نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
1508 | 11 | 35 | أم يقولون افتراه قل إن افتريته فعلي إجرامي وأنا بريء مما تجرمون |
| | | یا (دربارهی قرآن) میگویند: «آن را (بر خدا) افترا زده است.» بگو: «اگر آن را افترا زدهام جرمم بر عهدهی خود من است و من از آنچه شما جرم میکنید، (برکنار و) بیزارم.» |
|
1509 | 11 | 36 | وأوحي إلى نوح أنه لن يؤمن من قومك إلا من قد آمن فلا تبتئس بما كانوا يفعلون |
| | | و سوی نوح وحی شد: «از قوم تو بیچون، جز کسانی که (تاکنون) ایمان آوردهاند هرگز (کسی) ایمان نخواهد آورد، پس به آنچه میکردهاند بد حال مباش.» |
|
1510 | 11 | 37 | واصنع الفلك بأعيننا ووحينا ولا تخاطبني في الذين ظلموا إنهم مغرقون |
| | | « و با نظرات ما و به وحی ما کشتی را بساز، و در (بارهی) کسانی که ستم کردهاند با من همسخن مشو؛ بیگمان آنان غرقشدگانند.» |
|
1511 | 11 | 38 | ويصنع الفلك وكلما مر عليه ملأ من قومه سخروا منه قال إن تسخروا منا فإنا نسخر منكم كما تسخرون |
| | | و [نوح] کشتی را (بدین گونه) میسازد و هر بار که گروهی چشمگیر [:اشرافی] از قومش بر او میگذشتند، او را مسخره میکردند. گفت: «اگر ما را مسخره کنید، همانگونه که مسخرهمان میکنید ما (هم) بیگمان (در امواج خروشان) مسخرهتان خواهیم کرد.» |
|
1512 | 11 | 39 | فسوف تعلمون من يأتيه عذاب يخزيه ويحل عليه عذاب مقيم |
| | | «پس در آیندهای دور خواهید دانست چه کسی را عذابی که خوار(ش) کند در میرسد، و بر [سر وسامان]ش عذابی پایدار حلول میکند.» |
|
1513 | 11 | 40 | حتى إذا جاء أمرنا وفار التنور قلنا احمل فيها من كل زوجين اثنين وأهلك إلا من سبق عليه القول ومن آمن وما آمن معه إلا قليل |
| | | تا هنگامی که فرمان ما در رسید و تنور (نار یا تنور نور یا تنور غضب الهی) فوران کرد، فرمودیم: «در آن کشتی از هر حیوانی (که نیاز به خشکی دارد) دو زوج، [:یک نر و یک ماده] با کسانت - مگر کسی که قبلاً دربارهی او سخن رفته است- و کسانی (از غیر کسانت) که ایمان آوردهاند - برگیر.» و جز (عدهی) اندکی با او ایمان نیاوردند. |
|
1514 | 11 | 41 | وقال اركبوا فيها بسم الله مجراها ومرساها إن ربي لغفور رحيم |
| | | و (نوح) گفت: «در آن (کشتی) سوار شوید، به نام خداست روان شدنش و (به نام خداست) لنگر انداختنش. بیگمان پروردگارم بسی پوشندهی رحمتگر بر ویژگان است.» |
|
1515 | 11 | 42 | وهي تجري بهم في موج كالجبال ونادى نوح ابنه وكان في معزل يا بني اركب معنا ولا تكن مع الكافرين |
| | | حال آنکه آن (کشتی) ایشان را در میان موجی همانند کوهها میبَرَد و نوح پسرش را - که در کناری جدا بود - بانگ در داد: «ای پسرک من! با ما سوار شو و با کافران مباش.» |
|
1516 | 11 | 43 | قال سآوي إلى جبل يعصمني من الماء قال لا عاصم اليوم من أمر الله إلا من رحم وحال بينهما الموج فكان من المغرقين |
| | | گفت: «به زودی به کوهی پناه میجویم که مرا از (سیل) آب نگه میدارد.» (نوح) گفت: «امروز نگهدارندهای از امر خدا نیست. جز هر که خدا (بر او) رحم کند.» و موج میان آن دو حایل شد. پس (این پسر) از غرقشدگان بود. |
|
1517 | 11 | 44 | وقيل يا أرض ابلعي ماءك ويا سماء أقلعي وغيض الماء وقضي الأمر واستوت على الجودي وقيل بعدا للقوم الظالمين |
| | | و گفته شد: «ای زمین! آب خود را فرو بر؛ و ای آسمان! آبت را (از بیخ و بن) بر کن.» و آب فرو کاست و فرمان (خدا) انجام شد و کشتی بر (کوه) جودی قرار گرفت. و گفته شد: «دورباشی برای گروه ستمکاران!» |
|