید رهانیدیم. [[«أَمْرُنَا»: فرمان ما مبنی بر عذاب. کار ما، که مراد عذاب است. «غَلِیظٍ»: بسیار سخت و شدید (نگا: حاقّه / 6 - 8).]] |
|