نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
1500 | 11 | 27 | فقال الملأ الذين كفروا من قومه ما نراك إلا بشرا مثلنا وما نراك اتبعك إلا الذين هم أراذلنا بادي الرأي وما نرى لكم علينا من فضل بل نظنكم كاذبين |
| | | اشراف کافر قوم او (بدو پاسخ دادند و) گفتند: تو را جز انسانی همچون خود نمیبینیم (و لذا به پیغمبری تو باور نداریم). ما میبینیم که کسی جز افراد فرومایه و کوتاهفکر و سادهلوح ما (به تو نگرویده و) از تو پیروی نکرده است. (شما ای پیروان نوح! نه نوح و نه) شما را برتر از خود نمیبینیم و بلکه دروغگویانتان میدانیم. [[«أَرَاذِل»: جمع أَرْذَل، اشخاص بسیار کوچک و فرومایه و «بَادِیَ الرَّأْیِ»: سطحی نگر و کوتاهفکر. ساده لوح و ظاهربین. با توجّه بدین معانی، واژه (بادِیَ) از ماده (بَدْو) است. امّا به معنی: در نگاه اوّل. سهل و ساده. بدون تفکّر و اندیشه زیاد. از ماده (بَدْء) است.]] |
|
1501 | 11 | 28 | قال يا قوم أرأيتم إن كنت على بينة من ربي وآتاني رحمة من عنده فعميت عليكم أنلزمكموها وأنتم لها كارهون |
| | | ای قوم من! به من بگوئید، اگر من دلیل روشنی از پروردگارم داشته باشم (که علم ضروری من برگرفته از دانش و بینش پیغمبری است) و خداوند از سوی خود رحمتی به من عطاء فرموده باشد (که نبوّت است) و این رحمت الهی (به سبب توجّه شما به مادیات و غفلت از معنویات) بر شما پنهان مانده باشد، آیا ما میتوانیم شما را به پذیرش آن واداریم، درحالی که شما دوستش نمیدارید و منکر آن میباشید؟ (دین را با اجبار که نمیشود به دیگران تحمیل و تزریق کرد). [[«أَرَأَیْتُمْ»: مرا خبر دهید (نگا: انعام / 40، یونس / 50). «بیّنه»: نور بصیرت. حجّت و برهان (نگا: هود 17). «رَحْمَةً»: مراد نبوّت است. «عُمِّیَتْ عَلَیْکُمْ»: بر شما مخفی و پنهان شده باشد. «أَنُلْزِمُکُمُوهَا»: آیا به پذیرش آن، شما را مجبور کنیم، و با اکراه آن را به شما بقبولانیم؟. ضمائر (کُمْ) و (ها) مفعول اوّل و دوم (نُلْزِمُ) است. حرف (و) میان این ضمائر، برگشت به اصل و تکمله (کُمْ) است.]] |
|
1502 | 11 | 29 | ويا قوم لا أسألكم عليه مالا إن أجري إلا على الله وما أنا بطارد الذين آمنوا إنهم ملاقو ربهم ولكني أراكم قوما تجهلون |
| | | ای قوم من! من در برابر آن، (یعنی تبلیغ رسالت پروردگارم) از شما (پول و مزد و ثروت و) مالی نمیخواهم، چرا که مزد من جز بر عهدهی خدا نیست (و پاداش خود را تنها از او میخواهم و بس). و من کسانی را که ایمان آوردهاند (از مجلس و همدمی خود به خاطر شما) نمیرانم. آنان (در روز قیامت) خدای خود را ملاقات میکنند (و اگر آنان را برانم در آن وقت از من شکایت میکنند). و امّا من شما را گروه نادانی میدانم (چرا که معیار ارزش انسانها را در مال و جاه میدانید؛ نه در پیروی از حق و انجام کار نیک). [[«عَلیْهِ»: بر آن. در برابر آن. مرجع ضمیر (ه) تبلیغ مفهوم از آیات قبلی است (نگا: هود / 51). «طَارِد»: طردکننده. دورکننده.]] |
|
1503 | 11 | 30 | ويا قوم من ينصرني من الله إن طردتهم أفلا تذكرون |
| | | ای قوم من! اگر من مؤمنان (فقیر و به گمان شما حقیر) را از پیش خود برانم، چه کسی مرا (از دست انتقام خدا میرهاند و) در برابر (مجازات شدید) الله یاری میدهد؟ (هیچ کسی). آیا یادآور نمیشوید (و نمیاندیشید که آنان خدائی دارند و انتقام ایشان را میگیرد؟). [[«مَن یَنصُرُنِی مِنَ اللهِ؟»: چه کسی مرا از عقاب خدا مصون و محفوظ میکند؟]] |
|
1504 | 11 | 31 | ولا أقول لكم عندي خزائن الله ولا أعلم الغيب ولا أقول إني ملك ولا أقول للذين تزدري أعينكم لن يؤتيهم الله خيرا الله أعلم بما في أنفسهم إني إذا لمن الظالمين |
| | | من به شما نمیگویم که گنجینههای (رزق و روزی) خدا در دست من است (و هرگونه که بخواهم در آن تصرّف میکنم و کسانی را که از من پیروی کنند، ثروتمند میسازم) و به شما نمیگویم که من غیب میدانم (و آگاه از علم خدا میباشم و از چیزهائی باخبرم که دیگران از آنها بیخبرند) و من نمیگویم که من فرشتهام. و من (هرگز برای خوشایند شما) نمیگویم آنان که در نظر شما خوار میآیند، خداوند هیچ گونه خوبی و نیکی بهرهی ایشان نمیسازد (و اجر و پاداش فراوان و قابل توجّهی بدانان عطاء نمیکند. من جز ایمان و صداقت از آنان نمیبینم و من مأمور به ظاهرم) و خدا از چیزهائی که در اندرون دارند آگاهتر (از هر کسی) است. (اگر آنچه شما دوست دارید بگویم و بکنم،) در این صورت من از زمرهی ستمکاران (به خود و به دیگران) خواهم بود. [[«وَ لآ أَعْلَمُ الْغَیْبَ»: عطف بر (عِندِی خَزآئِنُ اللهِ) است و تکرار (لا) برای تأکید نفی است. «تَزْدَرِی»: حقیر میبینند. خوار و پست میبینند. از باب افتعال و از ماده (زری) است. «خَیْراً»: خوبی. نیکی. مراد خوشبختی دنیا و آخرت است که در برابر داشتن ایمان به مؤمنان وعده داده شده است (نگا: یونس / 63 و 64، زمر / 10، نور / 55).]] |
|
1505 | 11 | 32 | قالوا يا نوح قد جادلتنا فأكثرت جدالنا فأتنا بما تعدنا إن كنت من الصادقين |
| | | گفتند: ای نوح! با ما جرّو بحث کردی (تا به تو ایمان بیاوریم) و جرّو بحث را به درازا کشاندی (تا آنجا که ما را خسته کردی. جانمان از این همه گفتار به لب رسیده است و دیگر تاب تحمّل شنیدن سخنانت را نداریم). اگر راست میگوئی (که تو پیغمبری و اگر به تو ایمان نیاوریم، عذاب خدا گریبانگیرمان میگردد) آنچه را که ما را از آن میترسانی، به ما برسان (و هیچ درنگ مکن. حرف بس است، عذاب کو؟). [[«قَدْ جَادَلْتَنَا»: با ما بسی مجادله و جرّ و بحث کردی. با ما ستیزه و پرخاش نمودی.]] |
|
1506 | 11 | 33 | قال إنما يأتيكم به الله إن شاء وما أنتم بمعجزين |
| | | گفت: (رساندن عذاب در دست خدا است؛ نه در دست من) این خدا است که آن را به شما میرساند اگر بخواهد (و حکمتش اقتضاء کند)، و شما نمیتوانید (خدا را) درمانده کنید (و از نزول عذاب او جلوگیری نمائید و یا از آن بگریزید و خویشتن را برهانید). [[«یَأْتِیکُم بِهِ»: آن را به شما میرساند.]] |
|
1507 | 11 | 34 | ولا ينفعكم نصحي إن أردت أن أنصح لكم إن كان الله يريد أن يغويكم هو ربكم وإليه ترجعون |
| | | هرگاه خدا بخواهد شما را (به خاطر فساد درون و گناهان فراوان) گمراه و هلاک کند، هرچند که بخواهم شما را اندرز دهم، اندرز من سودی به شما نمیرساند (و پندهایم در شما نمیگیرد). خدا پروردگار شما است و به سوی او برگردانده میشوید (و به مجازات خود میرسید). [[«نُصْحِی»: پند من. اندرز من. خلوص و خیرخواهی من. «یُغْوِیَکُمْ»: شما را گمراه کند. در اینجا مراد از گمراهی، نتیجه و اثر گمراهی است که عذاب و هلاک است.]] |
|
1508 | 11 | 35 | أم يقولون افتراه قل إن افتريته فعلي إجرامي وأنا بريء مما تجرمون |
| | | آیا مشرکان میگویند که (محمّد) این (قرآن) را از پیش خود ساخته است و آن را به دروغ به خدا نسبت داده است؟ بگو: اگر آن را از پیش خود ساخته باشم و به دروغ به خدا نسبت داده باشم، (جرم بزرگی مرتکب شدهام و سزای) بزهکاری من بر گردن من است (و مجازات آن را خواهم دید. ولی اگر من راستگو باشم، شما گناهکارید) و من از (آثار) بزهکاری شما (بر کنار و) سالم میباشم (و به گناه شما نمیسوزم). [[«أَمْ»: یا این که. آیا. «إِفْتَرَاهُ»: آن را از پیش خود ساخته است و به دروغ به خدا نسبت داده است. فاعل (إِفْتَری) میتواند پیغمبر اسلام باشد، و این آیه به عنوان یک جمله معترضه ذکر شده باشد، و میتواند نوح باشد و قوم او گفته باشند که وی این قصص و اخبار را از پیش خود میگوید. «إِجْرام»: گناهکردن. مجرم به معنی گناهکار، از این واژه است. «بَرِیءٌ»: برکنار. به دور (نگا: یونس / 41). متنفّر و بیزار (نگا: انعام / 19)]] |
|
1509 | 11 | 36 | وأوحي إلى نوح أنه لن يؤمن من قومك إلا من قد آمن فلا تبتئس بما كانوا يفعلون |
| | | به نوح وحی شد که جز آنان که (تا کنون) ایمان آوردهاند، هیچ کس دیگری از قوم تو ایمان نخواهد آورد. بنابراین از کارهائی که میکنند غمگین مباش. (ما هرچه زودتر سزای اذیّت و آزار و تهمت و تکذیب ایشان را در کف دستشان خواهیم گذاشت). [[«لا تَبْتَئِسْ»: محزون مشو. غمگین مباش.]] |
|